راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir
راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir

تخت جمشید شاهکار تاریخی

  پیش گفتار

    ایران بزرگ دارای بنا های شکوهمند و مهم تاریخی است، که در سراسر این خاک پاک پراکنده می باشند،  که باید سرگذشت اینها را دقیق و دور از دروغ ها بدانیم.  این که چگونه به این واقعیت ها دست یابیم خود کار بزرگی است،  وظیفه همه علاقمندان می باشد که در محیطی دمکرات به تحقیق و تحلیل بپردازند و به فرهنگستان تاریخ بسپارند.  دستگاه های تاریخی و باستان شناسی ایران هر کجا تاریخ کم می آورند پای مقدونی و مغول دروغی را به میان می کشند تا چیزی بگویند هر چند که آن داستان پرت و پلا باشد.

      مقالات تاریخی نوشته شده انوش راوید،  از مشاهدات عینی و  واقعی تاریخ اجتماعی و علم جغرافی ـ تاریخ می باشد که با دانایی قرن 21 و تکنولوژی جدید ارایه می گردد،  با سازمان آینده بینی گسترش می یابد و کم وبیش باز نویسی می شوند.  از دروغ نامه هایی به نام کتاب تاریخ و کتب دینی به هیچ عنوان استفاده نشده،  البته از کتاب های تاریخی که مطالب و نوشته های آنها بر خلاف قوانین علوم طبیعی و اجتماعی نباشند بهره گرفته شده است.  خواندن آنها به عزیزان علاقه مند به تاریخ و تاریخ اجتماعی که زیر مجموعه های علم جغرافی ـ تاریخ هستند پیشنهاد می گردد،  و از عزیزان خواهش  دارم با دید قرن سنت گریزی مطالعه نمایند.

  توجه:  افراد بیش ملی گرا یا بیش مکتبی همه سرزمینها،  لطفاً از خواندن و نظر دادن خود داری نمایند. 

   تخت جمشید شاهکار تاریخی

       تخت جمشید (Ttakht -e- Jamshid)  از لحاظ وسعت، عظمت و شکوه، مهمترین مجموعه باستانی هخامنشی در ایران است،  این مجموعه بی نظیر در دامنه کوه رحمت (کوه مهر)، در مقابل جلگه مرودشت و 55 کیلومتری شمال شرقی شیراز قرار دارد. جلگه مرودشت که در اصل مرغ دشت به معنی دشت خرم است رسیده.  رود کوروش یا کر امروزی از شمال غربی تا جنوب شرقی جلگه را می پیماید و سیراب می کند،  از شمالغربی دشت رود کوچکتری که در قدیم به آن رود مادی می گفتند و امروز آن را پلوار یعنی پر آب می نامند وارد می شود که پس از طی مسافتی در نزدیک پل خان به رود کر می پیوندد.  در حاشیه شرقی مرودشت کوه رحمت است که ترجمه کوه مهر یا کوه میثرا است تخت جمشید بر روی صخره ای در دامنه یکی از کوهپایه های کوه مهر یا رحمت به فاصله 57 کیلو متری شمال شرقی شیراز بنا شده9 است و 1770 متر از سطح دریا بلند تر است ، و از دیر باز به عنوان نگینی از هنر و معماری جهان باستان شناخته گردیده بود.

       یونانیان و به تبع آنها اروپائیان، گاهی آنرا پرسه پلیس،  پرسَپُلیس  یا پرسپولیس (persepolis) می خوانند،  و چون تخت جمشید پایتخت اداری نبود یونانیان از آن اطلاعات کمی داشتند.  نام تاریخی آن که در کتیبه های کاخ ها ثبت شده پارسَه (parsa) به معنای شهر مردمان پارسی است،  در ایران قدیم چهل منار هم نام برده شده است.  آثار تاریخی به جای مانده در آن، از باشکوه ترین مجموعه های تاریخ ایران و جهان است.  این بنا در زمان داریوش اول از پادشاهان هخامنشی در سال 518 قبل از میلاد به قصد ایجاد پایتختی آئینی در جلگه مرودشت،  بر دامنه کوه مقدس رحمت (کوه مهر) بنیان نهاده شد و ساخت آن جمعا حدود120 سال به طول انجامید.  مجموعه تخت جمشید به وسعتی حدود 135000 متر مربع و تماما از سنگ ساخته شده است.  در میان سنگها از هیچ گونه ملاتی استفاده نشده اما در بعضی نقاط، سنگها را با بست های آهنی به نام دم چلچله ای به هم اتصال داده اند و از چفت هایی سربی استفاده کرده اند.   مجموعه تخت جمشید شامل هفت کاخ (تالار)، نقوش برجسته، پلکانها،‌ ستونها، ‌و دو آرامگاه سنگی است،  جمعا بیش از سه هزار نقش برجسته در ساختمان ها و مقبره های تخت جمشید وجود دارد که به طرز خارق العاده ای هماهنگ می باشند.  در قسمت بالای تخت جمشید، در دامنه کوه رحمت؛ دو آرامگاه وجود دارد که آرامگاه اردشیر دوم و اردشیر سوم می باشد.  تخت جمشید حدود دویست سال محل سکونت شاهان هخامنشی بوده تا اینکه در 330 پ.م. بر اثر یک انقلاب انسانی ایرانی به رهبری اسکندر اشکانی فرمانده پاتیزان های گارد شاهی حکومت شاه خدایی در ایران پایان یافت و تخت جمشید رها گردید،  برای دانستن این مطلب خواندن و پیگیری وبلاگ های انوش راوید پیشنهاد می شود.

       تخت جمشید از جمله آثار باستانی مهم ایران بزرگ بوده که توجه جهانگردان را به خود جلب کرده است.  اودریش فون پوردئن  کشیش و جهانگرد آلمانی در سال 1318 م  به ایران آمد و در مسیر خود از تخت جمشید بازدید نمود،  درباره آن نوشته است:  به شهری رسیدیم که کنام نام داشت و سابقا شهر بزرگی بوده که به رومیها خسارت بسیار وارد می کرد، در این شهر هنوز چندین قصر پا برجاست ولی احدی در آن منزل ندارد.  در سال 1474 م جهانگرد دیگری به نام جوزف باربارو از تخت جمشید دیدن کرد و نوشته است آن محل به چهل منار شهرت داشته است،  باربارو  بعضی از نقش های تخت جمشید را شبیه نقش هایی توصیف کرده که اروپا ئیان از پدر آسمانی خود می ساخته اند،  او درباره نقش فروهر نوشته است:  میگویند آن نقش سلیمان است.  در زمان صفویه جهانگردان زیادی در هیئت های سیاسی و بازرگانی به ایران آمدند و بیشتر آنها از تخت جمشید بازدید نمودند.  برخی از این جهانگردان، یک نفر نقاش را هم با خود همراه داشتند تا جاهای جالب و مهم را نقاشی کنند،  این نقاشیها به منزله دوربین های عکاسی امروز بودند،  نقاشی های تاریخی از تخت جمشید ، جالب و دیدنی و برای افراد متخصص تاریخ اجتماعی و جغرافی ـ تاریخ در بردارنده اطلاعات ارزشمند است.

     امروز همچنان در قرن 21 دروغ ها دست بردار نیستند،  تا دشمنان احمق ایران وجود دارند و دروغ ها را باور می کنند دروغگو ها می تازند.  در این قرن هر جامعه ای که به واقعیت های تاریخی دست نیابد نمی تواند بدرستی اندیشه سازی کند و عقلانیت به تمام معنی در  رفتار های پیش نگری خود را برای حرکتهای نوین تشخیص دهد.  داشتن دشمنان در طول تاریخ و نیز نگاه به آینده،  هر دو متفاوت ولی واقعیت هایی هستند که در همه حال باید در نظر گرفت.  با پیش فرضی و آماده سازی ذهنی و برداشت علمی خاص،  یکی از موضوعات مهم را، کلی بررسی می نمایم،  و در صورتیکه نیاز بود توضیحات بیشتر می دهم.  از کاخهای شکوهمند تب تا پارسه از پادشاهان خدایی فرعون تا سزار،  همه نه از دانایی کامل و یا دانش های اصلی بودند،  بلکه حرکت تکامل تاریخ اجتماعی و جامعه بشری داشت شکل گرفتند.  اگر انسان قرن 21 به خود ببالد و آن چیزهای تاریخی را عقیده کند یا دیگری عقده نماید یا وسیله دشمنی بسازد،  کاملاً به گمراهی رفته،  در واقع اسیر پوچی شده و به دام ترفند های استعمار و امپریالیست و دشمنان افتاده است.  بارها در جاهای دیگر وبلاگ توضیح داده ام تاریخ یک علم است مانند همه علوم است،  عقیده و عقده و برتری و دشمنی و کینه و حقارت و جهل و خرافات نیست.

    از میان کاخ های تخت جمشید کاخ آپادانا از همه قدیمی تر و باشکوه تر بوده است،  ساختن این کاخ به دستور داریوش (521-485 پ.م.) در حدود سال 515 پ.م آغاز شده و سی سال به طول انجامیده است.  این کاخ 3660 متر مربع مساحت دارد،  تالار اصلی 36 ستونی (6*6) و در شرق و غرب و شمال دارای ایوانهای 12 ستونی (2*6) است.  مهمترین نقوش تخت جمشید در پله های ایوان شرقی که گویا در ابتدا ورودی اصلی کاخ بوده حکاکی شده اند.  ارتفاع ستون های آپادانا تقریبا بیست متر و بسیار مستحکم بوده،  به نحوی که تا زمان قاجار هنوز 13 ستون از ستون هایش بر افراشته باقی مانده بود.  کاخ دیگری که همزمان با آپادانا ساخته شده کاخ داریوش (تَچَر) است که به دلیل آنکه با سنگهای خاص بسیار صیقلی ساخته شده است معاصران آنرا تالار آیینه نامیده اند،  این کاخ دارای 12 ستون (3*4) و ایوانی در جنوب با 8 ستون (2*4) است،  و به عنوان سکونتگاه شاه مورد استفاده قرار میگرفته است.  کاخ مهم دیگر کاخ صد ستون است که ساختن آن توسط خشایار شاه (486-465 پ.م.) در حدود سال 470 پ.م آغاز شده و بیست سال به طول انجامیده،  این کاخ با 4700 متر مربع مساحت وسیع ترین کاخ تخت جمشید است،  که ایوانی 16 ستونی (2*8) درشمال دارد، ارتفاع ستونهای کاخ 14 متر بوده و ساخت آن در زمان اردشیر اول (465-424 پ.م.) پایان یافته است.  پلکان ورودی اصلی تخت جمشید که در شمال غربی واقع است،  توسط خشایار شا  ساخته شده و جمعا 111 پله در هر سمت دارد،  طول هر پله 6.90 متر، عرض 38 سانتیمتر و ارتفاع هر پله 10 سانتیمتر است،  که برای حرکت آسان و محترمانه افراد بسیار مناسب بوده است.  در بالای پلکان اصلی دروازه ملل قرار دارد که کتیبه ای به زبان پارسی باستان و دو گویش دیگر پارسی یعنی ایلامی و بابلی (هر یک 20 سطر) فراز سر در آن نگاشته شده است.  در آن خشایار شاه پس از ستایش اهورمزدا و معرفی خود آورده است:  گوید، خشایار شا،  این بارگاه همه ی ملل (دروازه ی ملل) را من به توفیق اهورمزدا ساختم... کاخ خشایار شاه، کاخ مرکزی (تالار شورا) کاخ اندرونی و حرم سرا و کاخ خزانه از دیگر بناهای مهم تخت جمشید است.

      تخت جمشید ساخته داریوش و خشیارشا و اردشیر یکم هخامنشی بوده است ولی اخلاف آنان در زمان ساسانیان در آنجا آثاری بر جای گذارده اند.  در دوره اسلامی هم این مکان را محترم شمرده و آن را هزار ستون و چهل منار می نامیدند و به شخصیت هایی چون سلیمان نبی و جمشید ارتباطش می دادند.  عضدالدوله دیلمی در آنجا دو کتیبه به خط کوفی یادگار گذاشته و کتیبه های دیگری هم به عربی  و فارسی از قرون بعد و اشخاص تاریخی دیگر در آنجا باقی مانده که آخرین آنها مربوط به اواخر دوره قاجار است.  هنرمندان همه اقوام تابع هخامنشیان زیر فرمان متخصصان و کارفرمایان ایرانی و در راه تحقق آرمان های ایرانی مجموعه بزرگی بنا  کردند که نه تنها میراث ایرانی بلکه میراث جهانی محسوب می شود،  یونسکو پارسه و پاسارگاد را به عنوان دو نگین معماری تاریخی جهان در زمره میراث جهانی هنر و فرهنگ اقوام به رسمیت شناخته و ثبت کرده است.

      این روزها در باره تخت جمشید کتابها می نویسند و فیلمها می سازند که قصری با شکوه بوده و کلی برو و بیا داشته است،  دیگری در بازار داغ دروغ ها بر عکس آن یکی می نویسد که تخت جمشید ساخته نشده بوده و تخت گاه هیچ کس نبوده و کلی پرت و پلاهای از این دست می گوید.  هیچ کس تحلیل و بررسی ندارند که چگونه و با کدام دفتر و دستک با کدام پیش زمینه شهر نشینی و تمدن،  و بسیار چیزهای و مسائل مهم دیگر تاریخ اجتماعی و باستان نگری که لازم است،  مطرح نمی کنند.  دشمنان این انتقال گسترده داده ها بی پایه و مدرک را دست آویز برای برتری نژادی ساده دلان می کنند،  تا چیز های سیاسی را ثابت کند،  کاری که فراماسون ها می خواستند.  آنها غافل هستند که انسان قرن 21 تحلیل و بینش دارد و می داند و می تواند تشخیص دهد که آنها کیستند و برای چه و چرا می نویسند و می گویند.   بار ها گفته ام در حرکت تکامل باید ببینیم واقعیت ها چه بوده،  بدلیل دوری زمان و نبود نوشتاری مناسب و راحت در زمان تخت جمشید،  می بایست بر اساس واقعیتهای انسانی نزدیک به آن زمان و جغرافیا و مردم و اقتصاد و پتانسیل درک و فهم ها، و هر چیزی که در این مسیر تکامل اجتماعی بوده بدرستی استخراج کنیم تا بتوانیم نظریه هایی علمی تاریخی بپردازیم و حول و حوش آن کنکاش نماییم.

