راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir
راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir

چند مطلب جالب و خواندنی 113

چند مطلب 113

عکس شماره 7868 .

ارتقاء فکری در فیسبوک

   در این قرن 21 از امکانات تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات،  باید بخوبی جهت ارتقاء فکری و علمی استفاده کرد.  منجمله اینها فیسبوک است،  سعی کنید از گفتن و نوشتن حرف های کم اهمیت و یا اهانت آمیز خود داری کنید،  به دمکراسی و آزادی اندیشه و قلم احترام بگذارید،  و سعی در بر پا و نگه داشتن محیط دمکرات باشید،  و با مطالعه و تأمل،  خود را ارتقاء دهید.  عکس شماره 7817.

      دشمنان تاریخی ملت ایران نمی خواهند ایرانی رشد یابد،  ترفند های استعمار و امپریالیسم سعی در کودن کردن و نگاه داشتن ملتها دارند،  باید کاری کرد کارستان....

برتراند راسل

      برتراند آرتور ویلیام راسل، سومین ارل راسل (به انگلیسی: Bertrand Arthur William Russell, 3rd Earl Russell)، (زادهٔ ۱۸ مه ۱۸۷۲ — درگذشتهٔ ۲ فوریه ۱۹۷۰)،  فیلسوف، منطق‌دان، ریاضی‌دان، مورخ، جامعه‌شناس و فعّال صلح‌طلب بریتانیایی بود،  که در قرن بیستم می‌زیست.  راسل یکی از پیشتازان فلاسفه در قرن بیستم محسوب می‌شود،  و «جنبش مخالفت با آرمان‌گرایی» را در اوایل قرن بیستم رهبری می‌کرد.  از وی به همراه گوتلوب فرگه و لودویگ ویتگنشتاین، به عنوان بنیان‌گذاران فلسفهٔ تحلیلی یاد می‌گردد.  عکس شماره 7807.

      برتراند راسل یک فعال ضد جنگ و مخالف امپریالیسم بود،  که به دلیل عقاید صلح‌ طلبانه‌اش در طول جنگ جهانی اول،  از دانشگاه اخراج شد و به زندان افتاد.  او مخالف آدولف هیتلر،  منتقد تمامیت ‌خواهی استالین،  معترض درگیری آمریکا در جنگ ویتنام،  و همچنین از حامیان خلع سلاح هسته‌ای بود.  وی در سال ۱۹۵۰،  به پاس «آثار متعدد در حمایت از نوع‌ دوستی و آزادی اندیشه»،  برندهٔ جایزه نوبل ادبیات گردید،  مشروح در اینجا.

بالکانیزه آمریکا امپریالیسم

    عکس دو نقشه احمقانه و گمراه کننده از طرح خاورمیانه جدید که اینروزها در اینترنت بفراوانی با انواع خطوط مرزی عجیب یافت می شود،  عکس شماره 7813.

      از ابتدای قرن 21 با شرایط ایجاد شده سیاسی و نظامی و اقتصادی جهانی،  همگان دائم می شنویم،  خاورمیانه جدید، بالکانیزه کردن خاورمیانه، طالبان و داعش و اینقبیل،  من نیز گاه گاهی به این موضوعات اشاره می کردم.  اما این روزها فعالیت های سیاسی و نظامی و اقتصادی،  برای همین داستانها زیاد شده است،  و بواقع خطری شده که ایران و ایرانی را تهدید می کنند،  و با باید جوانان باهوش ایران،  بیش از پیش هوشیار باشند و بدانند.

      در این نوشته ها گاهی می گویم شاید کار دولت آمریکا باشد،  شاید کار این و آن باشد،  زیرا قرار نیست بطور قطع چیزی را بگویم،  من فقط می خواهم کمی اطلاع رسانی کنم.  در نوشته "اوباما داعش بمباران" عزیزانی نوشته بودند،  که نباید آمریکا را دست کم گرفت،  بله عزیزان در هر صورت دشمن را نباید دست کم گرفت،  اما،  اما،  در این چند سال گذشته دولت آمریکا نشان داده،  که در تمام سیاست هایش سردرگم است.  اوباما در رابطه با مقابله با داعش می گوید،  داعش خیلی مهم است و سه سال وقت می برد،  یعنی او دارد بازی می کند،  تا دو سال دیگرش تمام شود،  بلکه با خوشی برود به کار حرافیش در جای دیگر بپرداز و پول بسازد.

      از نظر من از ابتدای قرن21 موضوع ها توسط امپریالیسم نو برنامه چینی می شود،  و امپریالیسم نو زاده سرمایه داری بی هویت بازار های بورس این قرن است،  و کاملاً متفاوت با امپریالیسم قرن گذشته است،  که دولت های کشور های قدرتمند بودند.  درباره امپریالیسم نو قبلاً نوشته ام،  امیدوارم با پرسش و پاسخ های جوانان باهوش ایران،  در این باره بیشتر بدانیم.

الاغ برنده شد

*

    الاغ اولین وسیله حمل و نقل بشر،  تا اواسط قرن گذشته موجود بسیار مفیدی بود،  و به نوعی مورد احترام بود،  حکیم باشی ها سوار الاغ بدیدار بیمارانشان می رفتند،  و سبزی و خوراکی تازه را با الاغ توزیع می کردند.  بهمین جهت وقتی از شیرین کای های یک الاغ یا سگی و گربه ای عکسی می گذارند،  لایک های زیادی می خورد،  یعنی بشر امروزی یا ایرانی امروزی،  به نوعی از این حیوانات قدردانی می کنند.  مانند عکسی که نیمی از آنرا بخاطر خر سوارش پاک کردم،  در صفحه دیگری 120 لایک گرفته بود.

     همانگونه که همگان در اخبار و در اوضاع بازار و روزمره می بینید،  ایران در خطر جدید تاریخی قرار گرفته است،  و مسئله خطر ایران و ایرانی باید در درجه اول اهمیت برای ایرانیان باشد،  و من سعی می کنم بطور خلاصه کمی از این مهم بنویسم،  ولی این موضوع فقط 15 لایک گرفت.

   پرسش از عموم:  IQ  ایرانی چقدر است؟

ترکاندن بادکنک

       دانشجویی میگفت:  یک روز استاد دانشگاه به هر کدام از دانشجویان کلاس ما که ایرانی بودیم یک بادکنک باد شده و یک سوزن داد و گفت یک دقیقه فرصت دارید بادکنک های یکدیگر را بترکانید،  هر کس بعد از یک دقیقه بادکنکش را سالم تحویل داد برنده است.  مسابقه شروع و بعد از یک دقیقه من و چهار نفر دیگه با بادکنک سالم برنده شدیم.  سپس استاد رو به دانشجویان کرد و گفت:  من همین مسابقه را در کلاس دیگری برپا کردم که ایرانی نیستند،  و همه کلاس برنده شدند زیرا هیچکس بادکنک دیگری را نترکاند چرا که قرار بود بعد از یک دقیقه هر کس بادکنکش سالم ماند برنده باشد،  که اینچنین هم شد.! ما انسانها در این جامعه رقیب یکدیگر نیستیم و قرار نیست ما برنده باشیم و دیگران بازنده.  قرار نیست خوشبختی خود را با تخریب دیگران تضمین کنیم.  میتوانیم باهم بخوریم. باهم رانندگی کنیم.  باهم شاد باشیم. باهم…باهم…پس چرا بادکنک دیگری را بترکانیم؟

ویلیام شکسپیر

      ویلیام شکسپیر (به انگلیسی: William Shakespeare) ‏ (۱۵۶۴-۱۶۱۶) شاعر و نمایشنامه‌ نویس انگلیسی،  که بسیاری وی را بزرگ‌ ترین نویسنده در زبان انگلیسی دانسته‌اند. «سخن سرای آون» (به انگلیسی: Bard of Avon) لقبی است که به خاطر محل تولدش در آون واقع در استراتفورد انگلیس به وی داده‌اند.  عکس شماره 7790.

