راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir
راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir

پرسش و پاسخ 47

پرسش و پاسخ 47

      تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و این قبیل را حذف کردم،  و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

   توجه:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

فیلم کوروش بزرگ

خبرگزاریها:  موافقت با ساخت فیلم سینمایی کوروش کبیر

    پس از دو سال و نیم انتظار، با ساخت پروژه ملی سینمایی «کوروش کبیر» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی و تهیه ‌کنندگی علی معلم موافقت شد.  به گزارش مهر، علی معلّم تهیه ‌کننده پروژه «کوروش کبیر» ضمن اعلام این خبر افزود: با اعطای مجوز موافقت اصولی توسط شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی در آخرین روزهای سال ۹۲، سرانجام این پروژه در سال ۹۳ وارد فاز جذب سرمایه‌ گذاری پیش ‌تولید خواهد شد.

      وی افزود:  فیلمنامه «کوروش کبیر» کامل با استناد به منابع تاریخی و مشاوره با مورخان، توسط مسعود جعفری جوزانی نگاشته و در مراجع ذیصلاح ثبت شده است.  این فیلم به دوران تولد کوروش تا رسیدن به امپراتوری و سرانجام مرگ او می‌پردازد.

      این منتقد سینما بیان کرد: امیدوارم با یاری همه مردم، سرمایه‌گذاران و نهادهای خصوصی و دولتی و همچنین سازمان‌های سینمایی و هنرمندانی که برای حضور در این پروژه اعلام آمادگی کرده‌اند، بتوانیم در زمانه‌ ای که بیشترین هجوم به سرزمین ایران از طریق ساخت فیلم‌ های جعلی پیرامون ملت بزرگ ایران و پیشینه تاریخی و معاصر آن صورت می‌گیرد،  گامی در جهت معرفی ساختار تمدن و قهرمانان تاریخی کشورمان برداریم.

عکس طرحی از یک هموتن، درباره فیلم کوروش بزرگ،  عکس شماره 7208 .

   مهم:  عزیزان علاقمند به تاریخ ایران،  هوشیار باشید،  و درباره دروغ های تاریخ به فیلم سازان گوشزد کنید،  که توجه نمایند و درباره تاریخ اشتباه نکنند و احتمالاً دروغ نگویند و نسازند.

   پرسش 618:  از چالشتر بگویید؟

   پاسخ انوش راوید:  پاسخ در:  کلیک کنید:  چالشتر باستانی

   پرسش 619:  لطفاً تاریخ را ریشه یابی کنید؟

   پاسخ انوش راوید:  ریشه یابی واژه تاریخ ــ   تا = مضاعف، مکعب، تا شده یا در نتیجه +  ریخ = ریخت، قیافه، شکل.

   پرسش 620:  استاد بزرگوار،  درود و عرض ادب،  نظر شما راجع به گنج بزرگ داریوش سوم چیست؟ آیا حقیقت دارد؟! عده ای میگویند پارسال این گنج پیدا شده و صدایش را در نیاوردند.

   پاسخ انوش راوید:  وظیفه ما تحقیق و تحلیل مسائل تاریخی است،  باید درباره این موضوع هم تحقیق صورت پذیرد،  و نباید چشم و گوش بسته هر چیزی را پذیرفت.

   پرسش 621:  سلام استاد راوید و استاد حامد باخبر شدم که ایران قرار است سال دیگه پروژه ساخت فیلم کورش بزرگ را بزند. چون مجوز ساخت گرفت .به نظر شما به چه نکاتی باید توجه کنند کارگردانان این فیلم؟ باید فیلم را براساس واقعیت ها بسازند. واقعیت هایی که شما وخانم حامد روشن کردید. در روزنامه خواندم که قرار است داستان تولد، به قدرت رسیدن و مرگ کورش به تصویر کشیده شود.. شما توصیه ای به تهیه کنندگان و نویسندگان دارید .. از انها بخواهید با شما مشورت کنند... یا شما به همراه سرکار خانم حامد به انها صحبت کنید.. و همکاری داشته باشید با مسولان این فیلم. چون قرار است فرهنگ و دنیای ایران ان روز را به تصویر بکشند. از شما درخواست میکنم که پیگیر باشید. با تشکر فراوان از شما دو عزیز.

   پاسخ انوش راوید:  سپاس از توجه عزیزان،  پاسخ در بالای صفحه بنام فیلم کوروش بزرگ.

   پرسش 622:  سلام .استاد راوید و استاد حامد .. از شما به خاطر روشن گری هایتان در باب تاریخ ایران تشکر فراوان دارم. و از خدای متعال برای شما سلامتی و خوشبختی و موفقیت ارزو دارم. من نه تنها در باب تاریخ توانستم اطلاعات خود را واقعی و درست کنم بلکه در جنبه های دیگر زندگی هم باعث شد که من با نگاه بهتری به ان نگاه کنم. و موفقیت های بیشتری به دست اوردم که تبعات مهم و عمیق روانی بر جنبه های روحی و شخصی و ارتباطی من گذاشت. باعث شد که من به دنبال واقعیت هر چیز باشم. من قرار است به روستاها و کوهستانهای اطراف شهرمان بروم و از مناطق باستانی عکس بگیرم و صحبت های مردمان محلی ان دیار را در وبلاگ بذارم ...

   پاسخ انوش راوید:  عالی است،  وظیفه جوانان باهوش متخصص و علاقمند است،  که در شهر و دیار خودشان همه اطلاعات جغرافیایی و تاریخی و زبانی را گرد آوری کنند،  و در اینترنت منتشر نمایید،  و همچنین بقیه مردم منطقه خود را تشویق به همکاری کنند.

   پرسش 623:  درود دوباره خدمت استاد بانو حامد و استاد راوید گرامی،  یه موضوع رو میخواستم بگم در باره واژه " فره" همون پیشوند فروهر منظورمه.  تو زبان ترکی یه مثل هست که به کنایه یا مستقیم میگه:  "فری باش توک ساخلاماز"  یعنی سر یا کله آدمی که دارای خصوصیت یا صفت فره باشه، مو رو نگه نمیداره!  میدونین! مثله' جمله طنزه،  بیشتر دکتر ها پر فسور ها کچل هستند، یا کچل میشن،  معنی میده!  فینگیلیشش ر و هم  می نویسم که تلفظش رو بفهمید،  Far+i bash took sakhlamaz

   فر! فار خونده نمیشه fer  هم خونده نمیشه، فر، خوده صفته + ی، پسونده  نسبت دادنه، مثل پسوند، ی، برای، ایران + ی = ایرانی.

   1، من شنیدم زبانهای اسپانیایی و آلمانی و انگیلیسی و... یک شاخه از زبان فارسیه و یا یک نسبتی با زبان فارسی دارند!

    می خوام بدونم علت اینکه الان فارسی زبانها نمیتونن این زبان ها رو متوجه بشن بخاطر استفاده کردن اونها در نوشتن از حروف لاتینه و همینطور گرامر لاتین یا تعقیر تلفظ صداها و آوای گفتاری که بخاطر استفاده از لاتین در اون زبان ها بوجود اومده !!؟ یا علتش کلن تعقییر کلمات و ریشه هاست؟ یا هرچی که هست و میخوام بدونم.

    و دوم اینکه وقتی گفته میشه این زبان ها یه شاخه از زبان فارسیه یعنی مثلن !؟ لری و کردی ی شاخه از فارسیه! درسته؟  یعنی اون زبان های اروپایی هم مثل لری و کردی یه لهجه از فارسین! که کمی تعقیر کرده .. و یا چی..!؟

    بهر حال اینطور تصور میشه که  اگه قرار باشه اون زبان ها شاخه ای از فارسی باشه !؟ یعنی عده ای فارسی زبان، که ساکن ایران بودند، مهاجرت کردند به اون جاها! و ساکن شدند در اونجا! چون زبان که خودش نمیتونه مثل یک دانه درخت توسط کسی یا باد به سرزمین دیگه برده بشه و در اون سرزمین رشد کنه!؟  یا یک یا چند نفر ایرانی رفته باشن اونجا ها و تدریس کرده باشن زبان فارسی رو! و فارسی ما با زبان محلی اون آدما مخلوط شده باشه، در نهایت منظورم همین زبان های امروزی اروپاست که ریشه فارسی داره!

  ممنون ازتون،  سوال آخرم،  آیا شهرستان جهرم یا گهرم با شهر رم کشور ایتالیا رابطه ای داره ؟؟

   و:-):-):-) *** پیشاپیش نوروز رو به شما گرانقدر ها تبریک میگم سال نو سال پربار و شادی باشه براتون ***:-):-):-).

   پاسخ انوش راوید:  ریشه تمام زبان ها و نام ها از زبان تمدن جی است،  لینک را مطالعه،  و لینک های پیوست آن صفحه را پیگیری کنید،  پاسخ تمام پرسش هایتان در آنها می باشد.

   پرسش 624:  درود و خسته نباشید خدمت استاد بانو حامد و استاد راوید.  در استان های اردبیل و آذربایجان، شهرستان های میانه و هشترود  خانواده هایی با نام فامیلی "مغانلو و مغانی" وجود داره که تو اون ها خودم مشاهده کردم آدمهای هستند که از لحاظ چهره هم نژاد مو بور وجود داره هم چهره هایی که خیلی کم شبیه به نژاد زرد و مغولی هستند، که تعداد شون کمه البته، هم چهره معمولی، با توجه به اطلاعاتی که شما تو وب در اختیار عموم گذاشتین، به تازگی فرضیه من اینطور شده زبان ترکی در شمال ایران از ابتدا بوده که یکی از زبانهای تمدن جی بوده اما زبان کاملی نبوده و زبان فارسی هم در کنار زبان ترکی در شمال غرب ایران وجود داشته، شاید زبان ترکی برای مردم 2000 سال قبل شمال غرب ایران بیشتر به عنوان زبان دینی و مذهبی به شمار میرفته یا اینکه چند قبیله و قوم بودن که جزو مهاجران بودند که از تمدن جی ابتدایی بودن و به این مناطق رفتند. و چنگیز که ایرانی بوده زمانی که فعالیتهای جنگی خودش رو شروع کرده. از قبیله های بیابان نشین مغولستان که خودتون گفتین از اقوام ابتدایی ترین تمدن جی هستند که اونها هم زبانی شبیه به ترکی دارند! به واسطه شباهت های گفتاری که داشتند، از نیروهای جنگی اون اقوام مغول برای جنگ هاش استفاده کرده به واسطه ی همون زبان شبیه به زبان ترکی مردم شمال غرب ایران، البته میدونم که چنگیز از شمال شرق ایران بوده. منظورم در کل این بود که خانواده هایی که نام فامیل مغانلو و مغانی دارند در اصل نژاد چنگیز و ایل و تبارشن و اون عده کم که در بین این خانواده های مغانلو و مغانی که چهره هاشون شبیه نژاد زرد و مغول هستند. از باقیمانده های نسل  تعدادی از سربازهای چنگیز هستند که از سرزمین مغولستان، هم رزم چنگیز شده بودن و احتمالا در بین ایل و تبار چنگیز راه پیدا کردند و ازدواج یا امیزش با ایل و تبار چنگیز داشتند.  نظر شما چیست استاد راوید و حامد گرامی.  البته جسارت کردم و در حد نظریه پرداز نیستم.

   پاسخ انوش راوید:  خیلی خوب است، درست است،  امیدوارم سیستم آموزشی وامانده  جوانان را تشویق به نظریه پردازی کند،  که در ادامه تمدن جدید قرن جدید بسیار مهم است.  آنها مغ با اصلت ایرانی بودند،  که مغول، مغانلو و مغانی و... شدند.  اشخاص با چهره چینی،  بر اثر اقامت چند هزار ساله در سرمای پامیر و گبی حاصل شده،  و بخشی از آنها با مهاجران چین استان ایران،  در کشور چین ترکیب شده اند،  و در امتداد مهاجرت های تاریخی و داد و ستد،  به مرز های قاره کهن و ایران کشیده شده اند،  و دوباره در ایران ترکیب شده اند.  این داستانها سر دراز در تاریخ دارد،  باید هزاران صفحه کتاب و نقشه و فیلم مستند را دید و خواند،  و با درک از دروغ های تاریخ،  و پیدایش تمدن از حوزه خلیج فارس،  که من آنرا تمدن کهن جی می نامم،  آنها را باز نویس کرد،  کار بسیار زمان بری است.

   پرسش 625:  درود و خسته نباشید خدمت استاد بانو حامد و استاد راوید گرامی.  استاد چند جا دیده ام که کلمه ی "داراب "  از چمه، دار و درخت می آید و اگر اشتباه نکنم یکجا در وبلاگ  دارایوش= دارایوس= دار= اوس. اوستای درخت و خاک و زمین معنا کردید، چند روز پیش در تلویزیون مستند ایرانگردی پخش میشد، رفته بودند به استان فارس، شهر داراب، گوینده معنی داراب را "دارای آب" معنی میکرد و اشاره ای به درخت،  نکرد، بعضی جا ها بعضی نامها اینطوری 2 جور تفسیر میشه! علتش چیه؟

   پاسخ انوش راوید:  د = دارنده،  + ا = بلند + ر = رفته و وابسته + آ = اولین، حرف نشان اولین + ب = دومین حرف و نشان آب و باران.  دارآب = دارنده آب بلند یا زیاد.

   داریوش = دار = دار و درخت + یوش = اوس = استاد، رهبر >  داریوش = رهبر و رئیس دار و درخت = نگهدارنده حیاط = پزشک.

    دار = د = دارنده + ا = بلندی+ ر = وابسته = وابسته به بلندی = درخت.

   مهم ــ  عزیزان کل زبان پارسی و زبان های دیگر جهان را در هیروکلیف هندسی زبان تمدن جی تحقیق و تحلیل کنید و بیابید. بدین منظور باید چند کتیبه موجود از تمدن کهن جی را جلوی دست داشته باشید،  خط هیروکلیف مصر و مایا را هم،  که ریشه در زبان تمدن جی دارد،  مطالعه نمایید،  و از زبان روستائیان پیر مدرسه نرفته ایران هم کمک بگیرید.  من چند ماه است مشغول این تحقیق و تحلیل می باشم،  و فقط می خواهم چند جوان علاقمند متخصص پیگیر این موضوع مهم باشند.

   ادامه پرسش:  یک سوال هم راجع به نام حیوانات در ایران باستان وقتی که نام حیوانات را رویشان گذاشته اند، بیشتر آنها در اول یا آخر حرف " گ" دارند! مانند، گرگ، گراز، گوسفند، گاو، تایگر، گوزن ...! اما چند تا هست که حرف " گ" ندارند! مانند "خرس" یا " شیر"؟ استاد آیا نام اینها تعقییر یافته است؟ یا چه؟؟!

   پاسخ انوش راوید:  باید درباره آن از دوستان پیر روستائیم در چند نقطه ایران پرسجو نمایم.  ولی تا آنجا که من می دانم و در تاریخ زبان در ایران نوشته ام:

      اروپائیان با هزار ترفند و مهندسی تاریخ می خواهند آغاز تاریخ را از 2700 سال پیش اروپا و چند سنگ انباشته کشور یونان بگویند.  شما تصور کنید از همین 2700 سالی که آنها مدعی هستند تاکنون،  جهان چقدر پیشرفت کرده است.  حال باز گردید و تمدن 7000 ساله کهن ایرانی را در نظر بگیرید،  براحتی متوجه می شوید،  که اگر 2700 سال روی آن بگذاریم،  تا به کجا می توانسته رسیده باشد،  یعنی حدود 4500 سال پیش بزرگترین دست آورد های دانایی حاصل شده بود،   منجمله جراحی های مغز و چشم،  و اینها مایه ایجاد تمدن جهان هستند.

در 7000 سال پیش آنقدر برای هر ذره ای در دنیا حساب شده کار می کردند،  که اگر بتوانیم آنها را بشکافیم،  خیلی چیزها تعجب برانگیز را در خود دارد.  منجمله تعیین نام حروف الفبا برای شهر هایشان،  تعیین نام های مختلف بنا به تعهدات بشر به طبیعت.

   در گ گاد را داریم،  در گ گات و گود و گز و گاز و گان و گارد و گبر و گپ و گاه و گاو و گرگ و... داریم،  که به نوعی همه به مقدسات و برکات طبیعی و انسانی مربوط می شود،  که برای بقای بشر لازم است.

   ــ  نام سایت اصلی من هم ارگ است،  ارگ = ا = بلند و بالا + ر = وابسته + گ. 

   ادامه پرسش:  و یک پرسش دیگه؟  استاد اگر در نوشتن بعضی واژه ها؟ مانند، مثلا، حتما' ابدا' ... که حرف  "ا" در آخر"ن"خوانده میشود! بجای الف، ن، بنویسم درست تر نیست؟! مانند: حتمن، مثلن، ابدن !؟  چون احساس میکنم، این الف در آخر بعضی کلمات از دستور زبان عربی است، نه فارسی!

   پاسخ انوش راوید:  از نظر من "ن" را بگذاریم بهتر است،  ولی همانگونه که در نوشته هایم می بینید،  اینکار را نکردم،  زیرا قبل از هر چیزی ما ملت ایران،  نیازمند داشتن فرهنگستان های مستقل هستیم،  که علم را تعیین و تأیید موقت کنند.  عدم وجود اینگونه فرهنگستان ها،  باعث شده من از دستور زبان فارسی نیمه دوم قرن 20،  که با آن درس خوانده ام،  در نوشته های استفاده کنم.  به امید روزی که جوانان با هوش پیرو این وبلاگ،  به تخصص های مربوطه دست یابند،  و پایه های فرهنگستان های مختلف علمی مانند ادبیات، تاریخ، جغرافیا و غیره را بگذارند.  در ضمن ریشه زبان عربی هم در زبان پاسی است،  جهت اطلاع به تاریخ زبان عربی مراجعه نمایید.

   مهم  :  اگر خوانندگان وبلاگ دست در دهان کنند و با تعجب بگویند:  عجب پس واقعیت این بود،  باعث می شود ما فکر کنیم موفق نبودیم.  ولی وقتی جوانان مطالعه کننده وبلاگ،  در فکر گسترش وسیع دیدگاه های وبلاگ باشند،  یعنی افشا و حذف دروغ های تاریخ،  ما متوجه می شویم،  که موفق بوده ایم.  پس بخاطر ایران و ایرانی،  با دروغ های تاریخ واقعاً بجنگید،  اهمیت این جبهه خیلی زیاد است.  این وبلاگ را در همه جا در جمع دوستان،  در فیس بوک و دیگر تالار های اجتماعی و غیره معرفی نمایید،  و به راز و رمز و دستورات وبلاگ عمل کنید.

   پرسش 626:  درود بر شما. در بعضی نوشته ها آمده که چهارشنبه سوری رمز اعلام طهور مختار ثقفی بوده. نظر مبارکتان برایمان ارزسمند است.

   پاسخ انوش راوید:  چهارشنبه سوری،  سابقه 7000 ساله تاریخی در تمدن کهن جی دارد،  و نامی که شما نوشته اید،  کمتر از هزار و سیصد سال سابقه آوایی دارد.

ریشه یابی واژه چهارشنبه سوری

شنبه = شن = سن = سان = خورشید + به = وارد شده،  شنبه = خورشید رسید

یک و دو و سه و چهار و پنج، + شنبه

فرای دی = فرای = آزادی + دی = روز

فرای = فر = گسترده، والا + ای = ا + ی = اعلام

چهارشنبه سوری،  سوری = سو = عنصر آتش که در سوخته و سوزان وجود دارد

سوخته = سو + خته = ختم، ختنه، ختان، ختن = پایان آتش

سوزان = سوزا = سو + زان = زان پس، در شدن، پرکننده

سو = قرمز، آتشی، هیجان، انرژی،

سور = سو + ر = وابسته به = سور جشن و سور ورق بازی

سوری = سو + ری = بجا آورنده،  انجام دادن،  بیرون کردن

ریختن = ری + ختن

سورخ = سو یا رنگ آتش + رخ = نما،  که به مرور زمان آوای آن تغییر کرده،  و سرخ شده است،  سرخ کردن غذا نیز از سو در سوزان و سوخته می آید.

      جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهرها و روستا های ایران مراجعه شود.

   پرسش 627:  چرا بسیاری از جمله دبیر کل سازمان ملل متحد در پیام نوروزی شان جشن نوروز سه هزار ساله میگویند؟

   پاسخ انوش راوید:  چند علت دارد:  بی سوادند و کم دانشند،  نمی خواهند تاریخ ایران زیاد و قدیمیتر از اروپا باشد،  کم کاری تاریخ دان های ایرانیان است.

   پرسش 628:  من به بچه‌های گروه سنی 7 تا 14سال شاهنامه درس می‌دهم. سوالی که یکی از شاگردانم کرد این بود:

   هنگام توضیح داستان مرگ یزدگرد و اسب آبی: که این دریاچه‌ی سو کجاست؟  که این اسب از میان آن بر می‌خیزد. می‌خواستم به آنها بگویم که کدام قسمت کشورمان می‌باشد. سپاس

   پاسخ انوش راوید:  بمنظور پاسخ شما و دیدن تحقیقات جدید،  ده ها سایت و وبلاگ را باز کردم،   دیدم تقریباً همه از روی یکدیگر کپی کرده اند،  و همه آدرس اشتباه داده،  و تفسیر اشتباه گفته اند،  درصورتیکه آدرس دقیق را بانوی گرامی پرنیان حامد در کتابشان نوشته اند.  در اینجا ذکر کنم مفسر شاهنامه باید سن و سالی در علم سپری کرده باشد،  و به تاریخ عمومی و تاریخ اجتماعی و تاریخ سیاسی کاملاً مسلط باشد،  و خوشحالم که شما در این راه حرکت می کنید.

    هرگز نباید فردوسی را ساده دید و او را خیال باف و افسانه پرداز و... دانست،  فردوسی سرحد کمال دانایی انسان،  و برترین جامعه شناس و سیاسی بود،  گفته های او همه بر اساس واقعیت است،  نه واهی و بی بنیان،  که مثلاً اسبی از آب بیرون آید و دوباره به آب رود.

      یزدگرد اول ساسانی شاهی بود با منطق و خوب و جوانمرد،  و چون خواست از نفوذ بزرگان بکاهد،  و به تعصب مغها میدان نمی داد،  بنابر این او را گناهکار می دانستند،  و بر علیه او انواع توطئه ها و ترفند ها را بکار می بردند.  در شرایط ایجاد شده،  او بمنظور دفع فلسفی دشمنان،  و یا رو در رو قرار دادن میترایی و زرتشتی،  بسمت مرز شمالی می رود،  و با یکی از اقوام میترایی با نشان اسب سفید،  که خود را یکی از چهار اسب گردونه میترا می دانستند،  قرار همدلی و همکاری می بندد،  ولی طولی نمی کشد که آنها به او لگد اصطلاحی می زنند،  و او را به نوعی غافل گیر می کنند،  و می کشند،  درباره چگونگی اتفاق دینی و سیاسی این قتل باید تحقیق شود.

      منظور فردوسی از چشمه و دریاچه سو،  مرز شمالی در شهرستان خانقین کشور عراق بود،  که مردمان آنجا میترایی بودند،  در این شهرستان چشمه های آب و دریاچه وجود دارد،  و هم عبادتگاه های باستانی میترایی فراوان دارد،  که سر چشمه میترایی هم بوده اند.  عادت ایرانیان امروزی این است،  که همه تاریخ ایران را در مرز های کنونی کشور ایران می جویند،  مثلاً در همین تفسیرها،  درباره یزدگرد اول نوشته اند،  درصورتیکه خون از بینی او بیرون می آمد،  و بشدت بیمار بود،  تا کوه بینالود و چشمه ای در آنجا رفت.  ولی هرگز این مفسران ننوشته چنین بیماری و چنان همراهان زیادی،  چگونه چند ماه در راه بودند.  این درصورتی است،  که از نیمه شرقی کوه زاگرس کشور خود مختار چین استان ایران قرار داشت،  نه سرزمین شاهنشاهی ساسانیان.

      فردوسی بوضوح در باره این موضوع ننوشته و آدرس نداده است،  زیرا در زمانی که فردوسی شاهنامه را می نوشت،  هنوز مردمان خانقین میترایی بودند،  و او بدلایل سیاسی و اجتماعی نمی خواست آدرس بدهد،  و منظور او از اینکه از بینی یزدگرد خون می آمد،  درست مانند ضرب المثل خون گریه کردن امروزی است.  توجه نمایید علم پایانی ندارد،  سیستم آموزشی وامانده،  یاد داده علم همین است که هست،  شما لطف نمایید،  به دانش آموزان بگویید،  هر آنچه را که شنیده و می بینند اول علم است،  و چه بسا در ادامه رشد و تکامل علم،  آن دانشی که می دانیم چیز دیگری باشد.  این سیستم آموزشی حتی نمی تواند پاسخ یک نامه ساده مرا،  که در اینجا نوشته ام بدهد.

      در قدیم نام جاده بغداد به خانقین،  جاده خراسان بود،  و خانقین به شهر دو چشمه معروف بود،  در کنار این چشمه ها معابد قدیمی وجود دارد،  که در آنها آتش گاه بوده است،  امروزه بخشی از مردم آنجا و شمال کردستان عراق نیز پیرو آئین یزیدی هستند،  که باز مانده همان مردم دوران یزدگرد اول هستند،  همانگونه که در مقاله چهارشنبه سوری نوشتم،  سو به معنی عنصر آتش است.  یکی از چهار اسب سفید گردونه مهر و میترا،  آتش است.

   ــ  خراسان = خورآسان = خورسان = خور = خروج + سان = خورشید،  خراسان = محل خروج خورشید،  خاور.

خاور = خور + ور = سمت خروج،  منظور خروج سان یا خورشید.

      مردمان تمدن کهن جی بدنبال سرمنشا خروج خورشید،  دور دنیا چرخیدند، که در چند جای وبلاگ توضیح نوشته ام،  منجمله در استون هنج ایرانی است.  بسیاری از جاده هایی که به شرق می فت جاده خراسان یا راه ری گفتند،  ری نیز رای است،  توضیح قبلاً نوشته ام.  خواهشاً  اینگونه پرسش ها را برای ما بفرستید،  تا با تحلیل های جدید پاسخ دهیم،  و در نزد نوجوانان عزیز ایران،  فردوسی خیال پرداز معرفی نشود،  بلکه یک اندیشمند بی همتا دانسته گردد.

   ــ  سو به معنی رنگ قرمز هم می باشد:

   ــ  سو = سورخ = سو یا رنگ آتش + رخ = نما،  که به مرور زمان آوای آن تغییر کرده،  و سرخ شده است،  سرخ کردن غذا نیز از سو در سوزان و سوخته می آید.

   عکس تاریخی یک معبد یزیدی،  در کردستان کشور عراق،  حدود 1300 خورشیدی،  عکس شماره 4409.

      گردونه مهر و مار از نماد های مهم آیین میترا هستند،  ایزدیان که به نادرستی یزیدی خوانده می شوند،  به کیش یارسان شاخه ملک طاووسی در کرند و پاوه ایران بسیار نزدیک هستند،  و مسلمانان آنان را شیطان پرست می خوانند!  و همیشه مورد ستم و آزار بوده و هستند،  بویژه در سوریه و عراق.  بیشتر آنها را به اشتباه زرتشتی می دانند،  ولی آنان به آیین میترا پیوند دارند!  عید زمستانی آنها به عید مهر پرستان،  مسیحیان و یلدا نزدیک است!  که هر ۳ عید در واقع یک ریشه دارند.  بسیاری از مراسم امروز در قاره کهن،  بویژه در کردستان و نقاط دور دست کوهستانی،  نزدیک آئین های تاریخی میترایی هستند.  در ضمن این را هم بگویم،  بنظر من اختلاف تاریخی میترایی با زرتشتی در دوران شاهنشاهی ساسانیان،  باعث تضعیف دو دین شد،  ولی تاکنون تعریف و تفسیر در این باره ندیده ام.

   پس :  چشمه و دریاچه سو،  منظور سرچشمه دین میترایی است،  و اسب سفید نیز نماد آنها بوده است.

   ــ  جهت اطلاع از تاریخ خانقین و یزدیان، که از آنها در این پاسخ نوشته ام،  به زبان های انگلیسی و عربی آنها را در اینترنت جستجو نمایید،  و متعاقب لینکها و منابع ذکر شده را پیگیری کنید.

   مهم  :  در چند مورد به عزیزانی پاسخ تند مانند مسخره و... گفتم،  و گویا آنها دلخور شدند،  عزیزان مسائلی که ما در وبلاگ طرح می کنیم،  شخصی نیستند،  و به هیچ عنوان نباید آنرا شخصی نگاه کرد،  اگر حرف و گفته ای از من یا کس دیگری نوشته می شود،  این دلیل بر عدم ادامه پیگیر تاریخ واقعی نیست.  ادامه روند پیگیری دروغ های تاریخ،  و یافتن واقعیت های تاریخی برای من یا این و آن نیست،  ابتدا بمنظور علم است،  سپس برای کشور و مردم می باشد.  این را باید در نظر داشته باشید،  که ما در این وبلاگ مورد هجوم پان های مکتبی هستیم،  که گاه اشتباه در برداشت شناخت ها صورت می گیرد.  پان های ملی مورد احترام ما هستند،  من چند بار گفته ام که خودم را پان چلاسری،  یعنی روستایی که در آن زندگی می کنم می دانم.

   ــ  پان = ایستاده دارای حقیقت و برکت،  پا = پ = پهن + ا = راست و بلند،  پان = پا + ن = نان و برکت.

   عکس انوش راوید در یک پرستشگاه میترایی در شهر مراغه،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 6311.

کلیک کنید:  تاریخ کاغذ در ایران

کلیک کنید:  نظریه های کوچک تاریخی

کلیک کنید:  جاده ابریشم دروغ دیگر تاریخ

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

    جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ و حمله های عرب، مغول، تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

http://ravid.ir    و   http://arq.ir