      کار های ساختمانی تخت جمشید به فرمان داریوش بزرگ در حدود 518 پ.م. آغاز شد،  بخش بزرگی از یک دامنه نا منظم سنگی را مطابق نقشه معماران،  تا ارتفاع معینی که مورد نظرشان بود،  تراشیدند و کوتاه و صاف کردند و گودی ها را با خاک و تخته ‌سنگ‌ های گران انباشتند.  قسمتی از نمای صفه را از صخره طبیعی تراشیدند و بخشی دیگر را با تخته ‌سنگ ‌های کثیر الاضلاع کوه پیکری که بدون ملاط بر هم گذاشتند برآوردند و برای آنکه این سنگ‌های بزرگ بر هم استوار بمانند آن ها را با بست ‌های دم چلچله ‌ای آهنی به هم پیوستند و روی بست‌ها را با سرب پوشانیدند.  این تخته سنگ‌ها یا از سنگ آهکی خاکستری رنگی است که از کوه و تپه‌های اطراف صفه استخراج می ‌شده و یا سنگ ‌های آهکی سیاهی شبیه به مرمر است که از کان های مجد آباد در 40 کیلومتری غرب تخت‌ جمشید می ‌آورده‌اند.  خرده سنگ‌ها و سنگ ‌های بی ‌مصرف حاصل از تراش و تسطیح صخره را نیز به درون گودها ریختند،  شاید در همین زمان بوده است که آب انبار بزرگ چاه مانندی در سنگ صخره و در دامنه کوه‌ مهر به عمق 24 متر کندند. پس از چند سال، صاف کردن صخره طبیعی و پر کردن گودی‌ها به پایان رسید و تخت هموار گشت،  آنگاه شروع به برآوردن شالوده بناها کردند.  در دامنه آن قسمت از کوه رحمت که مشرف بر تخت است،  آبراهه‌ هایی کندند و سر این آبراهه‌ ها را در یک خندق بزرگ و پهن، که در پشت دیوار شرقی تخت کنده بودند،  گذاشتند تا آب باران کوهستان از راه آن خندق به جویبار هایی در جنوب و شمال صفه راه یابد و وارد محوطه نشود.  بدین گونه خطر ویرانی بنا های روی تخت‌، به دلیل سیلاب جاری از کوهستان از میان رفت.  اما بعدها که این خندق پر شد، آب باران قسمت اعظم برج و باروی شرقی را کند و به درون محوطه کاخ‌ها ریخت، در هفتاد سال گذشته باستان ‌شناسان این خاک‌ها را بیرون ریختند و چهره بناها را دوباره روشن ساختند.

      از نیل تا فرات طی پانصد سال همه اقشار،  اسرا و کارگران و مردم،  ماهی و سالی کلمه ای و نسلی چند جمله آموختند و ابراهیمی اولیه شدند، زیرا تاریخ و فرهنگ یاد گیری چنین بود.  آنها دیگر نمی توانستند بپذیرند شاه خداوند جان و مال است،  قبول نمی کردند معابدی در خدمت خدایان تقلبی باشد.  تاریخ نگار باید واقعیتهای ذات بشری را طی تاریخ در نظر بگیرد،  در آن زمان خود ملتها بدلایل خوف از خدایان نمی توانستند انقلاب کنند،  هنوز همه کاملاً پاک نشده بودند.  بنا بر این یکی از مهمترین مراحل گذر تکامل تاریخ اجتماعی جهان به کوروش واگذار شد،  در واقع تکامل تاریخ اجتماعی توسط مردم و با یاری خواسته و نا خواسته حکومتها ایجاد می شود،  در این باره مثال در تاریخ زیاد است،  حکومتهایی که به مردم کشوری دیگر کمک کردند تا مسیری را طی کند و سپس همان چیز گریبان آنها را گرفت.  تاریخ این مسئولیت را به کوروش واگذار کرد و بابلیان را رهانید،  این آزاد شدگان در ساخت تخت جمشید به کار گرفته شدند و در آزادی روز بروز افکار دینی و اجتماعی آنها تکمیل تر میشد و در معاشرت با یکدیگر بهم چیز های جدید می آموختند و این دیدگاه های جدید در شاهان هم تأثیر می گذاشت،  و از این جهت در حجاری های تخت جمشید،  اولین گام پیدایش دینهای ابراهیمی دیده میشود،  از قبیل نبودن تصویر زن و یا مرد نیمه برهنه،  در صورتیکه تا قبل از تخت جمشید تصویر هایی که با مشخصات به دین های ابراهیمی باشد در هیچ جا وجود نداشت.

        تاریخ و تمدن قدیمی با قدرت توانای مردم ایران و بدست کوروش بزرگ پایان یافت و سرگذشتی نو در تاریخ اجتماعی بشر آغاز گردید،  یعنی ورود به دین های خدایی.

      این تحولی عظیم در پیدایش تفکر جدید بود،  که در دوران هخامنشیان و جهان متمدن اتفاق افتاد.  اصل بینش آن با فشار مردم و با سرداری کوروش بزرگ بوده است،  که گذر مهم تاریخی در آزاد سازی فکر می باشد،  با پیامد رهایی یهودیان از اسارت دین بت ها در بابل اجرا گردید.  ساخت تخت جمشید مطابق خواسته و دین مردم و سلیقه آن زمان پادشاهان بود که بدست پیمان کاران و استادان و کارگران که اکثر یهودی بودند اجرا گردید.  اغلب اینان در بابل راه مقابله با دین ها غیر آسمانی را آموخته بودند، و در جو مردمی تمرین داشتند،  دین هایی که پادشاه چون خدا بود و یا دین های بت پرستی.  اینها اولین گام دین خدایی را گذاشتند و همچنین در کار و زندگی با مردم از دین خدایی و ابراهیمی و یهودی گفتند و بحث کردند،  تبلیغاتی و چیزی که امروزه هم در محیط های کارگری و زندگی می باشد.  بنا بر این اگر ما با دیدی نو به تخت جمشید و کورش کبیر نگاه کنیم نتیجه علمی مهم و بهتری خواهیم داشت،  انوش راوید از عزیزان تقاضا دارد،  با اندیشه ای رها یکبار هم که شده دانش بسته و دروغ های گذشته تاریخ را کنار بگذارید،  خواهید دید تاریخ چیز دیگری است،  می توانید از ساختار های تاریخی اجتماع کمک بگیرید.   نمی توان پذیرفت که پادشاه بعنوان خراج و یا تحفه یا امثال آن،  گوسفندی و کوزه عسلی را بپذیرد،  اینها فقط می توانند نذورات باشند،  و در جایی هم که این باشد پرستش گاه است.  تخت جمشید در  حدود یک قرن ساخته شد،  که قسمتهایی اصلی و مهمی از آن تکمیل شده بود و بسیار بیشتر قابلیت گسترش داشت،  با ادامه حرکت فکری مردم که در مدت ساخت آن بسوی میترایسم و زرتشت می رفت،  در تاریخ نیک نوشته ام،  ادامه ساخت و ساز های آن بنای بزرگ با سقوط هخامنشیان متوقف شد،  که البته از عظمت آن نمی کاهد.  در طول تاریخ بنا های بسیاری دیده ایم که ساخت آن پایانی نداشته و با جریانی متوقف شده اند،  امروزه هم در اطراف ما بناهایی مدرن نیمه ساز یا بخشی تکمیل نشده بسیار است.  در واقع هخامنشیان بدست قسمتی از سربازان گارد جاویدان یا گردان فراته داران که نیرو های سوار نظام خراسان بودند و به بفرماندهی  اسکندر اشکانی و همراهی مردم برای تکمیل آزادی خواهی و دین های نو سقوط کرد،  بعد از آن هرگز ما ساخت بنای آنچنانی را در هیچ جا جهان ندیدیم چون مردم دیگر آدمهای سابق نبودند، که برده وار در خدمت شاه خدا باشند و کاخ ها بسازند و با بدبختی در کوخها زندگی کنند.  بیایید ما هم آدمهای سابق نباشیم و با سنت گریزی و دانایی قرن 21 و اندیشه ای نو به تاریخ و جهان و بنگریم.

     آثاری از  قره فمیش ترکیه و مصر و بابل و جاهای دیگر قبل از تاریخ ساخت تخت جمشید زنان سر باز یا نیمه عریان و مردان کم لباس می بینیم ولی در تخت جمشید نمی بینیم.  مبارزان جدید ایران عقیده خود را در تخت جمشید به یادگار گذاردند و هر آنچه که ممکن بود از پایه اولیه دین های خدایی امروزه که می خواست به نمایش گذاردند،  شکلی از پرستشگاه با کاسه و کوزه ای و گاو و گوسفندی برای نذر و نیاز در اندازه فکر تمدن و فرهنگ آن روز گار که هنوز هم باقی است،  و بدینسان بیش از یک قرن در تمام تحرکات سیاسی و نظامی ساخت تخت جمشید ادامه داشت و در آن زمان برای پایان آن کار تصوری نبود.  بنا بر این نمی توان پذیرفت که برای پایان ساخت تخت جمشید زمانی متصور بوده است،  چون تمام کاخ ها و عبادتگاه های امروزی،  پروژه بنایی عظیم که بیش از یک قرن بدرازا  کشید و چندین نسل پادشاه  در تمام حوادث روزگار کم و بیش می ساختند و حتا گاه کار متوقف می شد.

       گسترش تمدن نو پدید و آمدن فرهنگ دینی دیگری در جهان به دست ایرانی ها،  که به نام میترایی و آیین مهر می شناسیم،  بشر نمی توانست اسارت گاه های عقیده خود را بیش از پیش تحمل کند و با کمک شاه های دم دست،  که اینبار در خدمت سازمان قبیله ای دینی بودند که به نام فدرالیسم اشکانی می شناسیم،  در همه جا از مقدونی تا مصر معابد و شاهان خدایی را سرنگون کردند.  این مهم را بنام سلوکیان جعل کرده اند که هیچ زمینه علمی تاریخی و تاریخ اجتماعی ندارد،  در دروغ هلنیسم نوشته ام و بیشتر و بیشتر می نویسم.  در ادامه تاریخ اجتماعی و سرعت حرکت های آن زمان که در تاریخ یادگیری نوشته ام،  کارگران هنگام ساخت تخت جمشید،  افکار خود را به سربازان اشکانی که مرز داران هخامنشی بودند منتقل کردند.  با انقلاب یا شورشی که در تاریخ به دروغ و کلاه برداری آن را حمله الکساندر می دانند،  پادشاهان بزرگ هخامنشی را که در پناه معابد،  خداوند جان و مال بودند و در جهان می درخشیدند بر کنار گردیدند،  در واقع اولین نفوذ دین ابراهیمی یا یهودی در تاریخ ایران.   در نهایت غارت گران اجساد مومیایی بزرگان هخامنشی را از آرامگاه هایشان خارج نمودند و طلا و جواهرات را غارت کردند،  مومیایی ها را سوزاندند که معلوم نیست عقده بود یا فقط غارت،  بعد از هر انقلابی چنین می شود.  

   تصاویر تخت جمشید

   در تصاویر حکاکی شده،  بر سنگهای تخت جمشید هیچکس عصبانی نیست،  هیچکس سوار بر اسب نیست.  هیچکس را در حال تعظیم نمیبینید،  هیچکس سر افکنده و شکست خورده نیست،  هیچ قومی بر قوم دیگر برتر نیست،  هیچ تصویر خشنی وجود ندارد.  از افتخارهای ایرانیان این است که هیچگاه برده داری در ایران مرسوم نبوده است،  در بین صدها پیکره تراشیده شده بر سنگهای تخت جمشید حتی یک تصویر برهنه و عریان وجود ندارد. 

      آنچه در تمام تخت جمشید،  جلب نظر میکند رعایت کامل تقارن است،  تعداد ستونهای هر تالار عددی زوج است.  در تمام نقش روی دیواره ها  تقارن را میبینیم.  دولت هخامنشی بر اکثر دولتهای همجوار خود تسلط کامل داشت،  و همین امر باعث استفاده از تمدن و هنرهای مردمی آن دولتها گردید.  نقش برجسته ها چقدر با آثار مصر باستان شبیه هستند.  بدنها از روبرو و صورت و پاها از نیمرخ اند، و یا مثلا گاو بالداری که در مدخل تالار ورودی تخت جمشید قرار دارد، کاملا شبیه آثار آشوریان است. عده ای گمان دارند،  این نقشها جنبه نمادین و افسانه ای داشته،  با دیدن شکل سر ستونها این عقیده بیشتر قابل قبول میگردد.  در سرستونها از سه حیوان خاص استفاده شده است،  این سه شکل بارها در تخت جمشید دیده میشود.  گاه به صورت منفرد و گاه به شکل در هم آمیخته.  نکته قابل توجه در نقش برجسته ها و فضای مطرح در تخت جمشید،  تاکید بر عظمت نمایی است.  حتی ارتفاع واقعی ستونها و خود صفه تخت جمشید،  نسبت به اشل انسانی جنبه عظمت جویی را به خوبی القا میکند.

      آتش سوزی تخت جمشید  به دست اسکندر،  و یا هر کس دیگر دروغ بسیار بزرگی است،  که دشمنان احمق برای خوار کردن ایرانی ها گفته اند،  این بنای شکوهمند هـرگز توسط مهاجمان غـارت نگردید و آتش زده نشد.  آن نویسنده های بیسواد،  که قرنها بعد کتاب پیروزی مقدونیها را نوشته اند شناختی از تخت جمشید نداشتند،  و نوشته اند که بیشتر قصر از چوب سدر بوده که  درست نیست،  تخت جمشید  را در سنگ،  و روی سنگ و با سنگ ساخته بودند،  آتش سوزی دروغ است،  و از نظر علمی  کاملا رد میشود.  سنگ آهک کربنات کلسیوم caco3   است که زیر فشار یک آتمسفر،  در گرمای 894 درجه با گرفتن 391 کالری گرما،  هر گرم،  میپزد و به 44 درصد co2  و  56 درصد  cao  تجزیه میشود.  گاز    co2به هوا میرود و آهک زنده  cao  می ماند.  آهک زنده با آب ترکیب شده،  آهک شفته ca(oh)2  میشود،  و 280 کالری گرما از هر گرم آزاد میگردد.  بعضی از البسه و فرش و اشیاع  یافته شده درتخت جمشید، که اثر سوختگی دارد،  متعلق به آن دوره نمی باشد، و از نظر علمی غیر ممکن است،  در طول تاریخ و چند صد  سال  گذشته ، عشایر و  چوپانان از آن مکان  استفاده  میکردند،  و برای امورشان آتش اندک هم می افروختند،  و تعدادی از اشیاء در نظر فنی متعلق به آنها است.  جویندگان گنج در طول زمان از این مکان تا توانسته  برده اند،  بویژه عوامل استعمار که بنام تاریخ دان می آمدند ولی برنامه داشتند خود غارت کنند و به دروغ بگویند که مقدونی ها غارت کردند و آتش زدند.  دانستن واقعیت های تاریخ میتواند برایمان گنج باشد.

      در گذشته، تمام پایتختها را کنار رودهای بزرگ و پر آب بنا می کردند که محل تجمع انسانی بوده است، اما چرا این بنای زیبا دور از شهر های بزرگ ساخته شد.  در هیچ یک از اسناد بابلیان، آشوریان، فنیقیان، اشاره ای بدان نیست، کته زیاس که بیست و چهار سال در دربار ایران زندگی می کرد نامی از آن به میان نمی آورد.  انجیل کلمه ای درباره تخت جمشید نگفته،  در آن اطلاعات زیادی از سایر بناها امپراطوری ایران و شهرهای شوش و همدان و غیره نوشته است.   این مقدس ترین مکان در ایران بوده،  با وضعی انحصاری برای مذهبی نو پدید،  و حالت نامرئی در برابر آلودگی بیگانگان.  تخت جمشید چیزی مانند پرستش گاه بوده،  که می خواست کعبه ای جهانی باشد،  که در مرکز ایران بزرگ و تمدن ها و فرهنگ های آن قرار داشت،  و در مسیر های جاده های ادویه و ابریشم جنوبی.  این بنا نیز به منظور و تقریبا،  مشابه جا های دیگر ولی با عظمت بیشتری ساخت شده بود که جهانی را کعبه گونه گرد آورد.  در آن دوره و زمان از تمدن فکری بشری،  مردم ایران در شرایط اجرایی مدنیت شبیه شاه پرست بودند،  اروپا هنوز یک دوره عقب تر بود و در قبیله های اولیه بسر می برد.  پیشرفت عقلی در ادامه حرکت تکامل باعث پیدایش دین های نو پدید خدایی آسمانی شد،  روشنفکران آنها بخاطر نیاز نظامی و اجرایی برای پیش برد دین،  پارتیان را که مرز داران غرب بودند به میدان کار زار عقیدتی آوردند.  این قبیل تکامل فکری تا امروز با نوسانات مختلف ادامه دارد،  و تا آخر حیات بشری ادامه خواهد داشت.  امروز مهمترین مسئله رشد فکری این است که،  درباره همه چیز فکر کنیم،  فکر کنیم این موضوع چه و چگونه است،  و آیا اقعیست؟  واقعیت چه و چگونه میتواند باشد؟

      در طول تاریخ اولین گام های نو و حرکت های اجتماعی توسط مردم فهیم ایرانی بر داشته و یا پیگیری شده است، که باید به آن افتخار کرد.  ولی دشمنان و استعمار و امپریالیست با کمک بازوان کثیفش،  صهیونیست و فراماسون و لژهای آن و بر پایی عوامل دروغ و تزویر با ترفند می خواستند بگویند ایرانی ها شکست خورده و ترسو هستند به مخ های ساده فرو کردند که مقدونی و مغول و عرب بیابانی آمدند و کشتند و غارت کردند.  منافع آنها ایجاب می کرد چنین گویند چون از ایرانیان می ترسیدند،  اندک احمق هایی از مردم ایران پنداشتند که آنها درست می گویند و به دشمنی با میهن دوستان واقع گرا پرداختند

        هرگز اندیشه ای شکل نمی گیرد و چیزی ساخته نمی شود و کاری صورت نمی پذیرد، و یا تکامل پیدا نمی کند،  مگر با داشتن سابقه ای از آن، همراه با توجه به دایره مردمی.  امروزه بدلایل ذهن های باز و امکانات تکنولوژیکی نو،  ساختار ها در پدیده و کمال سریع انجام می شود،  ولی در گذشته و گذشته ترها زمان بیشتری می برد که در تاریخ و فرهنگ یادگیری نوشته ام.  مثلاً ساختمان های عظیم نیازمند سابقه کامل و تمام،  همه چیزها در تکامل مربوطه به زمان خود بودند،  که تاریخ و تاریخ اجتماعی نقش اصلی در آن دارند.  ایجاد اندیشه ای که بتواند کار بزرگی را سازماندهی نماید و پوشش وسیع نفراتی و کاری ایجاد کند خود مسئله ای است که در ابتدا باید رد پای آنرا در تاریخ و تاریخ اجتماعی پیدا کرد،  بنا بر این نباید الک دولکی نوشته هایی را پذیرفت که هیج گشودن تاریخی در آنها نیست.  اشخاص خارجی که در تاریخ نویسی برای ما جا خوش کرده اند، و بعضاً نام استاد تاریخ را با کلی مدرک و تألیف و تمجید دارند،  در تحمق می پندارند که ما ساده ایم.  توجه کنید هر دروغی راکه عوامل استعمار و جیره خواران و با انواع زرق و برق ها انتشار می دهند و با غرور و افتخارات می گویند دلیل بر این نیست که دروغ نباشد و یا باری از دانش دارد.

       در همه تاریخ هیچ دین و ایمان و مسلکی بخودی خود شکل نمی گیرد و از عالم غیب و از آسمان و دریا نمی آمد، و به همین ترتیب چیزی ساخته نمی شود،  مگر اینکه اندیشه بعد از اندیشه و کم کم و یکی بعد از دیگری تکامل یافته باشد.  اگر ما بپنداریم که دین ها و کارها،  در مدت کوتاهی و بدستور شخصی بوده کاملاً به گمراهی رفته و این گمراهی اجازه تحقیق و تحلیل درست و عاقلانه را نخواهد داد،  باید قوانین علم جغرافی ـ تاریخ در نظر داشت.  اندیشه و فرهنگ و هنر با نگرشی به جغرافیا،  سیار است،  هرگز قومی و ملتی نمی تواند اصل و ریشه آنرا از آن خود نماید که از نظر علمی اشتباه بزرگی مرتکب می شود.  در واقع باید فهمید و درک کرد تاریخ و تاریخ اجتماعی چیست و سپس به آنها بپردازیم، چه اندیشه ای و چرا در یک جغرافیا شکل می گیرد و پایه های آن کجاست و چگونه پیروز می شود و یا شکست می خورد و  چطوری گسترش می باد،  در تاریخ و فرهنگ یاد گیری.

  البته و مهم:  پرس پولیس،  اسم من  در آوری  خودشان قرنها بعد از زمان  داریوش  است، مثل بقیه اسامی الکی دیگرشان.  تخت جمشید، نام امروزیست هنوز کسی بدرستی نمی داند، درآن زمان  چه نام داشته، تا آینده علم بشری و تاریخی پیدا کند.  تخت جمشید آب نداشت که پایتخت باشد،  رود کوچک سیوند از  10 ــ  12 کیلومتری آن می گذرد، که 2500  سال  پیش عقلشان می رسید، که بروی این رود سد نسازند، چون میدانستند، آب در پهنای زیادی گسترده میشود،  ودر گرما و خشکی، تبخیر بالا،  آب باقیمانده شور میگردد، و نه قابل کشاورزی و نه شرب میشود،  فقط محیط زیست را خراب میکند.  تقریبا و بد تر از سد پانزده خرداد، که قبلا  داستانش را در روزنامه نوشته ام.  در گذشته، تمام پایتختها را در کنار رودهای بزرگ و پر آب بنا می کردند.  تخت جمشید یک پرستشگاه نیمه تمام بود و اولین در تاریخ بشری در نوع خودش، در آن دوره و زمان از تمدن فکری بشری، مردم ایران بزرگ چیزی شبیه شاه پرست بودند و ایرانیان پیشگامان فرهنگ های دینی بودند، و این بنا نیز به این منظور و تقریبا، مشابه جا های دیگر ولی با عظمت بیشتری ساخت شده بود، و هرگز تکمیل نشد، زیرا همیشه باید گسترش می یافت تا به وسعت جهان،  و هـرگز غـارت و آتش نگرفته.  پیشرفت عقلی آدم ها باعث پیدایش دینهای اولیه شد، روشنفکران آنها پارتیان را آوردند.  و همین  تکامل  فکری تا امروز با  نوسانات  مختلف ادامه دارد، و تا آخر حیات بشری ادامه  خواهد داشت.

     سخن مهم:  هم میهنان و عزیزان،  بیایید از همه جا و در همه حال از تاریخ و تاریخ اجتماعی و اندیشه و فرهنگ و هنر ایران بزرگ در مقابل تهاجم دروغ های دشمنان بدرستی دفاع کنید،  کوتاهی از این مهم در این دوره انفجار اطلاعات و بی معرفتی ها خسارت جبران ناپذیری بدنبال خواهد داشت،  در این دوران عده ای احمق و نادان خوشی آنها فقط شکست های تاریخی ایرانی ها از همه است. نظر بدهید و نقد علمی نمایید و سئوال کنید،  ادامه دارد

مقاله ای مهم حتماً کلیک کنید:  اردوی مجازی ملی و مردمی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پاسارگاد

      مجموعه میراث جهانی پاسارگاد، مجموعه‌ای از آثار باستانی برجای‌مانده از دوران  هخامنشی است، که در ۸۵ کیلومتری شمال مرودشت، در منطقهٔ پاسارگاد از توابع شهرستان پاسارگاد، با مرکزیت  سعادت شهر  استان فارس  واقع شده‌است. این مجموعه دربرگیرندهٔ ابنیه‌ای چون  کاخ دروازه، پل،  کاخ بار عام،  کاخ اختصاصی،  دو کوشک،آبنماهای باغ شاهی، آرامگاه کمبوجیه، استحکامات دفاعی تل تخت، کاروانسرای مظفری،  آرامگاه کوروش بزرگ، محوطهٔ مقدس و تنگه بلاغی است.  این مجموعه، پنجمین مجموعهٔ ثبت ‌شده در فهرست آثار میراث جهانی در ایران است، که طی جلسه  یونسکو که در تیرماه سال  1383 در  چین برگزار شد، به علت دارا بودن شاخص‌های فراوان با صد در صد آرا در فهرست میرث جهانی به ثبت رسید.  هر اثر که در فهرست جهانی یونسکو جای می‌‌گیرد، طبق کنوانسیون میراث طبیعی و تاریخی باید از سوی کشور نگهدارندهٔ اثر، مورد توجه ویژه قرار گیرد و انجام هرگونه اقدامی در به خطر افتادن آن ممنوع است.

    پیشینه، سرزمین پارس زادگاه هخامنشیان بوده است،  خاندان پارس، که به رهبری کوروش دوم (که از ۵۲۹ تا ۵۵۹ پیش از میلاد سلطنت نمود)، در سال ۵۵۰ پیش از میلاد، بر سلسله مادها پیروز شدند.  بر پایهٔ سنت، کوروش دوم این منطقه را برای پایتختی انتخاب کرد زیرا در نزدیکی منطقه‌ای بود، که بر ایشتووبگو پادشاه ماد پیروز شد.  این اولین پیروزی، پیروزی‌های دیگری چون غلبه بر  لیدی، بابل نو، و مصر را به دنبال داشت.  امپراتوری هخامنشی بعداً توسط پسر او کمبوجیه (۵۲۲ تا ۵۲۹ پیش از میلاد) و، داریوش اول (۴۸۶ تا ۵۲۱ پیش از میلاد) تحکیم و گسترش یافت. از  کوروش در  انجیل به عنوان آزادی ‌دهنده بابل و کسی که یهود را از تبعید بازگردانده یاد شده است.  در ۷۰ کیلومتری جنوب پاسارگاد، داریوش بزرگ پایتخت نمادین خود شهر پارسه ( شاعری یونانی این شهر را پرس پلیس نام نهاد ) را بنیان نهاد.  در دوره‌های بعدی، از تل تخت همچنان به‌عنوان یک دژ بهره ‌برداری می‌شد، حال آنکه کاخها متروک شده و از مصالح آن دوباره استفاده شد.  از سدهٔ هفتم به بعد، آرامگاه کوروش به نام آرامگاه مادر سلیمان خوانده می‌شد، و به یک مکان زیارتی تبدیل شد. در سدهٔ دهم یک مسجد کوچک در گرد آن ساخته شد، که تا سدهٔ چهاردهم از آن استفاده می‌شد. این محوطه توسط مسافرین طی سده‌ها بازدید شده، که باعث از دست رفتن تدریجی اجزا گوناگون آن گشته است.

     مشخصات،  محوطه باستانی پاسارگاد، نخستین امکان پایتخت دینی  شاهنشاهی  هخامنشی در قلب استان فارس، در دشت رودخانه بلوار قرار دارد،  نام شهر اردوگاه پارس دلالت از موقعیت مهم مکانی  دارد.  محوطه پاسارگاد توسط  کوروش بزرگ ( کوروش دوم )، در سدهٔ ششم قبل از میلاد ساخته شد.  محوطهٔ اصلی (۱۶۰ هکتار، حدوداً ۲.۷×۰.۸ کیلومتر)، توسط یک منطقهٔ طبیعی بزرگ احاطه و محافظت شده است، (حدوداً ۷۱۲۷ هکتار). محوطهٔ اصلی شامل این بناهای تاریخی است:

     آرامگاه کورش بزرگ در جنوب؛  تل تخت (یا «تل تخت سلیمان»؛ سریر پادشاهی سلیمان)، و استحکامات، واقع بر یک تپه در شمال محوطهٔ اصلی؛ مجموعهٔ سلطنتی در مرکز محوطهٔ اصلی، شامل بقایای:  ساختمان دروازه (دروازه R)، تالار عمومی (کاخ S)، قصرمسکونی (کاخ P)، و باغ سلطنتی (چهار باغ). در منطقهٔ شرق یک بنای کوچک قرار دارد(۱۶×۱۶ متر) که یک پُل تشخیص داده شده است.  در شمال مجموعهٔ سلطنتی زندان سلیمان قرار دارد، یک برج سنگی، باحدوداً ۱۴ متر ارتفاع. تاریخ ساخت این بنا مشخص نیست،  محوطهٔ اصلی شامل منطقهٔ حفاری‌شده است.  در محوطهٔ حفاظتی اطراف، باقیمانده‌های دیگری نیز هستند:  محدودهٔ مقدس (حدوداً ۵۵۰-۵۳۰ پیش از میلاد)، و محوطه‌های تل نوخودی، تل خاری، تل سه آسیاب، دوتلان، که برخی از اینها متعلق به ماقبل تاریخ هستند، همینطور مدرسه یا کاروانسرا (سده ۱۴ میلادی).  در محوطهٔ حفاظتی همچنین پنج روستا وجود دارند که کشاورزان در آنها ساکنند.

    آرامگاه کوروش،  مهمترین اثر مجموعه ی پاسارگاد، بنایی است که پیشتر مشهور به ((مشهد مادر سلیمان)) بود، و از سال ۱۸۲۰م. به بعد به عنوان آرامگاه کوروش کبیر مشخص شده است، و چون گوهری در میان دشت خودنمایی می کند. حدوداً در ۵۳۰ تا ۵۴۰ قبل از میلاد از سنگ آهکی به رنگ سفید ساخته شده است. بنای آرامگاه میان باغ های سلطنتی قرار داشته، و از سنگ های عظیم، که درازای بعضی آنها به هفت متر می رسد، ساخته شده است. تخته سنگ های آرامگاه با بست های فلزی، به هم پیوسته بوده است. که بعدها آنها را کنده و برده اند و اکنون جایشان به صورت حفره هایی دیده می شود، که بیشترشان را تعمیر کرده اند. بنای آرامگاه دو قسمت مشخص دارد، یکی سکویی ۶ پله ای که قاعده آن مربع مستطیلی به وسعت ۱۶۵ متر مربع است، و دیگری اطاقی کوچک به وسعت ۵/۷ متر مربع که سقف شیب بامی دارد، و ضخامت دیوارهایش به ۵/۱ متر می رسد. پایه بنا (۱۳.۳۵×۱۲.۳۰ متر) از شش لایه پلکانی تشکیل شده است، که از آنها اولی به بلندی ۱۷۰ سانتی متر، دومی و سومی ۱۰۴ سانتی متر، و سه عدد آخری ۵۷.۵ سانتی متر هستند. ارتفاع کلی بنا در حدود ۱۱ متر است. در ورودی آرامگاه در سمت شمال غربی قرار داشته، و ۷۵ سانتی متر پهنای آن است. این درگاه کوتاه نیز دارای دو در سنگی بوده که از بین رفته است. خزانهٔ آرامگاه، در بالاترین نقطه، شکل یک خانهٔ شیروانی ساده با یک ورودی کوچک در غرب را دارد. تا حدود صد سال پیش باور بر این بود که، این بنا آرامگاه مادر سلیمان باشد، و در دوره اتابکان در زمان آل بویه، با استفاده از ستونهای باقیمانده از کاخ‌های باستانی،  مسجدی با نام «مسجد اتابکی» در گرد آن ساخته، و یک  محراب کوچک در خزانه آرامگاه کنده ‌کاری شد. در دهه ۱۹۷۰ بقایای مسجد پاکسازی شده، و تکه‌های تاریخی به نزدیکی مکانهای اصلی‌شان بازگردانده شدند. پس از کشته شدن کوروش بزرگ در جنگ با ساکاها یا ایرانیان شمالی، جسد وی را مومیایی کرده، و درون تختی از زر نهاده و اشیای مهم سلطنتی و جنگی او را در کنار وی گذارده بودند. در شیب سقف آرامگاه دو حفره ی بزرگ وجود دارد، که برای سبک کردن سنگ ها و کم کردن از بار سقف ایجاد شده است، و برخی اشتباها، جای نگهداری کالبد کوروش و همسر وی دانسته اند. آرامگاه کوروش در همه دوره هخامنشی مقدس به شمار می آمده، این امر باعث گردیده، که در دوران اسلامی هم این تقدس حفظ شود، اما تعبیر اصلی بنا دیگر مشخص نبوده است، و از سوی دیگر مردم هم ساختن بناهای با عظمت سنگی را خارج از قوه بشری می دانسته اند، و به حضرت سلیمان که دیوان را برای کارهای دشوار در خدمت داشته است، نسبت می داده اند. به همین جهت آرامگاه کوروش را هم از بناهای آن حضرت می شمردند، و آن را به مادر او نسبت می دادند و ((مشهد مادر سلیمان)) می خواندند.

      استحکامات دفاعی تل تخت، این استحکامات با وسعتی، در حدود ۸۰۰۰ متر مربع بر روی تپه‌ای عظیم در انتهای شمالی پاسارگاد قرار دارند. استحکامات مذکور، معماری چهار دوره را به خود اختصاص داده است:

ساختارهای سنگی؛ عموماً مربوط به دوره اول هخامنشی.

ساختارهای خشتی؛ مربوط به دوره دوم هخامنشی.

ساختارهای خشتی و سنگی؛ مربوط به دوره  اشکانی.

ساختاری خشتی، آجری و سنگی؛ مربوط به اواخر دوره  ساسانی.

ساختار اول (سنگی)، به روش بنایی خشک و با استفاده از قالبهای بزرگ سنگی، و یک شیوه اتصالی بنام آناتیروسیس (Anathyrosis)، که تمدنهای آسیای صغیر در سده ششم میلادی با آن آشنا بودند، بنا شده‌است. نقشه عمومی سکو یک متوازی‌الاضلاع با ابعاد تقریبی ۹۸×۷۹ متر، و با تورفتگی هایی در کناره‌های شمالی و جنوبی، است. ارتفاع اصلی آن تقریباً ۱۵ متر بوده است. اولین مرحله از ساخت بنا توسط  کوروش بزرگ انجام گرفته، و با مرگ وی در سال ۵۳۰ قبل از میلاد متوقف شد. مرحله دوم در دوران داریوش بزرگ با استفاده از آجرهای خشتی (گلی) ساخته شد، (۴۸۶ تا ۵۲۲ قبل از میلاد).

     مجموعه سلطنتی، این مجموعه در مرکز پاسارگاد قرار گرفته است، واز تعدادی کاخ تشکیل شده، که در اصل در محدوده مجموعه  باغها قرار دارند (معروف به «چهار باغ»).  بدنه اصلی کاخها از سالنهای ستون ‌دار تشکیل شده است. تالار عمومی (کاخ S) حدوداً در سال ۵۳۹ پیش از میلاد ساخته شده. تالار ستون‌دار آن دو ردیف چهار ستونی دارد. پایه ستونها از سنگ سیاه هستند (۱.۴۳×۱.۴۳ متر)، و بدنه آنها از سنگ آهکی سفید است. پایه ستونها ۱.۰۴ متر و بدنه ستونها ۱۲.۰۶ متر ارتفاع دارند. سرستونها از سنگ سیاه بوده‌است. شواهدی موجوداست که سرستونها یک شیر مرکب، شاخ‌دار و یال‌دار، را نشان میداده است. کاخ یک سرسرا در هر طرف داشته است. برخی از نقوش برجسته درگاه‌ها حفظ شده‌اند، که پیکر انسان و دیوها را نشان می‌دهند. کاخ مسکونی کوروش دوم (کاخ P)، بین سالهای ۵۳۰ تا ۵۳۵ پیش از میلاد بنا شده است. سالن ستون‌دار این کاخ (۳۱.۱×۲۲.۱ متر)، پنج ردیف ستون و در هر ردیف شش ستون دارد، و سرسرای پر ابهت آن در جنوب شرقی به ابعاد ۷۵.۵×۹.۳ متر است. کاخ دروازه در حدود شرقی محوطه اصلی قرار دارد، و شامل یک تالار ستون ‌دار با نقشه چهار ضلعی، و ابعاد ۲۵.۵×۲۸.۵ متر است. این تالار ۸ ردیف ستون دارد. این تالار دو در ورودی اصلی در محور طولی کاخ، و دو در فرعی در محور عرضی کاخ دارد. در یکی از چهار چوبهای دروازه، یک نقش برجسته مشهور از یک پیکر انسان‌ مانند، که بالهایی دارد دیده می‌شود. این طرح که تنها نقش باقیمانده در کاخ دروازه است، مردی را نشان می ‌دهد که ریش انبوه و چهار بال که رو به مرکز تالار دارد. کوشک‌های (پاویلیون‌ها) A و B که در شرق و جنوب باغ شاهی قرار دارند، احتمالاً دو ورودی به باغ سلطنتی بوده‌اند. از این دو، کوشک B بهتر حفظ شده است. این کوشک با ابعاد ۱۱.۷×۱۰.۱ متر، از یک سکوی چهارضلعی از سنگهای آراسته تشکیل شده است.

    آرامگاه کمبوجیه،  آنچه از این بنا باقی مانده دیواری بلند، به ارتفاع حدود ۱۴ و طول تقریبی ۷.۵ متر است. این بنا به بنای  کعبه زرتشت در نقش رستم شباهت دارد، در حالی که از نظر قدمت، قدیمی‌تر، و از نظر استحکام و فن ساخت نمایانگر اجرایی قوی‌تر از بنای کعبه زرتشت است.

    محوطه مقدس، این محوطه که در ۳ کیلومتری آرامگاه کوروش، و در غرب مجموعه پاسارگاد واقع شده است، شامل تپه‌ای تاریخی و دو سکوی مجزای سنگی است. برخی از محققین اعتقاد دارند که سکوی سوم کشف ‌نشده‌ای وجود دارد، که تثلیث خدایان باستانی، اهورامزدا، مهر و  آناهیتا،  را نمایشگر است.

    کاروانسرای مظفری،در دوره آل مظفر برای اسکان کاروانهای تجارتی و زیارتی، که از مسیر جاده شاهی می‌گذشتند، کاروانسرایی با استفاده از سنگ‌های آورده شده، از بناهای سلطنتی پاسارگاد به طرح چهار ایوانی در کنار آرامگاه کورش ساخته شده، که امروزه بقایای دیوار و شالوده آن قابل مشاهده است.

  ثبت جهانی پاسارگاد توسط یونسکو،

دولت طرف: جمهوری اسلامی ایران           نام ملک: پاسارگاد

موقعیت: استان فارس              تاریخ دریافت: ۳۰ ژانویه ۲۰۰۳

    طبقه بندی:  مطابق طبقه‌بندیهای دارایی‌های فرهنگی شرح داده شده، در مقاله ۱ از پیمان نامه میراث جهانی سال ۱۹۷۲، این یک محل باستانی است.

    شرح مختصر:  پاسارگاد اولین پایتخت { دینی } سلسله‌ای امپراتوری هخامنشی بود، که توسط  کوروش دوم در قرن ششم قبل از میلاد ساخته شد. کاخهای آن، طرح باغها، هم چنین آرامگاه  کوروش نمونه‌های برجسته‌ای از اولین مرحله تکامل هنر، و معماری سلطنتی  هخامنشیان هستند، و یک گواهی استثنایی از تمدن ایرانی است.

Anoosh Raavid  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ و حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ و مقالات مهم  سنت گریزی و دانایی قرن 21، تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار در وبلاگ انوش راوید  بنام:  جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران http://www.ravid.blogfa.com

جوانان با هوش ایران، برای نگارش تاریخ نوین با علم جغرافی ـ تاریخ به انوش راوید به پیوندید.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد