راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir
راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir

تاریخ سد و سد سازی در ایران

   تاریخ آب و آب بند در ایران

   پیش گفتار

   این مقاله بازنویسی می شود و ادامه دارد،   جدید ترین بخش مقاله در اینجا.

   بخش یک

      از ابتدای تاریخ سرزمین وسیع ایران بزرگ با کمبود آب و مرتب نبودن بارش روبرو بوده است،  و به همین جهت ساختن سد و شبکه های آبیاری و قنات و کاریز کار عادی حساب می شده.  بهمین جهت ایرانی ها اولین مردمانی بودند که این دانش و فن آوری را دانسته،  و استادان ایرانی آنرا به شمال هندوستان،  شمال آفریقا و اسپانیا بردند.  البته قبل از قرن 20 شبکه های آبی برای آبیاری و کشاورزی بود،  اما از قرن 20،  انرژی به آن اضافه گردید،  و سپس آب شرب هم اهمیت فراوان و اصلی پیدا کرد.  آنچه که امروز در قرن 21 از شبکه های آبی می خواهیم با گذشته حتی دهه قبل کاملاً متفاوت است،  که در زیر شرح می دهم و با دانستن آنها باید سریع دیدگاه خود را نسبت به آب تغییر داده،  در غیر اینصورت بزودی مغلوب آب می شویم.

   یک ــ  منابع اصلی آب =  برف در ارتفاعات،  منابع زیر زمینی آب،  دریاچه های آب شیرین،  منابع آب از بارش های پراکنده.

   دو ــ  شبکه های پخش اصلی =  رودخانه ها،  سدها،  کانال ها،  قنات ها و کاریز ها،

   سه ــ  شبکه های پخش فرعی =  چاه ها، جویبارها، کانال های کوچک، لوله کشی ها،

      حفظ و نگهداری هر کدام از آنها شرایطی دارد،  که با دیگری کاملاً متفاوت است،  حفظ در مقابل آلودگی های مدرن،  و حفظ در مقابل آلودگی های عادی.  حفظ و نگهداری بخش یک ذکر شده در مقابل آلودگی های مدرن،  مانند دوده های صنعتی و اتوموبیل ها که برف های کوه ها را بشدت آلوده کرده،  و با یک نگاه به یخچال های پائین دست مشخص است،  این آلودگی بسادگی وارد سد ها و منابع زیر زمینی می شوند.  آلودگی آبهای زیر زمینی از فاضلآب های شهری که در این قرن دارای مواد شیمیایی فراون هستند،  و آلودگی از پساب های صنعتی با آلودگی های خطر ناک.  آلوده شدن بارش های پراکنده با مواد روغنی و دوده و غیره که در هوا و زمین فراوان می باشند.

   مهم:  هر بخش و هر نوع آلودگی نیازمند دانش ویژه جهت تئوریزه کردن،  و سپس تخصص مهندسی دارد،  مشکل اصلی امروز نداشتن و هماهنگ نبودن در دانایی نوین و دانایی قرن 21 است.

      غیر از مورد های آلودگی،  مرحله بعد ساخت و ساز و نگهداری تأسیسات مربوطه می باشد،  چرا و چه چیز باید ساخت و چگونه آنرا نگهداری کرد.  این مورد نیازمند تئوری و یا فرضیه هایی است،  که با استفاده از تکنولوژی های امروزی بصورت گسترده،  همه مردم و متخصصین در محیط مجازی تبادل نظر کنند،  و سپس ستادی از حرفه ایها آنها را جمع بندی نماید.  عدم رعایت این موضوع خیانت در امانت تاریخی مردم محسوب می شود،  که با گناه دیگر تخریب و انقراض همراه می باشد،  وقتی آیندگان تشنه و گشنه شدند،  به آن رسیدگی می کنند،  و چون دیر شده برخوردها یشان خشن می شود.  پس از تکمیل زمان بر این مرحله و نتیجه مثبت ستاد برنامه آب،  جهت اقدام به بخش مهندسی پیمانکاری ارسال می شود.  یک مثال بزنم،  در هنگام ساخت سد سیوند نگرانی تمام مردم درباره صدمه به آثار تاریخی بود،  من انوش راوید چون در بخش تاریخ تحقیق می کنم،  نوشتم اگر این سد انجام شدنی بود،  در همان دوره سلسله هخامنشیان که با هوش تر و سالم بودند می ساختند،  ولی کو گوش شنوا.

      نخستین تمدنی که کشاورزی آبی را وارد تاریخ کرد مردم ایران بودند،  و هوشمندانه ‌ترین شیوه کار برد پایدار آب زیر زمینی قنات را ابداع کردند،  مشروح در اینجا.  در ایران بزرگ سد سازان بسیار ماهری بودند،  نخستین سدهای قوسی مانند،  سد ایزدخواست اصفهان و مرتفع ترین مانند،  سد کریت طبس به ارتفاع 60 متر که تا پیش از سد هور امریکا 550 سال بلند ترین سد جهان بود.  گذشتگان ما در چندین هزار سال شاید چند ده سد و صدها آب بند بزرگ و کوچک ساختند،  با گذشت روزگار به درستی دانستند،  که در چنین سرزمین گرمی میزان تبخیر آب سد بالاست و بخش بزرگی از آب هدر می رود.  همچنین با میزان زیاد رسوب آوری رواناب‌ها و رودها،  ظرف چند دهه سدها پر رسوب و بیفایده می شوند.  قدیمی ها با هوش تر بودند و متوجه شدند سد سازی رویکردی نا پایدار،  غیر اقتصادی و زیان بار است،  آن‌ها با آگاهی و نه از روی ناتوانی و یا پول پرستی به خیر دراز مدت نسل‌ها می ‌اندیشیدند.  بدین جهت سد سازی را از رویکرد بهره برداری از منابع آب حذف کردند،  و شیوه ‌های پایداری همچون قنات، آب بندان، شبکه های حساب شده برداشت از رودخانه را ادامه دادند.

     از قرن 20  دیدگاه سران ایران ساخت سد جهت افزایش زمین کشاورزی، تولید برق، مهار سیل و تامین آب شرب بوده است.  بسیاری از سد هایی که قرن گذشته در ایران به نام کشاورزی ساخته شده اند، اصلاً در پرونده شان هیچ نشانی از اراضی نیازمند به آب وجود نداشته است مانند،  سد حنای اصفهان، سد سیوند فارس.  سد زاینده رود حقابه‌ بسیاری از زمین های کشاورزی را ضایع کرد،  روستاها از پائین ‌ترین نقطه آبخیز با از دست دادن حقابه‌ هایشان که بر اساس طومار منسوب به شیخ بهایی به زیبایی تنظیم شده بود،  از روستایی خالی شدند.  همچنین ورزنه شهری در 30 کیلومتری تالاب گاو خونی تقریباً خالی از سکنه شده است.  این شهر از هزاره سوم با صنعت بومی تاریخی پارچه بافی متکی به پنبه کاری های منطقه بود،  که با غصب حقابه‌ ها به وسیله‌ سد زاینده رود مزارع پنبه و ناگزیر پارچه بافی خود،  و نیز فواید ماهیگیری و گردشگری در تالاب را از دست داد.  سد زرینه رود اراضی پائین دست رود در میاندوآب را که پیش از آن نیز آبی بودند،  به سرنوشت زاینده رود دچار کرد.  سد های ساخته شده در حوزه آبریز دریاچه ارومیه تکرار اشتباه از عدم حضور دانش توده مردم منطقه بود،  که خسارت فراوان در پی داشت.

     سد کرج حقابه زمین‌ها و باغ ‌های کرج و شهریار را همانند همه سامانه‌ های انتقال حوضه به حوضه، بی توجه به صاحبان آنها منحرف کرد،  همین بلا بر سر حقابه بران جاجرود پس از ساخت سد لتیان آمد.  همین روند برای آبخیز های دیگر بود،  لار پس از ساخت سد لار،  شاهرود پس از ساخت سد طالقان، و غیره.  سد بار نیشابور یا سد نهرین طبس یا سد ماشکید سیستان بلوچستان ساخته شدند،  تا اراضی را آبیاری کنند که در طول تاریخ قنات های کهنسال و بارور آبیاری می‌ کردند.  سد های مناطق مرکزی و شرقی و جنوبی کشور با تبخیر سالانه بیشتر از 5 متر از ارتفاع آب روبرو هستند.  سد همیشه خالی پیشین را بی خیال می شوم،  ولی سد میناب هرمزگان نشان داد که آب حبس شده در برابر آفتاب این مناطق چه زود به زوال می‌ رسد،  نه به ‌درد شرب می خورد و نه به ‌درد کشاورزی.  باید دانست آب بستر رودخانه ها بطور طبیعی در تمام سال بویژه زمستان به سفره ‌های زیر زمینی نفوذ می کند،  و هدر رفتن کمی دارند.  اما اگر سدی بر آن ببندند،  آب زیادی مخصوصاً در تابستان تبخیر می شود،  و آنچه می ‌ماند شور و بد بو و با املاح زیاد است.  قنات هیچ آبی را در برابر آفتاب نمی گذارد،  ولی سدها گذشته از ویران سازی قناتها از سطح اراضی آبی کاستند.

       بیش از 20 سد در آبخیز های کوه های البرز ساخته شده است،  از سد سفید رود گیلان تا سد های البرز و تجن مازندران و سد های استان گلستان.  این سدها به اراضی کشاورزی هیچ نیفزودند،  بلکه از آن نیز کاستند، و صدها هزار خانوار کشاورز مولد را از روستاها یشان آواره کردند،  و زمین ‌های بارور شان در مخزن سدها مدفون گردید.  در پائین دست تمام این سدها،  شالی کاری و باغ‌ های باروری وجود داشت،  که با شیوه اندیش مندانه تاریخی،  آب بندها باران فصل سرد را گرد آوری می کردند،  سپس در فصل گرم برای آبیاری و کشاورزی استفاده می ‌شدند.  سد گاوشان تجربه دیگر تامین آب کشاورزی برای دشت ‌هایی است،  که بدون سد نیز با شبکه سنتی از رودها و سفره‌ های زیرزمینی بهره می‌ گرفتند.  تبخیر سالانه تقریباً 320 میلیون متر مکعب آب سد کرخه،  بسیاری از مصارف کشاورزی را کاسته و هورالعظیم در خطر خشکسالی و نابود است.  سد های مرزی نیز نیازمند بررسی مفصل می باشند،  بخش های اجتماعی منطقه هر سد مرزی با دید علمی می بایست نظر دهند.

      ادعای مهار سیل یکی دیگر از دلایل الکی ساخت سدها در ایران بوده است،  در واقع سیل از جنگل زدایی حاصل می شود.  جنگل مانند اسفنج سیلاب را بخود می کشد،  اما نقاطی که طبیعت آن بدست بشر از بین رفته،  روناب به سیل تبدیل می شود.  راهکار هایی مانند جنگل کاری و احیای پوشش گیاهی برای جذب آب و هدایت آن به سفره‌ های زیر زمینی خیلی اساسی است،  در این روش آب تبخیر و یا ضایع نمی ‌شود.   یک قرن مدیریت آب و سد سازی با پاک کردن صورت مساله و نادیده گرفتن علت اصلی،  مهار سیل را یکی از اهداف خود بر شمرده بود.  شکستن سد دشت در خراسان شمالی و خسارات جانی و مالی ناگوار آن نشان داد،  که سدها در بارندگی سنگین از سیل خطرناک ترند.  چاره سیل مدیریت تخصصی ویژه می طلبد،  که کاملاً به احیای جغرافیای طبیعی ایران و سامانه هشدار نرم افزاری و ماهواره ای سیل آگاه باشند.

      هدف دیگر ساخت سدها تامین آب شرب به میزان نیاز است،  در حالی که سدها تنها توهم فراوانی آب ایجاد کردند،  ده‌ها سد بزرگ برای شرب تهران ساخته شده است،  ولی هنوز حدود 50 درصد نیاز تهران از منابع زیر زمینی برداشت می شود.  در واقع این منابع زیر زمینی با 500 قنات قدیمی تهران می‌ توانست مصرف سنجیده حتی جمعیت کنونی را تامین کند.  صدها هزار هکتار از اراضی کشاورزی آبی کاسته شد تا 2 میلیارد متر مکعب حقابه کشاورزی به تهران اختصاص یابد،  شهری که 7 برابر معیار جهانی آب مصرف می کند،  سرانه 1100 لیتر تهران،  برابر 150 لیتر در روز معیار جهانی است.  در مجموع هر گونه نیاز آبی هر منطقه باید از منابع خودش و با مدیریت مصرف و تقاضا محلی و حوزه آبریز تامین شود.

   بخش دو

    توجه:  کارها باید تخصصی و تخصصی تر انجام شود ــ  بنظرم باید یک ستاد مرکزی غیر دولتی برنامه آب در پایتخت تشکیل شود،  و سپس بنا به جغرافیای آبریز کشور،  17 یا 18 ستاد منطقه ای آبخیز داری ایجاد گردد.  این ستادها باید مردمی و از میان دانشوران پیوسته آن منطقه در انتخابات اینترنتی و با اصول سازمان های قرن 21 تشکیل شوند.  همچنین لازم است این ستاد ها برابر با دانایی نوین برنامه ها را تدوین و کارها را اجرایی کنند،  چیزی مانند سخن وبلاگ.  در واقع دیگر زمان این نیست که فقط گفته شود،  چه خرابکاری هایی شده،  و چه چیزها و مالها و آبها و کشاورزی هایی از دست رفته است.  فرصت برای رفتن سالم به آینده کم است،  اگر در همین زمان اندک هم کوتاهی شود،  واقعاً خطرناک است.  رسیدگی به آنچه تا کنون از دست رفته خود چیز و تخصص دیگری است،  در واقع مربوط به ستاد های برنامه آب نمی شود،  دو مقوله جدا هستند،  و نباید با یکدیگر ترکیب شوند،  که امکان گمراهی و اشتباه در برنامه ریزی را خواهد داشت.  موضوعات بحرانی در ایران مانند بسیاری از کشورها زیاد است،  که باید توسط سردمداران علوم و روشنفکران حرفه ای ایرانی طبقه و اولویت بندی شوند،  و جهت افکار متخصصین و علاقمند در اینترنت منتشر شوند.  نباید آینده آب خوردن مردم را بیش از این سیاسی و اقتصادی کرد،  فقط باید کار حرفه ای آبداری انجام شود.  

      پس از کودتای 28 مرداد و در اوج قدرت امپریالیسم در ایران سد سازی به دست شرکت ‌های بین المللی منتفع بدون ژرف اندیشی و توجه به تجربه و دانش درخشان بومی ملی آغاز شد.  در اواخر قرن 20 با اینکه شور و شوق احیای هویتِ ملی و دانش نوین در ایران و ایرانی بشدت گرم بود،  اما این سرزمین کهن همچنان در چنگال عوامل شرکت‌ های وابسته جهانی قرار داشت.  بزرگ ترین فایده مدیریت سازه ای بخش آب در قرن گذشته،  منافع شرکت‌ های وابسته و بزرگ،  کمیته ‌ها و کمیسیون‌ها،  دفاتر دولتی و خصوصی،  مافیا و اقمار بوده است، آنها فعالیتی بدون پاسخگویی و بدون حسابرسی دقیق داشته ‌اند.  مدیریت سخت افزاری بخش آب با ساخت سدها و سازه های انتقال،  ضمن نادیده گرفتن حق کشاورزان و عشایر و ماهیگیران،  از اراضی کشاورزی و منابع طبیعی کشور بشدت کاستند.  همچنین بدون ارزیابی های تحلیلی با صرف هزینه های گزاف طرح ‌های اجرا شد، که متعاقب آن نیم قرن مشکلات خطر ناک اجتماعی، اقتصادی را در پی داشت.  خشکیدن خطرناک پیکره‌ های آبی، رودها، تالاب ها، دریاچه ها، و آلودگی هوا با پراکنش غبار از تالاب‌ها و دریاچه ‌های خشک شده تخریب را به محیط زیست کشور تحمیل کرده است،  توضیح بیشتر در طبیعت و تاریخ.

      دانش درخشان ایرانی،  نخستین ابداعات آبی،  نخستین سازه های مقاوم به زمین لرزه،  نخستین گرمابه با سوخت گاز طبیعی،  سازه های با صرفه‌ جویانه‌ ترین شیوه‌ های گرمایش و سرمایش،  آب انبارها و باد گیرها،  بازار های مثال زدنی و بسیار دیگر پایدار ترین‌ها را در پرونده خود داراست،  در اینجا.  با تحلیل و تحقیق دانایی نوین بسادگی متوجه می شویم،  که ساخت و ساز 1000 سد کنونی با اصول توسعه‌ پایدار و مصلحت‌ های این سرزمین همخوانی ندارد.  با تبلیغات کذایی ترویج دانش بومی پایدار آب مانند،  قنات‌ها و آب بندان‌ها بیرون از شأن تلقی شدند،  و بعکس تخریب آنها و جایگزینی با سد های ناپایدار و پرهزینه و پر پیامد سال‌ها ادامه یافته است.  گرانترین و خسارت ‌بارترین شیوه تولید برق، برق آبی‌ ها هستند،  اما بررسی برای مقایسه برق آبی با نیروگاه‌ های گازی یا خورشیدی یا بادی انجام نشده است،  تجربه ساخت نیروگاه‌ های خورشیدی در کشور های کم آفتاب مهم است که باید دانست.  سامانه ‌های گرد آوری باران، بازیافت، باز چرخانی و کاربرد چندین باره آب با نصب ابزار هایی نه چندان پیچیده روی بام ساختمان‌ ها و نیز گسترش و ترویج یاخته‌ های خورشیدی و چرخه بادی و سایر شیوه‌ های پایدار تامین آب و برق نادیده مانده است.

      همانگونه که در سازمان آینده بینی نوشته ام تمدن آیند بر اساس کنترل انرژی است،  تا وقتی نگرش های نو به جهان نداشته باشیم نخواهیم توانست وارد آینده جدید شویم.  زمانی که مردم ایران از بهترین روش های آب و آبیاری بهره می بردند،  جمعیت کمتر از 7 میلیون بود،  ولی امروز با بیش از 75 میلیون نفر آبها و سامانه ها و سازه های تاریخی از بین رفته اند و مشکلات مانده است.  سرزمین کنونی ایران بر اساس آب و انرژی شکل گرفته،  تمام این سرزمین خواسته یا نا خواسته با آب و انرژی به یکدیگر وصل می باشند.  خواه ناخواه در آینده نزدیک ایران وارد تمدن فدرالیسم ملی می شود،  بی دلیل و با دلیل دخالت امپریالیسم نو باعث خواهد شد،  حوزه های ملیتی و قومی برای آبریز های منطقه خود بحث و یا حتی مجادله نمایند،  چون همگی در این حوزه های آبی مشترک هستند.  وظیفه تمام روشنفکران متخصص است،  از هم اکنون وارد بحث هایی شوند،  که پدافند ملی محسوب می شود،  منجمله وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران با اندیشه موج نو ابراز نظر می کند.

  کلیک کنید:  تاریخ دمکراسی در ایران

  کلیک کنید:  علم و آینده

  کلیک کنید:  زبان فارسی

  انوش راوید  Anoush Raavid

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ و حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:  جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،   http://www.ravid.blogfa.com