سریالهای ترکیه ای GEM

      سریال های ترکیه ای GEM چکیده ای از فرهنگ نوع استعمار زده ترکیه:  فرزند نامشروع، کینه جویی، تجاوز، قتل، زنا، فحشا، حرامزادگی، خیانت، هرزگی، دروغ، نفرت و...

     لازم است روشنفکران و جوانان باهوش ایرانی در این باره نیز بگویند و بنویسند.  هر کجا هر ایرانی سایتی، تلویزیونی، برنامه ای خوب و آموزنده دارد،  استعمار و امپریالیسم و عوامل آنها با آن مخالفت می کنند،  و سعی در کنار زدن آن دارند.  ولی دشمنان انسان،  با تلویزیون های مانند GEM و فارسی وان و... با پخش سریال های مزخرف ترکیه ای،  می خواهند به فرهنگ خوب و والای ایرانی صدمه بزنند،  ولی کور خوانده اند،  زیرا جوانان باهوش ایران و روشنفکران ایران هوشیارند،  در این باره بگویید و بنویسید و افشا کنید،  و به مردمی که اینگونه سریالها را می بیند آگاهی لازم را برسانید.  ایرانی نخواهد گذاشت فرهنگ اجنبی استعماری به ایران بیاید،  امیدوارم مردم ترکیه نیز علیه این سریالها اعتراض کنند.

اولین سر بریده

آیا میدانید؟  نخستین سری که جلوی دوربین بریده شد٫  توسط انگلیسی ها بود.

   عکس یک تفنگدار سلطنتی بریتانیا در آوریل ١۹۵٢ در حالی‌ که سرهای بریده زن و مرد جوانی را که متهم به حمایت از حزب کمونیست مالایا بودند در دست دارد،  لبخند می‌زند.  بریدن سر کسانی که گمان ‌برده می‌شد از شورشیان هستند،  و به‌نمایش گذاشتن سر های بریده در روستا هایی که دشمن اشغالگران بریتانیایی تلقی می‌شدند،  بمثابه یک کارزار ترور روانی ضد شورشی،  یک عمل عادی توسط نیرو های بریتانیایی در مالایا بود.  بین ١۹۴۸ و ١۹۶٠ ارتش بریتانیا درگیر جنگی بود،  که سنتاً «وضع فوق‌العاده» یا «ضد شورش» در مالایا، یک مستعمره بریتانیا که در ١۹۵۷ استقلال یافت، نامیده می‌شد.

      اسناد خارج شده از رده محرمانه نشان می‌دهند که بریتانیا در جنگ به اقدامات بسیار ددمنشانه‌ای از جمله بمباران هوایی گسترده و استفاده از نوع اولیه بمب‌ های خوشه‌ای مدرن متوسل شد.  بریتانیا همچنین به یک برنامه شنیع «اسکان مجدد» دست زد که الگوی برنامه ‌های دهشتناک «روستای استراتژیک» ایالات متحده در ویتنام شد.  بریتانیا همچنین از مواد شیمیایی استفاده کرد که ممکن است ایالات متحده در استفاده از ماده نارنجی از آن آموخته باشد.  نیرو های بریتانیایی به جنگ ددمنشانه‌ای متوسل شدند که شامل بمباران گسترده،  اقدامات دیکتاتوری پلیسی و «اسکان مجدد» صدها هزار نفر می‌شد.

عرصه سیمرغ

      در مقابل اقدامات جنایت کارانه داعش بسیاری نوشته اند:  "ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست"  البته منهم نوشته ام.  مطابق معمول ما ایرانیها عاشق شعر و شعار هستیم،  حال چگونه با وجود مردان و زنان جوان دلیر امروز ایران،  این کشور عرصه سیمرغ است.  پرسشی است که پاسخ به آن نباید سخت باشد.  جوانان ایران بیایید کمی اندیشه کنید!!!

     البته طبق آمار،  این قبیل جوانان مانند عکس فوق،  کمتر از 5 درصد جوانان ایران را تشکیل می دهند،  ولی جوانان با شکم های بزرگ،  و وجودی کم تحرک،  درصد بالایی از جوانان را تشکیل می دهند.  همچنین رشد آگاهی و تخصص با وجود امکانات امروزی بسیار کم است.

تاریخچه کباب در ایران

   عکس شماره 7865.  چلوکباب با همه حس نوستالژیکی که دارد، یک غذای کاملا سیاسی است!   می گویند در دوره مشروطه وقتی یکی از مشروطه گرایان در تبریز مشغول سخنرانی بوده است،  یکی از افرادی که چلوکبابی داشته است می پرسد مشروطه یعنی چه؟  سخنران می گوید مشروطه یعنی چلوکباب ارزان و سپس با دستش طول کباب را نشان می دهد و می گوید کبابی به این طول خواهد بود،  و سپس بازویش را نشان می دهد و قطر کباب هم به اندازه قطر بازوی من خواهد بود!

    همچنین روایت می شود که در سال ۱۳۲۴ وقتی قیمت قند وارداتی به خاطر جنگ بین روسیه و ژاپن بالا رفت علاءالدوله، هاشم قندی و اسماعیل خان را که جزء تجار قند بودند،  و قیمت آن را بالا برده بودند احضار کرد و مشغول مذاکره با آنها شد.  بعد از کمی صحبت علاءالدوله که مسئول وقت تهران بود دستور داد،  تا آنها را شلاق بزنند و هنگامی که می خواستند آنها را شلاق بزنند پسر هاشم قندی پیش علاءالدوله آمد و خواست تا او را به جای پدرش شلاق بزنند،  و علاءالدوله دستور داد تا او را ۵۰۰ ضربه شلاق بزنند.  وقتی که موقع نهار خوردن فرا رسید علاءالدوله بلافاصله دستور توقف شلاق زدن را داد و به سه متهم گفت:  هنگام شلاق زدن باید شلاق بخورید،  و هنگام نهار باید نهار بخورید و الان چون چلوکباب حاضر است،  پس باید چلوکباب بخوریم و بعد از غذا بقیه شلاقها را باید بخورید!

      این طور که میرزا محمدرضا معتمدالکتاب نویسنده کتاب تاریخ قاجار نوشته،  پای کباب را ناصرالدین شاه به ایران باز کرد. می گویند به دستور شخصی ناصرالدین شاه که اصلیتی قفقازی داشته و نوعی غذای قفقازی به ایران وارد شده است که بعدها آشپزهای درباری شیوه پخت آن را کمی تغییر داده اند و کباب امروزی به عنوان یک غذای کاملا ایرانی ماندگار شده است.  کباب از یک غذای درباری،  کم کم به یک غذای بازاری تبدیل شد،  و 3 تا 4 مغازه چلوکبابی در بازار باز شدند.  مثل کبابی شمشیری که در اوائل حکومت محمد رضا شاه در ضلع جنوب شرقی سبزه میدان افتتاح شد،  و بعدها پاتوق متجددین و اداری های آن زمان شد.

       اعتمادالسلطنه در نوشته هایش را نقل می کند و می نویسد اولین چلوکبابی نامش نایب بوده است،  که در بازار تهران قرار داشته است،  و شبیه رستوران های اروپائیان غذا را بر روی میز سرو می کرده است:  ولی اسناد دیگری نیز موجود می باشد،  که اولین چلوکبابی در تبریز نزدیک مرز با قفقاز تاسیس شده بوده،  است.  پیشخدمت های رستوران نایب در آن زمان برنج ها را به صورت هرم در بشقابها قرار می دادند،  و همراه آن تکه کره ای نیز سرو می شده است.  پیشخدمتها یکی یکی برنجها را بر سر میزها می بردند،  و بلافاصله نفر بعدی کبابها را با سیخ در بشقابها قرار می داده است.  در آن زمان هر نفر می توانسته هر چند تا مایل بوده است کباب بخورد،  و مبلغی که از مشتریان گرفته می شده است یکسان بوده است،  و فرقی بین کسیکه یک سیخ کباب خورده و چهار یا پنج سیخ نبوده است.

عکس اولین و قدیمی ترین منوی غذای ایران در سال 1270شمسی،  عکس شماره 7866.

      اعتمادالسلطنه وزیر انتشارات ناصرالدین شاه و رئیس دفتر مترجم در آن زمان برای پرداخت بهترین چلوکباب که توسط چلوکبابی نایب ارائه می شد،  بین ۳ تا ۵ ریال آن زمان پرداخت کرده است.  همچنین در سال ۱۲۹۵ عبداله بهرامی معاون اداره امنیه تهران (پلیس امروزی) بیشترین مبلغی که برای هر وعده چلوکباب پرداخت می کرده است ۴ تا ۵ ریال بوده است.  حدود سی سال قبل در سال ۱۳۲۰ روزنامه اطلاعات برای یک پرس چلوکباب مبلغ ۵ ریال دریافت می شده است،  که شامل کباب برگ بزرگ،  کره ۳۳۰ گرم برنج پیاز و نان می بوده است.  در همان زمان چلوکباب کوبیده مبلغ ۴ ریال قیمت داشته است.

      در بین سال های ۳۵-۱۳۳۰ یک کباب کوبیده ۵/۳ ریال در تهران قیمت داشته است،  ولی در شهر های دیگر دو عدد کباب همراه با نان و کوجه فرنگی کباب شده که شکیل یک پرس کامل را دارد ۸ ریال قیمت داشته است.  اگر لیموناد یا نوشابه نیز همراه غذا صرف می شده است بین ۲ تا ۴ ریال نیز پرداخت می شده است.  بنابر این با پرداخت ۱۰ تا ۱۲ ریال کاملترین غذا را یک فرد می توانست بخورد.  در سال ۱۳۵۲ چلوکباب برگ همراه با کره و گوجه فرنگی کباب شده و پیاز و سماق مبلغ ۶۰ ریال بوده است و اغلب افرادی که سرکار بودند و منزل نمی توانستند بروند، چلوکباب می خوردند.  دانشجویان که درآمد بهتری داشتند معمولا جوجه کباب سفارش می دادند،  که قیمت آن ۱۲۰ ریال بوده است.

      در آن زمان در چلوکبابی ها یک کاسه خیلی بزرگ قرار داشت،  که در آن دوغ درست می کردند و همراه با کباب به مشتری داده می شد.  یکی از مضوعاتی که مدتها در بین مردم رایج بوده است در مورد چلوکباب این بوده،  که اگر پسری که به سن بلوغ نرسیده بوی کباب به مشامش می رسید،  او باید بلافاصله چلوکباب می خورد در غیر این صورت قدرت مردانگی اش را از دست می داد!!!

     امروز با اینکه چلوکباب غذای سنتی و محلی ایران است،  و زمانی همه از آن استفاده می کردند متاسفانه باید گفت که یک غذای گرانقیمت به حساب می آید.

    جواد فریفته آشپزم خصوص احمد شاه حدود ۸۰ سال پیش هنگامیکه مقیم پاریس شد،  اولین کسی بود که چلوکباب را در خارج کشور ارائه کرد،  و نام چلوکبابی اش فریفته بود.  همچنین احمد خان از ایرانیانی که در آلمان زندگی می کرد،  در زمان حکومت نازی رستورانی باز کرد و نامش را هیتلر گذاشت،  و افرادی که هیتلر و نازی را قبول داشتند،  اجازه ورود به رستوران را داشتند.  در شهر لس آنجلس آمریکا یک چلوکبابی به نام نایب می باشد،  که اکثر ایرانیان مقیم آمریکا از مشتریان این چلوکبابی می باشند.  و چلوکبابی دیگر پسودو (psceudo) چلوکباب می باشد.  هنگامیکه از مسئول آنجا سئوال شد چرا نام پسودو چلوکباب را انتخاب کردید،  و چه معنی می دهد؟  گفت چلوکبابی که در اینجا سرو می شود با برنج ایرانی است،  و از فیله تازه گوساله تهیه می شود.  هنگامیکه با گوشت گوساله کباب درست می شود بهتر است نامش را استیک پلو بگذاریم تا چلوکباب.  البته این غذا چیزی شبیه چلوکباب واقعی است،  ولی صددرصد چلوکباب نیست.

سال روز ملت

      هفت آبان سال روز بزرگداشت کوروش بزرگ اعلام شده است،  ولی می بیبنم عده ای کوروش بزرگ را نیز دارند مظهر و بت می کنند،  و دارند کوروش بزرگ را از تاریخ بیرون می آورند،  تا از نام او بت بسازند.  ای ملت،  پس مردم چی،  انسان چی،  اصل،  خود مان هستیم،  بت سازی نکنید،  و باید بتوانیم خودمان را ارزش دهیم،  با نوشتن قوانین جدید،  قوانینی که خود مردم در نگارش آن سهم داشته باشند.  قوانینی نوینی که توانایی آبدیت مدام داشته باشد،  نه قوانینی که فسیل شوند.  در این زمانی که زمین با سرعت بیشتری حرکت می کند،  باید اندیشها را وسعت بخشیده شود.  عکس شماره 7845.

اروپا چگونه اروپا شد

      نام آری بی ari bi در نوشتار سارگن پادشاه آشور درباره مادها به کار رفته است،  و در زبان انشانی و ایلامی آری په خوانده می شود.  کریستین سن می نویسد:  پادشاهان اسطوره ای سکا ها آورپ و خشیه هستند،  که یونانیان آنها را آرپو کسائیس می گویند،  اولین شاه قومی آنها ارپه یا رپه با تخمه اروپه (تهمورث) و ارپ کشاد (ارپه شاه) تورات یکی است.  کتزیاس می نویسد:  اولین پادشاه ماد اربسس (به فارسی = اربکه , ارپه) نامیده می شد.  دیاکو اولین شاه ماد به استناد هرودوت است،  این شجره ماد های کتزیاس.

      ارباکس 28 سال،  مائوداکس 50 سال،  سوسارمس 28سال،  ارتی کاس 50 سال،  اربی یانس 22سال،  ارتایُس 40 سال،  ارتی نیس 22 سال،  استی براس 40 سال،  اسپنداس 25 سال،  استی گاس 35 سال.  که به نوشته بیرونی در آثارالباقیه خیلی نزدیکتر است.

      مردم باختر گویند:  مردی از عجم که نام او به عبرانی ارباق است،  و بفارسی ده اک و به تازی ضحاک،  بر این پادشاه (ثرنوقلنقریراس آشوری) خروج کرد،  و با او جنگ نمود تا آنکه او را شکست داد،  و او را بکشت و خود به سلطنت رسید،  تا آنکه کیانیها که پادشاه بابل بودند،  و اهل بابل ایشان را کلدانیان می گویند,  به پادشاهی قیام کردند.  ارباکس= ارباک = ارباق عجم ماد نژاد.  عکس شماره 7848.

کوزه بزرگ

      کوزه بزرگ که در قدیم برای ذخیره آب و آذوقه استفاده می شد،  و امروزه برای تزئین،  عکس آقای محبی یکی از معروفترین کوزه گران ایران،  که در نمایشگاه ها و جشنواره های جهانی نیز دعوت می شوند.  مشروح در تاریخ سفال در ایران.

کودکی کوزه ای شکست و گریست <><> که مرا پای خانه رفتن نیست

چه کنم اوستاد اگر پُرسد؟ <><> کوزه ی اب از اوست از من نیست

زین شکسته شدن دلم بشکست <><> کار ایام جز شکستن نیست

چه کنم گر طلب کند تاوان؟ <><> خجلت و شرم کم ز مردن نیست

گر نکوهش کند که کوزه چه شد <><> سخنیم از برای گفتن نیست

کاشکی دود آه می دیدم <><> حیف، دل را شکاف و روزن نیست

چیزها دیده و نخواسته ام <><> دل من هم دل است و آهن نیست

روی مادر ندیده ام هرگز <><> چشم طفل یتیم روشن نیست

کودکان گریه می کنند و مرا <><> فرصتی بهر گریه کردن نیست

دامن مادران خوش است، چه شد <><> که سر من به هیچ دامن نیست؟

خواندم از شوق، هر که را مادر <><> گفت با من که مادر من نیست

از چه یک دوست بهر من نگذاشت؟ <><> گر که با من زمانه دشمن نیست؟

دیشب از من خجسته روی بتافت <><> کز چه معنیت دینه بر تن نیست؟

طوق خورشید گر زمرد بود <><> لعل من هم به هیچ معدن نیست

لعل من چیست؟ عقده های دلم <><> عقد خونین به هیچ مخزن نیست

اشک من گوهر بنا گوشم <><> اگرم گوهری به گردن نیست

کودکان را کلیج هست مرا <><> نان خشک از برای خوردن نیست

جامه ام را به نیم جو نخرند <><> این چنین جامه، جای ارزن نیست

ترسم آن گه دهند پیرهنم <><> که نشانی و نامی از من نیست

کودکی گفت: مسکن تو کجاست؟ <><> گفتم آن جا که هیچ مسکن نیست

رقعه دانم زدن به جامه ی خویش <><> چه کنم؟ نخ کم است و سوزن نیست

خوشه ای چند می توانم چید <><> چه توان کرد؟ وقت خرمن نیست

درس هایم نخوانده ماند تمام <><> چه کنم؟ در چراغ روغن نیست

همه گویند پیش ما منشین <><> هیچ جا بهر من نشیمن نیست

بر پلاسم نشانده اند از آن <><> که مرا جامه خز ادکن نیست

نزد استاد فرش رفتم گفت: <><> در تو فرسوده فهم این فن نیست

همگنانم قفا زنند همی <><> که تو را جز زبان الکن نیست

من نرفتم به باغ با طفلان <><> بهر پژمردگان شکفتن نیست

گل اگر بود، مادر من بود <><> چون که او نیست گل به گلشن نیست

گل من خاره های پای من است <><> گر گل و یاسمین و سوسن نیست

اوستادم نهاد لوح به سر <><> که چون هیچ طفل کودن نیست

من که هر خط نوشتم و خواندم <><> بخت با خواندن و نوشتن نیست

پشت سر اوفتاده ای فلکم <><> نقص «حطی» و جرم «کلمن» نیست

مزد بهمن همی ز من خواهند <><> آخر این آذر است بهمن نیست

چرخ، هر سنگ داشت بر من زد <><> دیگرش سنگ در فلاخن نیست

چه کنم؟ خانه ی زمانه خراب! <><> که دلی از جفاش ایمن نیست

پروین اعتصامی

 آب انگور تنکابنی

عکس دو لیوان آب انگور معروف تنکابنی،  که در حیاط خانه ما فراوان است.

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم <><> فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم

اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد <><> من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم

شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم <><> نسیم عطرگردان را شِکَر در مجمر اندازیم

چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش <><> که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم

حافظ

استاد رحیم نوهسی

عکس نقاشی استاد رحیم نوهسی

    عکس اثری از استاد رحیم نوه سی از نقاشان خوب و توانای کشورمان،  رحیم نوه سی (زاده ۱۳۳۰ - خوی) نقاش ایرانی است.  وی نفاشی را از سن هفده سالگی با کمک الک کازاریان شروع نمود.  در سال ۱۳۵۱ به اتریش عزیمت کرد و در مدرسه هنرهای زیبایی وین حضور یافت و پس از پایان دوره شش ساله به کسب رتبه اول نائل آمد.  وی بعنوان یک رئالیست (واقع گرایانه)،  تصاویری در مضمون مناظر طبیعی، چهره انسان و نقاشی هایی که بعد فرهنگی و اجتماعی ایران در آنها متبلور است،  به ظهور رسانیده،  و آثار زیبایش در معرض دید عموم گذاشته‌ شده است.   

      نمایشگاه‌ های خارج از کشور استاد رحیم نوه سی در کشور های اتریش، فرانسه، انگلیس، آلمان، سویس، مجارستان و بلژیک، و...  برگزار گردیده.  نمایشگاه‌ های داخلی زیادی نیز داشته اند منجمله،  برگزاری اولین نمایشگاه انفرادی در فرهنگسرای نیاوران در سال ۱۳۶۵.  حضور در سه دوره نمایشگاه دو سالانه نقاشی در سال ‌های ۷۴- ۷۲- ۱۳۷۰.  بر پایی نمایشگاه‌ هایی انفرادی در موزه هنر های معاصر تهران در سال ۷۵-۷۴- ۷۳- ۱۳۷۲.   برپایی نمایشگاه‌ هایی انفرادی در گالری کمال الملک در سال‌ هایی ۷۵ -۷۴- ۱۳۷۲.  شرکت در نمایشگاه اساتید نقاش در موزه هنر هایی معاصر سال ۱۳۷۹.  شرکت در نمایشگاه گروهی در گالری کمال الملک در سال ۱۳۸۰.  عکس شماره 7854.

یادی از یک قهرمان

      امید عباسی مأمور آتش‌نشانی که در سال ۱۳۷۹ به استخدام سازمان آتش‌نشانی تهران درآمده بود ظهر روز سه‌شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۲ زمانی که برای اطفای حریق در طبقۀ دهم یک ساختمان مسکونی مشغول بود،  با دختر بچه ۹ ساله ای روبه‌ رو شد،  که قصد داشت از ترسِ آتش،  خود را از طبقۀ دهم ساختمان به بیرون پرتاب کند،  عباسی، با مشاهدۀ این صحنه، به‌سمت او رفت و پس از قرار دادن ماسک اکسیژنش روی صورت دختر بچه،  او را برای انتفال به محل امن به همکارش تحویل داد،  ولی خود دچار دودزدگی شدید شد.  عکس شماره 7855.

      آتش‌نشانان، امید عباسی را به بیمارستان منتقل کردند،  اما پس از گذشت کمتر از ۲۴ ساعت،  او به‌علت مسمومیت،  دچار مرگ مغزی شده‌ بود و پس از آن اقدامات برای اهدای اعضای بدن وی،  که خود نیز پیش از آن با ثبت‌‌نام و دریافت کارت اهدای عضو آمادگی‌اش را برای آن اعلام کرده ‌بود،  آغاز شد.  قرار است شورای شهر تهران میدانی را به نام وی ثبت کند.

      محمدرضا خلعتبری و مسعود شجاعی، بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران، در بازی با تیم لبنان،  از سری مسابقات مقدماتی جام جهانی برزیل،  پس از گل اول که توسط خلعتبری به ثمر رسید،  با نمایش پیراهن تیم ملی با عنوان نوشته ‌شدۀ «امید عباسی، قهرمان ملی»  از فداکاری‌ های عباسی تقدیر کردند.  امید عباسی یکی از قهرمانان گمنان ایران است،  نه آنهایی که با خرج های کلان در فوتبال و غیره به پول های کلان می رسند،  و عنوان قهرمان می گیرند،  و کاری هم برای مردم نمی کنند.

   فداکار گمنام و نامداران قدرت طلب ــ  در این زمانه ای که عده ای به فکر پول و از دیگران غافل،  در دوره ای که بویی از فداکاری، انسانیت و اخلاق به کم شده،  در این هوای آلوده ناشی از سرمایه بازی،  امید عباسی، امیدی جدید را در دلهای آدمی نگاشت،  که هنوز هم انسان های بزرگ و فداکار،  در میان ما هستند،  اما با گمنامی!  نامداران به فکر قدرتند!  شاید باید چشمانمان را بشوریم تا این گمنامان را ببینیم،  و چقدر زیبا فرمود سعدی شیراز:

سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز <><>  مرده آن است که نامش به نکویی نبرند

عزیزان از این قهرمانان گمنام بگویید و بنویسید

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

 

پارچه های رسانا

     پارچه های ضد امواج الکترومغناطیس،  یا پارچه های رسانا،  عکس شماره 6524.  در جنگ های امروزی باید پوشش نیروها  از پارچه های رسانا باشد،  در غیر اینصورت افراد در مقابل دوربین های دشمنان، آواکس های کشور های همسایه،  هدف های مشخص و خوبی خواهند بود.  ارتش بدون پوشش پارچه های رسانا،  بمنظور نفرات و تجهیزات،  فاقد ارزش جنگی می باشد.  مشروح در http://nortec.ir

مرد و خر

قضاوتی که شاید نظیرش را زیاده دیده باشید ....

تصویر گورخر ایرانی در طبیعت ایران،  عکس شماره 7536 .

      مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از بیرون کشیدن آن درمانده.  مساعدت را (برای کمک کردن) دست در دُم خر زده قُوَت کرد (زور زد).  دُم از جای کنده آمد.  فغان از صاحب خر برخاست که ”تاوان بده!”

      مرد به قصد فرار به کوچه یی دوید،  بن بست یافت.  خود را به خانه ایی درافکند.  زنی آن جا کنار حوض خانه چیزی می شست و بار حمل داشت (حامله بود).  از آن هیاهو و آواز در بترسید،  بار بگذاشت (سِقط کرد).  خانه خدا (صاحبِ خانه) نیز با صاحب خر هم آواز شد.

      مردِ گریزان بر بام خانه دوید.  راهی نیافت،  از بام به کوچه ایی فروجست که در آن طبیبی خانه داشت.  جوانی پدر بیمارش را به انتظار نوبت در سایه دیوار خوابانده بود؛  مرد بر آن پیر بیمار فرود آمد،  چنان که بیمار در جای بمُرد.  پدر مُرده نیز به خانه خدای و صاحب خر پیوست!

      مَرد هم چنان گریزان،  در سر پیچ کوچه با یهودی رهگذر سینه به سینه شد،  و بر زمینش افکند.  پاره چوبی در چشم یهودی رفت و کورش کرد.  او نیز نالان و خونریزان به جمع متعاقبان پیوست!

      مرد گریزان،  به ستوه از این همه،  خود را به خانه قاضی افکند که ”دخیلم!“.  قاضی در آن ساعت با زن شاکیه خلوت کرده بود.  چون رازش فاش دید،  چاره رسوایی را در جانبداری از او یافت،  و چون از حال و حکایت او آگاه شد،  مدعیان را به درون خواند.

      نخست از یهودی پرسید،  گفت:  این مسلمان یک چشم مرا نابینا کرده است.  قصاص طلب می کنم.  قاضی گفت:  دَیتِ مسلمان بر یهودی نیمه بیش نیست.  باید آن چشم دیگرت را نیز نابینا کند تا بتوان از او یک چشم برکند!  و چون یهودی سود خود را در انصراف از شکایت دید،  به پنجاه دینار جریمه محکومش کرد!

      جوانِ پدر مرده را پیش خواند،  گفت:  این مرد از بام بلند بر پدر بیمار من افتاد، هلاکش کرده است.  به طلب قصاص او آمده ام.  قاضی گفت:  پدرت بیمار بوده است،  و ارزش حیات بیمار نیمی از ارزش شخص سالم است.  حکم عادلانه این است که پدر او را زیر همان دیوار بنشانیم و تو بر او فرود آیی،  چنان که یک نیمه جانش را بستانی!  و جوانک را نیز که صلاح در گذشت دیده بود،  به تأدیه سی دینار جریمه شکایت بی مورد محکوم کرد!

      چون نوبت به شوی آن زن رسید،  که از وحشت بار افکنده بود،  گفت:  قصاص شرعاً هنگامی جایز است که راهِ جبران مافات بسته باشد.  حالی می توان آن زن را به حلال در فراش (عقد ازدواج) این مرد کرد،  تا کودک از دست رفته را جبران کند.  طلاق را آماده باش!  مردک فغان برآورد و با قاضی جدال می کرد.

      ناگاه صاحب خر برخاست و به جانب در دوید،  قاضی آواز داد:  هی!  بایست که اکنون نوبت توست!  صاحب خر هم چنان که می دوید فریاد کرد:  مرا شکایتی نیست.  محکم کاری را،  به آوردن مردانی می روم،  که شهادت دهند خر مرا از کره گی دُم نبوده است.

ژنرال عسگرخان عبدلملکی افشار ارومی.

      ژنرال عسگرخان افشار ارومی والی ارومیه واز فرماندهان برجسته ارتش ایران در زمان فتحعلی شاه قاجار بود.  عهدنامه نظامی فینکنشتاین پس از امضا فتحعلی شاه توسط هیئتی دیپلماتیک به ریاست عسگرخان افشار ارومی به دربار ناپلئون بناپارت امپراطور فرانسه ارسال شد.

      ژنرال عسگرخان از سال 1221تا1223ه.ق در دوره جنگهای ایران و روس سفارت ایران را در دربار ناپلئون بناپارت عهده دار بود. و روابط بسیار نزدیکی با ناپلئون داشت.  وی از یاران نزدیک عباس میرزا نایب السلطنه بود ودر سال 1249ه.ق همسال با مرگ عباس میرزا نایب السلطنه چشم از جهان فرو بست.  دروازه و محله عسگرخان که محل زندگیش بود ومسجد جنرال (ژنرال) ارومیه به احترام او نامگذاری شده است.

   خانه‌های جنرال ــ  خانه‌ های جنرال از بنا های تاریخی شهر ارومیه است که قدمت آن به حدود ۲۰۰ سال پیش در دوره قاجار برمی گردد.  این بنا به ژنرال عسگرخان عبدالملکی افشار از فرماندهان نظامی دوره فتحعلی شاه تعلق داشته است.  از ویژگی‌ های پلان این بنا وجود یک مسجد و حسینیه در آن است.  این بنا در خیابان عسگرخان قرار دارد.

اسکندر مقدونی به تلویزیون پارس رسید

در ساعت پنج و نیم بعد از پنج آذر به وقت تهران،  اسکندر مقدونی به تلویزیون پارس رسید،  در برنامه رنسانس ایرانی مهمان برنامه امید عطایی فر،  یا امید جان،  مهمان برنامه بود،  و گفته های وبلاگ من و کتاب پژوهشگر گرامی بانو پرنیان حامد را بدون ذکر منبع،  با کمی اشتباه گفتند،  که تا چند ساعت آینده اعتراضی بدین منظور در اینترنت می نویسیم.  امید جان و تلویزیون پارس،  بالاخره فهمیدند حمله اسکندر مقدونی از یونان به ایران دروغ است،  و فهمیدند اسکندر یک شاهزاده ایرانی است.

      ولی با تمام منابع و اسنادی که ما در وبلاگ نوشته ایم،  و دروغ های غربی را افشا کرده ایم،  باز نمی دانم چرا عده ای همچنان با چسب قوی به الکساندر یونانی چسبیده اند،  و می گویند که این اسکندری که به ایران حمله کرد،  و تخت جمشید را آتش زد،  همان اروپایی کذایی است!.  این عده داغ تر از آش فرنگی،  شاید منافعی از فرنگ دارند،  که به این دروغ با چسب قوی چسبیده اند.

تمدن کهن جی

      وقتی می گوییم تمدن جهان از تمدن کهن جی شروع شده است،  کلی سند و مدرک داریم،  مشروح در:  http://arq.ir/114

پشیزی نمی ارزد

تصویر سکه پشیز که در زمان خسرو دوم (خسرو پرویز)  ضرب شده است،  عکس شماره 7535.

      تقریباً همه ما این ضرب المثل شیرین ایرانی را شنیده ایم که میگوید:  "پشیزی هم نمی ارزد"  اما ریشه این ضرب المثل در کجاست؟

      در دوره شاهنشاهی ساسانیان معمولاً سه نوع سکه ضرب میشد،  سکه های طلا را دینار میگفتند،  سکه های نقره را درم و سکه های مسی که حکم پول خورد را داشت،  پشیز می نامیدند.  در فرهنگ واژه دهخدا در تعریف پشیز اینگونه آمده است:  "سکه مسین ساسانی که شصت یک درم است"  بدین ترتیب پشیز بی ارزش ترین پولی بود که در آن زمان ضرب میشد.

 اما ضرب المثل "پشیزی هم نمی ارزد" نیز به همین معناست:  "سخت بی ارج و بی قدر بودن، سخت ناچیز بودن"

فردوسی خردمند میگوید:

ز پرویز خسرو میندیش نیز <><> کز او یاد کردن نیرزد پشیز

و در جای دیگر شاهنامه میگوید:

چو بخت عرب بر عجم چیره شد <><> همی بخت ساسانیان تیره شد

برآمد ز شاهان جهان را قفیز <><> نهان شد زر و گشت پیدا پشیز

    ــ  منظور از عرب،  ارابی هاست،  که تازی یا تاجیک بودند،  و در ایران غربی یا کشور عراق پیروزی بدست آوردند،  هیچ سند واقعی و تاریخی از عرب امروزی،  در آن زمان جنگ داخلی ایران وجود ندارد،  به دروغ حمله اعراب به ایران مراجعه شود.

شهر های دایره ای

تصویر روستای دایره ای اولیه،  و آثار شهر اردشیر خوره،  عکس شماره 7910.

     مهندسی تاریخی ایرانی این بود،  که شهرها را دایره ایی و گرد درست میکردند،  تا از همه سو بتوانند از شهر دفاع کنند.  هنگامیکه اردشیر پاپکان خواست شورش کند،  درآغاز شهر اردشیر خوره یا فیروز آباد امروزی رو ساخت،  و در مرکز شهر یک میل بسیار بلند برای دیدبانی،  و جایگاه آتش ساخت تا از دور،  دور تا دور شهر اردشیر خوره پیدا باشد.  امروز در فیروز آباد پارس دژ یا قلعه گنبدی و خشتی اردشیر پا برجاست.  اردشیر پاپکان یورش خود را از شهر استخر آغاز کرد،  و اشک 26 یا اردوان پنجم اشکانی رو در هرمزگان شکست داد،  و شاهنشاهی بزرگ ساسانی رو برافراشت، که بر پایه دین زردشتی مزدیسنایی بود.

سیستم آموزشی

      امروزه می بینیم ایران از نظر تولید علم و صنعت و توریست و آلودگی آب و هوا و تقریبا همه چیز، در آخر جدول های جهان است. بسیاری این ایران وامانده را می اندازند تقصیر این و آن، این و آنی که از همین ملت هستند، حال بکمک استعمار و امپریالیسم باشند یا نه، در هر صورت بخشی از این ملت می باشند. ولی مشکل اصلی در سیستم آموزشی یک قرن گذشته ایران است، که با حافظه محوری و امتحان و نمره، اجازه داشتن دیدگاه های جدید را از بچه می گیرد، و آنها را بدون داشتن توانایی های لازم قرن جدید، به اجتماع می فرستند، و همین عدم توانایی باعث شده، که همیشه مقصر این و آن شوند، و نه خود ما ملت. بیایید سیستم آموزشی ایران را دقیق بشناسید، و برای تغییر لازم و اساسی در آن، با استعمار و امپریالیسم بجنگید، بعد از این تغییر، و پرورش جوانان با دیدگاه های جدید، می توان ایرانی نوین داشت، و این موضوع زمان می برد، مشروح در اینجا.

      سیستم آموزشی قرن گذشته ایران،  معمولا کپی شده ای ترکیبی از سیستم های آموزشی جهانی و راز دست های استعماری بوده است.  آموزش های کلاسیک قرن 19 و 20  توسط کشور های امپریالیسم بنا گذشته شد.  در این قرنها کارخانه ها و دستگاه های دولتی و نظامی،  بصورت انبوه آدم می خواستند.  آدم هایی که در کارخانه آدم سازی آنکادر شده باشند،  این کارخانه ها همان سیستم آموزشی بود،  و محصولشان آدم های چشم و گوش بسته،  با حافظه های پر،  ولی فاقد درک و تحلیل بودند.  در نهایت این آدمها چند جنگ بزرگ و دو جنگ جهان را برپا کردند،  و مشکلات دیگر.  از ابتدای قرن 21 تعدادی از کشورها خودشان را از این سیستم رها کردند،  ولی ایران همچنان در چنگال آن سیستم قرار دارد و اسیر است،  فقط دائم ظاهر سازی تغییر انجام می شود نه خود تغییر.

   مهم:  از نظر من تغییر در این سیستم،  فقط می تواند توسط اشخاص دانایی صورت پذیرد،  که در این سیستم آدم آنکادره و تولید نشده باشند،  مشروح در قرن سنت گریزی.

نظامیِ بزرگ

   تصویر تندیس اهدا شده از سوی جمهوری آذربایجان به شهر رم! که در پارک "ویلّا بورگزه" نصب شده و بر روی پایهء آن نوشته شده:  "شاعر آذربایجان!!!!، نظامی گنجوی1141- 1209.  تصویر شماره .

قریب به 800 سال پیش نظامیِ بزرگ در منظومهء هفت پیکرِ خود چنین گفت:

همه عالم تن است و ایران دل <><> نیست گوینده زین قیاس خجل

چونکه ایران دل زمین باشد <><> دل زِ تن به بود یقین باشد

   ــ  و اما ادامه ماجرا در شهریور سال 1392:  مدیر مرکز نظامی گنجوی در آکادمی علوم جمهوری آذربایجان "خلیل یوسف لی" می فرمایند:!  "گاهی اوقات بازدید کنندگان با مشاهده اشعار فارسی مقبره و موزه نظامی گنجوی فکر می‌کنند که نظامی گنجوی شاعر فارسی گوی بوده است!!!!!!!!.  به همین علت کتیبه‌های اشعار فارسی نظامی گنجوی در مقبره این شاعر با کتیبه‌ هایی به زبان آذربایجانی جایگزین می‌شود."

   وی افزود:  ترجمه اشعار نظامی گنجوی به زبان آذری و نصب کتیبه اشعار ترجمه شده در جهت تاکید بر اینکه نظامی گنجوی نماینده ادبیات آذربایجان است، صورت گرفته است!!.

     یوسف لی ادامه داده:  علاوه بر چهار دو بیتی فارسی نظامی گنجوی که به زبان آذربایجانی ترجمه شده و جایگزین کتیبه فارسی آن شده‌اند،  دیگر اشعار فارسی نظامی گنجوی در موزه نیز به زبان اصلی آذربایجانی ترجمه خواهد شد!!.

      جمهوری آذربایجان در ادامه تلاش های خود برای تحریف هویت ایرانی و آثار فارسی نظامی گنجوی شاعر پرآوازه کشور مان تمامی کتیبه‌ های فارسی مقبره این شاعر پارسی گوی را تخریب کرد.  جمهوری آذربایجان طی سال های اخیر تلاش گسترده‌ ای برای تحریف هویت نظامی گنجوی شاعر پرآوازه ایرانی آغاز کرده است.  در یکی از این تلاش‌ها، با پرداخت ۱۱۰ هزار یورو توسط بنیاد حیدرعلی اف به شهرداری رم،  مجمسه نظامی گنجوی به عنوان شاعر آذربایجانی در یکی از می‌دان های پایتخت ایتالیا در پارک طبیعی ویلا بورگزه نصب شد،  این اقدام با اعتراض محققان ایتالیایی مواجه شد.

      تندیس نظامی گنجوی، شاعر ایرانی، همچنان با عنوان «شاعری از جمهوری آذربایجان» در شهر رُم در معرض دید عموم قرار دارد.  این اقدام شهرداری رُم پیش‌تر با اعتراض ایرانیان در ایتالیا و همچنین دانشمندان و دانشجویان ایتالیایی علاقه‌مند به فرهنگ ایرانی همراه بوده است و آن‌ها با امضای فراخوانی گسترده، هرگونه استفاده‌ ابزاری، با اهداف سیاسی و ملی‌گرایی از فرهنگ را رد کرده و خواهان اصلاح نوشته‌ مورد نظر به «نظامی؛ یکی از بزرگ‌ترین شاعران ادبیات پارسی» شده‌اند.

     پارک طبیعی ویلا بورگزه با مساحتی حدود 80 هکتار بعد از ویلا دوریا پامفیلی بزرگ‌ترین پارک شهر رُم است که شامل ساختمان‌ها و موزه‌ها، از جمله موزه‌ی گالریا بورگزه می‌شود.  در این پارک که در اوایل قرن نوزدهم بازسازی و سال 1903 به پارک عمومی تبدیل شده و گردشگاه اهالی این شهر و محل تردد گردشگران خارجی است، میدانی هم به نام «حکیم ابوالقاسم فردوسی» نام‌گذاری شده،  که تندیس این شاعر پرآوازه‌ کشورمان در آن قرار دارد.  این تندیس با 185 سانتی‌متر ارتفاع توسط استاد صدیقی از مرمر سفید ساخته شده،  و در 20 ماه مه 1958 به رُم برده و طی مراسمی نصب شده است.

      در حالیکه نظامی گنجوی حتی یک بیت به غیر زبان فارسی ندارد،  و از استقلال جمهوری آذربایجان نیز بیشتر از ۲۲ سال نمی‌گذرد،  باکو در تمامی منابع آموزشی و درسی خود نظامی گنجوی شاعر سده ششم هجری قمری را به عنوان شاعر و داستان سرای آذربایجان معرفی می‌کند.  جوانان باهوش ایران،  از تاریخ و هویت خود،  و اندیشمندان و شاعران تاریخ ایران دفاع نمایید.  از اینکه جمهوری آذربایجان بمنظور شناساندن آثار فرهنگی و تاریخی ایران به جهان خرج می کند،  جای قدردانی است،  اما باید ایرانیان مراقب ترفند های احتمالی و دروغ گویی ها نیز باشند.

بی بی سی

   تصویر برنامه اسکندر مقدونی در برنامه پرگار بی بی سی،  تصویر شماره 7923.  مجری داریوش کریمی،  مهمانان برنامه:  علی موسوی باستان شناس،  محسن ذاکری استاد فرهنگ و ادبیات دوره اسلامی ایران و کیانوش رضا نیا استاد تاریخ ایران پیش از اسلام و فرشید ابراهیمی.

     این برنامه سازان بی بی سی آبروی بریتانیای کبیر استعمارگر سابق را برده اند،  آنها حداقل نمی روند کمی مطالعه کنند و یاد بگیرند،  بعد بیایند میز گرد تشکیل دهند.  آنها همچنان پابند دروغ حمله اسکندر مقدونی از اروپا به ایران و افغانستان و هند هستند،  و نمی توانند هیچ تحقیق جدید داشته باشند،  و فکر می کنند مردم و شنوندگان ساده و بی سواد می باشند.  استعمار گران بریتانیای کبیر قرون 18 و 19 فوق العاده بودند،  من  خیلی آنها را می ستایم،  آنها با مدیریت درست و درک دقیق از تاریخ و مردم،  توانسته بودند سه چهارم جهان را کنترل و اداره کنند،  ولی امروزه بازماندگان آبروی آنها را برده اند،  و نشان می دهد وضع کاملاً متفاوت شده است.

   محسن ذاکری = استاد ادبیات،  علی موسوی = باستان شناس،  کیانوش رضا نیا = استاد تاریخ،  فرشید ابراهیمی.   دروغ حمله اسکندر مقدونی به ایران در اینجا.

محیط زیست و صنایع و معادن

      بعضی صنایع و معادن که با پول نفت ساخته شده اند،  در واقع متعلق به همه مردم ایران هستند،  ولی باید دید:  سود و منافع،  ضرر و زیان،  آنها برای ایرانی و ایرانی ، زمین و طبیعت،  چیست؟  و آنها را بررسی کرد.

جبهه ها گسترده اند

   تصویر جناب پرزیدنت رجب طیب اردوغان رئیس جمهور محترم کشور و ملت دوست و عزیز ترکیه،  تصویر شماره 7870.

      امروزه نبرد تنها در یک جبهه با تیر و تفنگ نیست،  جبهه ها گسترده شده اند،  بویژه علمی و تحقیقات،  هر چند که علم مرز ندارد،  و بالاخره به هر سو روان می شود،  ولی باید تداوم داشته باشد،  و رشد و تکامل یابد.  رئیس جمهور محترم کشور و ملت دوست و عزیز ترکیه،  جناب پرزیدنت رجب طیب اردوغان،  گفتند که مسلمانان برای اولین بار کاشف آمریکا بودند.  ولی ایشان نگفتند اند که منبع اصلی این گفته شان چه و کجا بوده است،  و نیز در رد گفته های ایشان،  رادیو اسرائیل،  و کم و بیش چند جای دیگر گفتند که اشتباه و... است.

      بنا به تحقیقات ایرانی ها،  و بویژه پژوهشگران گرامی آقای دکتر حمید شفیع زاده،  در کتاب "تاریخ حضور مسلمانان و ایرانیان در قاره آمریکا پیش از کریستف کلمب  و آقای دکتر فرشاد فرشید راد،  در کتاب "جغرافیای کهن و سرزمینهای گمشده  ایرانیها و مسلمانان کاشف قاره آمریکا و جغرافیای جهان بوده اند.  همچنین پژوهشگر گرامی بانو پرنیان حامد نیز با اسناد زیاد در کتاب "اسکندر تاریخ ایران، الکساند یونانی نیست  بوضوح ثابت کرده اند،  ایرانیان تمدن را به قاره اروپا بردند.  من نیز سالها پیش بنا به آثار مشترک سرخ پوستان و آثار دیگر،  که در سایتم وجود دارد،  نوشته ام که مردم تمدن کهن جی کاشفان همه جهان بوده اند.

      پژوهشگران گرامی،  خواهش می کنم لطف نمایید از حقوق پژوهشی خود دفاع نمایید،  و نگذارید مفت و مسلم ربوده شود،  یا مورد رد بی سواد های مجری رادیو و تلویزیون های انیرانی قرار گیرد.  در اینترنت و در سایت های مختلف بگویید و بنویسید،  نیرو های جوان تحقیقاتی را برای دفاع از حقانیت تاریخی،  و پژوهش های ایرانی بسیج نمایید،  و هر اقدام لازمی را که در توانایی ذهن های هوشمند شماست انجام دهید.

عارضه شلختگی

      بسیاری فکر می کنند شلختگی فقط در ریخت و پاشیدگی لباس و خانه  است،  درصورتیکه شلختگی بسیار وسیع تر است،  به کل برنامه ها و رفتار شخصی و اجتماعی شخص و یا یک جامعه مانند خانواده، شهر یا کشور مربوط می شود.  نگاهی دقیق به اطرافتان بیاندازید،  و پرسش های زیر را از خود بپرسید:

پرسش:  شلخته یعنی چه؟، شلختگی چیست؟،  آیا می تواند یک اپیدمی باشد؟، آیا از آموزش یا چیز دیگری است؟،  آیا من و ما شلخته هستیم؟،  آخر عاقبت شلخته و شلختگی فردی و اجتماعی چه می شود؟،  چرا در فیسبوک و امثال از شلختگی چیزی نمی گویند؟ و چرا و چرا های زیاد؟

خطر ابولا

      ابولا  ebola را جدی بگیرید،  در باره این بیماری که هر آن ممکن است خاورمیانه و ایران را بخاک بکشاند و نابود کند تحقیق کنید،  در جستجوها بنویسید:  بفارسی "ابولا" یا انگلیسی "ebola" و اطلاهات خود را بالا ببرید،  واقعاً این خطر را جدی بگیرید.  عکس مطلب و عکس های بیشتر در

http://www.nairaland.com/1848781/scary-pictures-ebola-virus-victims

   پرسش از عموم:  آیا از جنگ های میکروبی می دانید و آنرا جدی می گیرید؟،  آیا از سابقه کشتار های امپریالیسم چیزی می دانید؟

کلیک کنید:  تاریخ آرم و نشانه های ایران

کلیک کنید:  تاریخ مبارزات ایران

کلیک کنید:  تاریخ جشن های ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر