راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir
راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir

پرسش و پاسخ کنکاش 6

کنکاش 6

   پرسش 1181 :  درود،  دو تا پرسش از خیلی وقته ذهنمو درگیر کرده .1. سرگذشت استاتیرا دختر داریوش سوم چه شد؟؟ مرگش چطور شد؟ 2 . اخرین سلسله ی فراعنه مصر که اسمش بطالمه است مگر از نام بطلیموس سردار الکساندر یونانی گرفته نشده؟؟ بسیار سپاسگزارم

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما .  من  نمی دانم منظور از  استاتیرا کیست؟

  1.  شاید نام دختر کید هند باشد ! او را نزد پدرش باز فرستادند.

  2.  نام دختر دارا روشنک بوده است.

   کتاب صفحه 209 :

   به نوشته اسکندر نامه دارا زنی داشته با نام روشنک از خاندان گیو و گودرز که این زن حامله بوده است و دارا این زن و فرزندی که در شکم او بوده است در لحظه مرگ به اسکندر وصیت میکند و به او می سپارد.  به نوشته روایات اروپایی پس از کیسر ایلیوس پسر برادر او (و در برخی روایات پسر خواهر او) اگوستوس که کیسر او را به فرزندی قبول کرده بود به حکومت می رسد.

   به نوشته تاریخ بلعمی روشنک دختر دارا بوده و برادری همراه او بوده با نام اشک. حال روشنک می تواند به راحتی دختر دارا بوده باشد و همچون همای و بهمن که پدر و دختر بوده اند, روشنک از پدر خود دارا پسری داشته با نام اشک که در واقع برادر او نیز میشود.

   فردوسی می گوید نخست اشک بود از نژاد قباد.

   به نوشته لب التاریخ اشک بن دارا به سلطنت بنشست که در زمان عمویش اسکندر پنهان بود.

   به نوشته اسکندر نامه پسر خود اسکندر از همسر دیگرش اراقیت پادشاه پریان (پرنی آن) با نام اسکندروس از پادشاهی کناره گیری کرد (پارتها)

   پرسش 1182 :  اخرین سلسله ی فراعنه مصر که اسمش بطالمه است مگر از نام بطلیموس سردار الکساندر یونانی گرفته نشده؟؟

   پاسخ پرنیان حامد:  شاید اینگونه باشد ! یک بار دیگر از اول برای شما و اطلاع خوانندگان:

   320 ق.م شخصی به نام کی هروم  (به سوریه هم هروم می گفتند و علت آن جا به جایی مردم در زمان آشوریان از البرز به سوریه و بر عکس بوده است) الس (پادشاه) اندروس (شمال سوریه) که نژاد او از یون ها یکی از خاندان آشوری بوده قیام کرده و با سپاهی از رود گذر کرده سوی باختریش (بلخ نیست از موصل تا آذربایجان است) آمده و چون شاه در پایتخت نبوده است فاتح باختریش بامیان (در آذربایجان) می شود قصر شاه را می سوزاند و دختران او را اسیر می کند و سپاه شاه را تا هندیجان ایران دنبال می کند, سپس شکست می خورد و کشته می شود. جانشینان او در سوریه سلوکیدها بودند که گاهی  به باختریش تجاوز می کردند و با قبیله اشک ها در گیر بودند،  (در تاریخ هم آمده است که سلوکیان دو بار باختریش را فتح کردند). حال این گروه مصر را گرفتند یا وصلت خانوادگی داشتند و به چه مناسبت بطالمه و بطلمیوس  از یک ریشه است بحثی است جدا!

   73 ق.م شخصی از خاندان اشک ها از رومیه (مدائن) که پدر او ایلیوس ایلیوس (بابل) پادشاه بابل نیز بوده است و یون ها را از این مکان فراری داده است, فاتح سوریه می شود. لاجرم این شخص که کی (پادشاه) سر (لقب پادشاهان ماد کی سر و از کیانیان بودند) روم = مدائن  بوده است, لقب اشک (اسک) آندروس را نیز می گیرد و به سوی مصر رفته آنجا را فتح می کند (اسکندر ارومی مصر نشین). سپس به سوی بین النهرین آمده و کل بین النهری را فتح کرده از آنجا روانه اروپا می شود و در اسکاندیناوی (اشکان دین آوی) به دنبال آب حیات! در تاریکی زمستان قطب شمال و پس از آن سوی جزایر بریتانیا رفته بر یاجوج و ماجوج ( گوگ و ماگوگ) در انگلستان دیوار می کشد و نرم پایان (نرم آنان) شمال فرانسه را شکست می دهد و به بین النهرین باز می گردد و احتمالا قبل از رسیدن به روم (مدائن) او را مسموم می کنند. این فردی است که اسکندر نامه های ایرانی در مورد سفر او نوشته اند که با الکساندر یونانی هر کس که بوده و هر چه کرده! هیچ ارتباطی ندارد "اسکندر تاریخ و قصص و مکتوبات به جای مانده زبان پهلوی ایران, الکساندر یونی نیست"

   پرسش 1183 :  درود . این سخن خنده دار که اسکندر وصییت کرد بعد از مرگش تابوتش رو جوری درست کنن که یه دستش بیرون باشه و تو دستش یه مشت خاک بریزن که نشان بده بعد از ان همه فتوحات و زمین گرفتن, از این دنیا تنها مشتی خاک نصیبش میشود, سندیت تاریخی داره؟؟ اصلا جایی نوشته شده؟

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما. افسانه و روایت که فراوان است که هیچ! کدام مربوط به الکساندر است و کدام مربوط به اسکندر هم مشکل دوم! تا  زمان فردوسی یک تعدادی متن به زبان پهلوی موجود بوده که به صورت سند بوده است. این اسناد را هر مفسر و هر راوی برداشته به میل خودش تبدیل به افسانه شاه و پریان کرده است. چون نمی دانستند این اسناد مربوط به کجای جهان است. نرمان نژاد مردم فرانسه را تبدیل به نرم پایان کردند. نمی دانستند تاریکی مطلق کجاست و چرا. نمی دانستند آفتاب چرا در چاه فرو می رود (غروب بر اقیانوس) نمی دانستند گوش مردمان چرا بلند بوده (نژاد سلت ها در اروپا) ..... همین طور اسناد را قصه کردند و جدی افسانه ی شاه و پریان (پرنی آن) تحویل داده اند. از همه وفا دار تر به اسناد خود فردوسی بوده است (به کتاب رجوع کنید) مشکل دوم آنکه تاریخ نگاران بر داشتند دو شخصیت تاریخی یعنی الکساندر و اسکندر را آنچنان به هم پیچانده اند که جدی جدا کردن روایات در مورد این دو نیاز به پژوهش و کتاب دوم دارد. تنها راه حل این مشکل آن است که اساتید کشورمان (باستان شناس, تاریخ شناس, زبان شناس, یونانی خوانده, یهود خوانده ......) دور هم جمع شوند مدارک و اسناد را روی میز بگذارند بررسی کنند و آنچه منطقی و با سند است به عنوان تاریخ ایران ارائه بدهند.

من جای دیگر اما خوانده ام که اسکندر را با دو دست باز چون مصلوب شده ای داخل تابوت گذاشتند و دو مچ او را از تابوت بیرون گذاشتند (صلیب نشان میترایی و نماد فاتح شرق, غرب, شمال و جنوب است) شاید خاک هم کف دستش ریخته باشند! اما سندی بر کل این روایات موجود نیست.

   پرسش 1184 :  با درود .(در متن زند وهومن یسن شرح این ماجرا به تفضیل آمده است:

 زردشت به خواب درختی می بیند که 4 شاخه زرین, سیمین, پولادین, و آهنی دارد و اهورا مزدا آن را به 4 زمان تعبیر می کند که ما تنها زمان آهنی ان را..)

این نوشته ی بانو پرنیان شباهتی با خواب نبوکد نصر در کتاب دانیال دارد: (که نبوکد نصر در خواب مجسمه ای بزرگ را میبینه که سرش از طلا ی خالص و سینه و بازوان اش از نقره و شکم و ران هایش از مفرغ و ساق هایش از اهن ,پاهایش قسمتی از اهن و قسمتی از گل بود), تعبیرش را اینگونه نوشتند: (سر ان مجسمه شما (نبوکدنصر) هستید اما وقتی سلطنتتان پایان یابد سلطنتی دگر اید که از سلطنت شما ضعیفتر خواهد بود (خودشان تعبیرش به هخامنشیان کردند ولی ایا سلطنت هخامنش از از نبوکد نصر ضعیفتر بود؟!) پس از ان سلطنت سوم میاید که همان شکل مفرغی است که بر کل دنیا مسلط میشود (خودشان به سلطنت یونان تعبیرش کردند!!) پس از ان چهارمین سلطنت میاید که همان شکل اهنی خواهد بود که همه چیز را خرد خواهد کرد(؟).. پاها و انگشتان از قسمتی از اهن و قسمتی از گل است که نشان میدهد این سلطنت تقسیم خواهد شد (یعنی چه؟؟ ملوک الطوایفی؟).. مخلوط اهن و گل نشان میدهد که خانواده های سلطنتی سعی دارند با وصلت, متحد شوند ولی همانطور که اهن و گل مخلوط نمیشن اهنه نیز متحد نمیشن (یعنی چه؟شاید اتحاد ماد و پارس باشد که از طریق وصلت نیز نتونست متحد شه؟) خواهشن بررسی کنین که این خواب شامل چه سلطنت هایست..

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما . در این صورت نبوکد نصر همان گشتاسپ خواهد بود که به آیین مزدایی بوده است و کوروش کبیر (با آیین میترایی) با گرفتن بابل او را از میان بر داشته است و چنانچه او را اخشویرش بدانیم (گشتاسپ اخشویرش است اما اینکه نبوکد نصر گشتاسپ باشد نیاز به پژوهش بیشتر است) البته با اسنادی که در دست داریم:

-          تأکید نویسنده کتاب استر بر صد و بیست و هفت ایالت شاهنشاهی ایران در زمان اخشویرش (گشتاسپ)

-          و کتبیه های خشایار شاه تاکید بر حکومت هخامنشی بر بیست ایالت ایران است.

البته حکومت پارسها کوچک تر از حکومتی بوده است که هوخشتره برای خاندان هوو به میراث گذاشت.  سلطنت سوم این متن نیز به نظر حکومت اسکندر می باشد که به استناد متون ایرانی تا اسکاندیناوی را گرفته است لاجرم جهانگیر بوده است ولی یونانی در کار نیست! حکومت میتری دات اشکانی 73ق.م است. و قسمت چهارم آن حکومت (جمهوری) اشکانیان در ایران است که به هیچگونه تا به زمان اردشیر بابکان 240 خاندان این ملوک الطوایفی با هم مخلوط نشدند و هر کس در مکان خود حکومت کرد.

   متن را برای شما تفسیر کردم در مورد پذیرش این متن با عنوان سند تاریخی قضاوت به عهده خوانندگان می باشد.

   پرسش 1185 :  درود بر شما، من علاقه زیادی به تاریخ ایران زمین دارم و از این رو به جمع آوری کلکسیونی از سکه های مختلف پرداختم. در دوره حکومت اشکانیان در سکه های موجود از اوایل حکومت اشکانی تا اواسط حکومت اشکانیان نوشتار سکه ها الفبای یونانی را تشکیل میدهند خواستم بدانم با وجود اینکه حکومت اشکانی از تبار ایرانی (پرنی) بوداند،  چرا از الفبای موجود آن زمان ایران استفاده ننمودند.

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما،  دوست گرامی آیا می توانید مفهوم الفبای یونانی را بگویید؟ آنچه من در پژوهش این الفبا یافتم و به کرات در این وبلاگ تکرار شده است،  منجمله در:  مقاله فریاد رسای تاریخ در همین وبلاگ.  فنقیها 1300 ق.م خطی اختراع کردند،  که مادر خط  های آرامی, سریانی, یون انی, فارسی و عربی شد.  یونی آن در 1100 ق. م،  این خط را از فنقی ها گرفتند.  کهن ترین سند یونی مربوط به 800 ق.م است،  که از راست به چپ نوشته شده است. زبان یون ان همان زیان سریانی و آشوری است،  که از زبان های رسمی آن زمان و نمونه آن در کتیبه های هخامنشی, و مخصوصا در سکه ها و آثار به جا مانده اشکانیان به چشم می خورد. شخصی به نام هوخشتره که حکومت آشوریان را بر انداخت پرچم, زبان, فرهنگ, مکان .... آنان را تسخیر کرده،  احتمالا به این دلیل اشکانیان به زبان آشوری سکه می زدند. در همین زمان شکست خورده گان این جنگ (یونی ها، خیونان, هیونان اوستا) به جزایر دریای اژه پناه بردند،  که آنها زبان, فرهنگ, مجسمه, .... آشوریان را به محل زندگی قبیله نیمه وحشی گریس در این جزایر بردند.  این اشکانیان نیستند که به زبان یونانی می نوشتند, این یونانی ها هستند که به زبان آشوری حرف می زنند و می نویسند !

      نتیجه آنکه این خط, خط بین النهرین و این زبان, زبان یون ها (هیون آن اوستا) یکی از خاندان آشوریانی بوده که در سالهای 2700 ق.م شروع به مهاجرت به جزایر دریای اژه محل زندگی گریس ها کردند، و در این مهاجرت اشیاء, فرهنگ و همچنین کتاب هایی چون ایلیاد هومری که متولد نینوا است و نه جزایر دریای اژه! را با خود برده اند. اشکانیان به زبان رسمی منطقه سکه زدند، و این ارتباطی با کشور گریس امروزی ندارد.

   ادامه پرسش:  و سئوال بعد اینکه انقراض حکومت هخامنشی توسط چه حکومت یا خاندانی صورت گرفته است و سالهای بین انقراض هخامنشیان و به قدرت رسیدن اشکانیان چه سلسله ای بر ایران حکومت داشتند. تمام متون تاریخی موجود از سلوکیان نام می برند و این نظریه رواج داشتن خط یونانی را در ایران تقویت می نماید که بعد از انقراض حکومت سلوکیان اشکانیان تا مدتها از خط یونانی استفاده نمودند.  متشکرم جاوید باد ایران زمین.

   پاسخ پرنیان حامد:  بیایید یک بار با هم بیاندیشیم انقراض سلسله هخامنشی به چه مدرک و سندی به دست الکساندر یونانی و به سال 320 ق.م بوده است؟  نوشته ی مورخین یونانی که تا به امروز  به درستی بررسی نشده است،  در باره کدام پادشاه و در چه تاریخ و در مورد کدام مکان سخن گفته اند.  مورخ یونانی نوشته رود اوکسوس از کوه های قفقاز سرچشمه می گیرد به کاسپین می ریزد تفسیر کرده اند در افغانستان است و هیچ کس اعتراضی ندارد! اگر هم بخواهیم تاریخ کشورمان را بر اساس نوشته مورخین یونانی بنویسیم باید از اول همه این نوشته ها بررسی شود. اما علی رغم سخن شما تمام متون تاریخی اینگونه ننوشتند! به استناد متون تاریخی ایران و بازمانده نوشته های پهلوی حکومت هخامنشی به دست اشک آندروس (اسک آندروس, اسکاندروس) اسکندر تاریخ ایران با لقب بغ پور = میتری دات = مهرداد  منقرض و پس از او (14 سال بعد) برادر زاده اش اشک،  اولین پادشاه خاندان اشکانی به سلطنت رسیده است.  و به رغم متون یونانی می توان بر این گفته سند نیز آورد که نمونه آن در اختیار شما نیز می باشد.  بر روی سکه های الکساندر ها و پس از آنان سکه های سلوکیان  و نیمه ای از پادشاهان اشکانی یک بار لغت شاه (به زبان یونی) حک شده است،  اما از زمان مهرداد اشکانی به بعد دوبار لغت شاه = شاه شاهان آمده است لاجرم تا این زمان شاهنشاهان هخامنشی بوده و سلسله ی آنان منقرض نبوده است.  آنچه مورخین یونانی در مورد حمله الکساندر 320 ق.م به باختریش و حکومت سلوکیان پس از او در این منطقه نوشته اند مورد تایید من نیز می باشد تنها باختریش, بلخ،  امروزی نیست،  از موصل تا آذربایجان استان باختر ایران زمین بوده است،  و هند آن نیز هنیجان ایران امروزی در غرب این کشور می باشد.  حمله ی الکساندر یونانی به ایران 320 ق.م به استناد تاریخ ایران 36 سال قبل از کوروش کبیر بوده است.  محبت بفرمایید پرسش پاسخ های وبلاگ را در این مورد (آرشیو) مطالعه بفرمایید.  برای هر سوال جدید و نظری جز آنکه بر وبلاگ مکتوب است،  در خدمت شما هستم.

  نظر 1186:  درود!  من توی یک تارنمایی که پان ترک بود یه چیزهایی خوندم درباره ی کوروش بزرگ نشونی اش هم میدم اگه سر زدید درباره ی اون هم بنویسید وبلاگ:  .......

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام آدرس ارسالی شما مطالعه شد. در مقاله ای بلند بالا و طبق روال روز! با توهین به اساتید دانشگاه تهران به نتیجه رسیده اند که کوروش کبیر, ذولقرنین قران نیست. ببینید ذوالقرنین لقب است و یعنی جهان گیر یعنی فاتح شرق و غرب. خود کوروش کبیر هم ذوالقرنین است اما با ذوالقرنین قران البته تفاوت دارد, نیازی به توهین به اسانید دانشگاه نیست! ایشان کافی بود صفات ذوالقرنین قران را با صفات کوروش کبیر مقایسه می کردند. خواننده خود متوجه این مهم می شد نیاری به توهین نیست! البته در موارد زیر شاید بهتر باشد تجدید نظری در سخنانشان بفرمایند:

  1 ــ  در مورد اختلاف زمانی بین دانیال نبی و کوروش کبیر که ایشان ذکر کرده اند توجه به 266 سال اضافه زمان تاریخ ایران نکرده اند و تاریخ جعلی میلاد مسیح را با تاریخ مورخین شرقی مخلوط کرده اند (اگر استناد به تاریخ مورخین شرقی است توجه داشته باشند که در کلیه این متون, دانیال نبی به زمان کوروش کبیر ثبت شده است! همچنین در تاریخ بلعمی طبری و آثارالباقیه نام کوروش کبیر به وضوح آمده است که نمی توانند به این سادگی منکر نام این پادشاه در تاریخ باشند)!

  2 ــ  ایشان گویا از پارس ها خیلی  دلگیر هستند, البته بنده هم با وجود پارس بودن از پادشاهی (داریوش اول) که نیمی از مردم سرزمینم را در کتیبه اش بی گانه معرفی کرده است دلگیر هستم. اما ایشان نیز چون دیگر ایر- آن  های واقعی این کشور خود را ترک می نامند! ایشان هیچ توجهی به جنگهای اجدادشان در تاریخ با ترک های تورانی ندارند! ایشان هیچ توجهی به مرزهای طبیعی قدیمی ندارند! در همین وبلاگ:

   تاریخ ایران بازگو کننده سرگذشت نژادی است که به آن ایر ها یا همان آریان هرودوت می گفتند بازماندگان این نژاد در ایران امروزی در استانهای کردستان, لرستان و آذربایجان می باشند. در سال 823 ق.م به استناد کتیبه آشوری نژاد پارسها و مادها در جنوب دریاچه ارومیه در کنار یکدیگر زندگی می کردند سپس پارسها به سوی جنوب کوچ کرده اند. تاریخ ایران این نژاد را با عنوان ایرانی و پادشاهان ایران قبول دارد. در زمان آشور بانی پال, کورش اول هخامنشی با او متحد می شود و حکومت ایلامی که از شمال زاگرس تا خلیج فارس وسعت داشته از میان می برند. سپس شخصی به نام هوخشتره (که در کتاب با اسنادی که جمع آوری شده به نظر همان کی خسرو تاریخ ایران می باشد) به آشور حمله کرده حکومت آشوریان را به بایگانی تاریخ می فرستد ...........  بدین ترتیب نام  کشوری که ما امروز در آن زندگی می کنیم در حقیقت ایران – پارس ان است و ایرانیان در حقیقت هموطنان شمال غربی کشورمان می باشند که گروهی از آنان بی مورد نام خود را ترک گذاشته اند. ترکها یا تورانیان و قبایل آنها (ویسه, فریان, دانو, یون ان ....) آشوریهایی بودند که اجداد هموطنان آذری ما آنان را با جنگ های پی در پی  به جزایر دریای اژه تبعید کردند. مرزهای طبیعی قدیم دجله و فرات بوده و هر که در شرق این رودها بوده است ایرانی و یا پارس بوده است. من شخصا نژادی از ترک و کرد و لر ندارم اما برای درک حقیقت باید  تعصب را کنار بگذاریم: ایران واقعی = کردستان, کرمانشاه, لرستان و آذربایجان و باقی شهر های جنوبی پارس است.

  3 ــ  در مورد لقب کوروش که ما آن را کبیر می گوییم و ایشان از عنوان  "کوروش به اصطلاح کبیر" استفاده کرده اند. در مورد اصل لغت کبیر که خود متاسفانه باز ترجمه شده ی از زبانهای اروپایی در ایران است و به اصل لغت پارسی هیچ توجهی نمی شود!:

   در توضیح لغت magnus که فرانامی برای بسیاری از پادشاهان از جمله الکساندر یونانی است آمده است:

  ــ    Magnus   در ترجمه های اروپایی تبدیل به der gross  آلمانی و the great  انگلیسی شده است  و این لغت همان مگان یا مغان فارسی + us است. مغ ان = بغ ان

  ــ   منظور از مغ الکساندر یونانی  از سرزمینهای دریای اژه این است که او مغ زردشتی است؟  نمی دانستیم یونانیان زردشتی بوده اند!

   ایشان توجهی ندارند که اگر یک پادشاه به حق لقب کبیر داشته باشد همان کوروش هخامنشی است و اصطلاحی در کار نیست, حقیقتی است که به آن توجهی نمی شود.

   4 ــ  در مورد در مقابل هم قرار دادن کوروش کبیر و اسلام! بنده هیچ متوجه نشدم که این دیگر چه کاری است؟ ایشان هیچ توجهی ندارند که کوروش کبیر چند قرن قبل از اسلام در ایران است؟ کوروش کبیر پادشاهی بوده که به علت آزاد گذاشتن ادیان (حتی بت پرستی) و مردم در انتخاب راه خود و نکشتن اسیران جنگی که رسم آن روزگار بوده است به عنوان نماد انسانیت شناخته شده است. این پادشاه چون به حقوق مردم احترام گذاشته است او را پایه گذار حقوق بشر در جهان می دانند. در آن زمان او اولین پادشاهی است در تاریخ که از وحشی گری و آدم کشی صرف نظر کرده است. تاریخ را مرور بفرمایند. سپس در زمان حمله اعراب به ایران مقبره ی او تنها مقبره ای است که با  نوشته شدن آیات قران داخل آن حفظ و با این کار از هر گونه آسیبی در امان مانده است! ایشان توجه ندارند که این فرد احتمالا در دین اسلام گرامی بوده است!؟ محمد رضا شاه پهلوی شاه بی عرضه و لوس ایران اسم او را آورده یا هر غلط دیگری که کرده است چه ارتباطی به شخصیت کوروش کبیر دارد؟ هر احمقی نام یک شخصیت بزرگواری را بیاورد آن شخصیت منفور است؟ این دیگر چه فلسفه ای است؟

  5 ــ  تحلیل دشت مرغاب به مرغ و پرنده از کجا آمده است؟ نام این محل باستانی و قبل از اعراب می باشد (غ) عربی (گ) پارسی است. لاجرم این دشت, دشت مرگ آب = گورستان است. چرا اینگونه تفسیر نمی کنند! قبرستان به مرغ چه ارتباطی دارد. پرچم ایلامیان و هخامنشی ها عقاب است. شاه بال دار نماد ایلام و سپس هخامنشی است  این لوح در زمان هخامنشی ساخته شده است (ایشان فرمودند کمبوجیه) پس پادشاه ایلامی نیست. یا کوروش کبیر (این فرد کوروش دوم هخامنشی است بد نیست تصحیح بفرمایند قبل از او پدربزرگش کوروش اول و بعد از او کوروش صغیر کوروش سوم است) و یا کمبوجیه است! از این دو حالت خارج نیست چرا کتیبه بالای آن را بهانه کرده اند؟ کتیبه باشد, نباشد, این طرف باشد, آن طرف باشد, چه فرقی دارد زمان ساخت را خود ایشان تعیین کردند قبول داریم لاجرم از دو حالت بالا خارج نیست این طرح یا کوروش کبیر است و یا کمبوجیه, اون تاج هم قبل از آنکه مصری باشد ایلامی بوده است.

   باز هم تنها آرزو دارم که هم وطنان آذری ما دست از این دلخوری که باعث تفرقه و در نهایت تجزیه کشورمان می باشد, بر دارند و خود را ایرانیانی بدانند که نام این کشور به احترام نژادشان (آیر آن)  از پارسی – آن   به ایر-ان تغییر نام پیدا کرده است و پارس های به قول ایشان (ناسیونالیستهای افراطی فارس, که ایران را فقط متعلق به یک قوم و زبان خاص می دانند) نیز به احترام این هم وطنان اعتراضی به این نام ندارند. همچنین توجه داشته باشند که به استناد کتیبه آشوری پارسها و ماد ها حدود 700 ق.م در کنار یکدیگر در حوالی دریاچه ارومیه می زیستند و لاجرم همه از یک نژادیم همچنین مادر کوروش کبیر نوه ی هوخشتره از اجداد خودشان است و درست نسیت انسان به آبا و اجداد خودش که با این همه بزرگواری باعث افتخار کشورش است اینگونه بد و بی راه بگویید. دست از این تعصب های بی مورد بردارید و کشورمان را از خطر بازهم بیش از این تجزیه نجات دهید! همه ما از یک آب و خاکیم, همه ما از یک نژادیم, با اتحاد برای بهبود و پیشرفت کشورمان بکوشیم. پاینده باد ایران با تمامی افتخارات, قهرمانان و تمدن هفت هزار ساله اش.

   نظر انوش:  ضمن سپاس از توجه شما،  این قبیل وبلاگها معمولاً فاقد بار علمی،  ولی دارای شونیسم و ارتجاع هستند،  آنها بسادگی اسکندر رومی یا اسکندر مغانی را اسکندر مقدونی می گویند.  یعنی بزرگترین و مهمترین سردار تاریخ سرزمین آذربایجان را نمی توانند درک و تحلیل کنند،  و آنرا به غرب واگذار می کنند،  پس چه توقعی باید از آنها داشت.  ما در این وبلاگ گفتمان نه می خواهیم درباره تیره و نژاد،  و یا فاشیست و شونیسم بگویم،  نه از حزب و مسلک و سیاست و اینقبیل،  ما فقط می خواهیم واقعیت های تاریخی را باز گو نماییم،  و کاری هم نداریم که این واقعیت های از کجای ایران و قاره کهن و یا جهان هستند،  می خواهیم یک کار علمی پیش ببریم،  در هر صورت این اول کار است،  و چشم امید ما به جوانان با هوش ایران است.

   پرسش 1188:  در مورد معبد هرکول که گیرشمن فرانسوی او را از حمله اسکندر به ایران دانسته توضیح دهید.

   پاسخ پرنیان حامد:  معبد هرکول ــ  برد نشانده به معنای با سنگ بر پا شده،  معبدی که  در مسیر مسجد سلیمان به اندیکا است،  که نیای تخت جمشید و پاسارگارد است.  رومن گریشمن برد نشانده را یکی از قدیمترین عبادتگاه های رو باز ایرانی معرفی کرده است،  که برای قرنها تشریفات مذهبی،  در هوای آزاد در آن انجام می شد.  ساختمان آن متعلق به پارسها و هخامنشیان است،  و نقوش برجسته روی سنگ های آن مربوط به عهد اشکانیان می باشد.  این معبد نه به الکساندر یونانی ارتباطی دارد،  و نه با سلسله سلوکیان،  تنها به علت کشف مجسمه زیر,  آن را معبد هرکول نامیدند:

   مجسمه ای به ارتفاع بیش از دو متر در حالی که شیری را خفه می کند،  در این معبد از خاک بیرون آورده شده است.  گویند این مجسمه هرکول است! توجه داشته باشید  مجسمه دیگری با این شمایل که زیر آن کتیبه ای بوده است این فرد را ایزد بهرام  معرفی کرده است.

   سکونتگاه هرکول ــ  غار طبیعی کرفتو یکی از بازمانده های دوران غار نشینی است،  که در استان کردستان می باشد.  بر سر در طبقه سـوم کتیبه‌ای وجـود دارد،  که به همین علت غار را معبد هرکول هم می‌نامند،  در این کتیبه آمده است:  در ایـن جا هراکلس سکونت دارد،  باشـد که پلیدی در آن راه نیابد.

   اگر هراکلس (هرکول) در کردستان سکونت داشته است،  پس کرد بوده است و نه یونانی!  هرکول نام آشوری (یونی) ایزد بهرام اهل کردستان ایران است.

در مورد هرکول هر گونه که می خواهید قضاوت کنید،  به هر تقدیر هیچکدام این دو معبد با حمله الکساندر یونانی به ایران و حتی با سلوکیان سوریه ارتباطی ندارد.

   پرسش 1189:  آیا آتشکده جاودان به دوره هوشنگ پیشدادی و کشف آتش برمیگردد؟

   پاسخ پرنیان حامد:  در باب آتشکده جاودان محبت بفرمایید بگویید منظور شما کل آتشکده هاست،  و یا آتشکده بخصوصی را می فرمایید،  در این صورت مکتوب بفرمایید منظور شما دقیقا کدام آتشکده ایران و در کدام شهر است؟  آتش جاودان داریم!  آتشکده های مختلف هم با آتش جاودان داریم!  اما آتشکده ها با آتش جاودان اسم دارند!  کدام را می فرمایید؟

   پرسش 1190:  این همه دروغ واسه ما گفتن و ما هیچی نفهمیدیم و همشو خیلی خوب باور کردیم عجیب نیست که پیشرفت نکردیم چون تازه فهمیدم که نفهمیم خوب اگه اینایی که نوشتن دروغه پس راستی تاریخ واقعی ما کجاست؟  

   پاسخ پرنیان حامد:  زمانی که کشوری 7000 سال قدمت تاریخی دارد,  زمانی که کشوری انواع معادن و نفت دارد.  زمانی که ... معلومه که کشور های تازه به دوران رسیده برای جبران قدمت و تمدن توی سر من و شما می زنند, تمدن و نفت مان را بر می دارند می روند. معلومه که بین پارس و آذری, لر و کرد کشورمان تفرقه می اندازند،  از آب گل آلود ماهی بگیرند.  حقیقت تاریخ کشورمان دست اساتیدی است که نمی آیند این اختلافات را کنار بگذارند و دور هم جمع شوند واقعیت را بنویسند.

   پرسش 1191:  از این سدی که اسکندروس بر روی یاگوگ ماگوگ بسته چیزی هم باقی مانده؟

   پاسخ پرنیان حامد:   Cornwall, Lands End, Gog and Magog

   قابل توجه اندکی از خوانندگان عزیز،  نظر شما را برای آخرین بار  به نمونه دیگری از سوالات طولانی, بی هدف, به دور از نزاکت اجتماعی،  و عاری از هر گونه بار علمی جلب می نمایم،  و از شما تقاضا دارم با مطرح کردن اینگونه سوالات ما را به بی راهه نکشید،   با سپاس پرنیان حامد.

   پرسش 1192:  واقعا این نامی که برای وبلاگ انتخاب کردید "گفتمان دروغ های تاریخ" بهترین نام است که میشود روی این وبلاگ گذاشت!!  زیرا واقعا تاریخ را به دروغ و تحریف کشانده اید!

   پاسخ پرنیان حامد:  با سپاس از قضاوت شما و دوستانی که کتاب و وبلاگ نخوانده را بر وبلاگ های دیگر  بررسی کرده اید،  

   ادامه پرسش:  شما که حتی نمیتوانید جواب اقای  xرا بدهید چطور توقع دارید اساتید تاریخ ایران مانند اقای غیاث ابادی و دکتر صفوی و..مزخرفات شما را تایید کنند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  آقای x کیست؟  بنده پرنیان حامد با اسم و رسم و شناسنامه.  ایشان کی باشند؟  اسمشان رسمشان؟  ایشان حتی خودشان را نیز معرفی نمی کنند با اسم مستعار با من صحبت می کنند!  من اگر هم فرضیه ام رد شود حداقل آنقدر شرف دارم  که با اسم و رسم خودم با شما صحبت می کنم،  و شخصا پای ادعا و پاسخ هایی که می دهم ایستادم!  نه آنکه چهار کلام بپرانم به بن بست که رسید نام مستعارم را عوض کنم!  آقای غیاث آبادی خودشان کتاب را می خوانند  نظر می دهند،  شما لازم نیست از جانب ایشان صحبت کنید!  شما بفرمایید با آقای x  کتاب نخوانده را بر وبلاگ های مختلف بررسی کنید!

   ادامه پرسش:  شما جزئی ترین پرسش های آقای   xرا هم نمیتوانید پاسخ دهی.

   پاسخ پرنیان حامد:  نه تنها پرسش های آقایx  بر وبلاگ Hهمه پاسخ داده شد (می دانید که ایشان از ترس پاسخ ها در نهایت بی شرمی یک ماه صفحه مربوطه را قفل کردند،  که من نتوانم جواب بدهم!  چگونه انتظار دارید بر صفحه ی قفل شده جواب بشنوید؟  با این سرعت قضاوت نکنید!) که سوالات بامزه ی ایشان بر این وبلاگ هم پاسخ داده شده است:

http://cae.blogfa.com/post/32  پرسش 1159

http://cae.blogfa.com/post/33   پرسش های 1153 - 1154 - 1155 

   برای همین هم ایشان حداقل آنقدر فهم و شعور دارند،  که خودشان را سبک نکردند و سکوت کردند،  شما از کجا پیدا شدید،  که خودتان را کاسه داغ تر از آش کردید؟

   ادامه پرسش:  1. کیدمان در کدام متون یونانی امده؟

   پاسخ پرنیان حامد:  کدام متن یونانی نام داریوش سوم را کدامان ننوشته؟  همه یونانی ها نام او را اینگونه نوشتند!  تا به حال که می گفتید داریوش اول در کتیبه اش ننوشته امان!  حال گریبان مورخین یونانی را گرفتید؟  در کلیه متون یونانی نام داریوش سوم به صورت کدامان آمده است،  بفرمایید کمی هم مطالعه کنید!

   ادامه پرسش:  2. اندروس چطور برای شمال سوریه امده؟ و از کجا؟

   پاسخ پرنیان حامد:  چرا شما با تکرار این سوال،  خودتان و آقای x را مضحکه ی عام و خاص می کنید؟  مگر شروع گفتگو را بر وبلاگ  Hنخواندید؟  مگر آقای x به استناد قسمتی که از این وبلاگ (کتاب صفحه ی 115) کپی کرده اند،  ما را به باد دشنام نگرفتند:

   ایشان قرار بود مطالب آقا انوش را بیاورد.
   این وبلاگ یکی از وبلاگ های ترکیبی و فروشگاه های زنجیره ای ایشان است :
http://cae.blogfa.com/
   ایشان با کمک یک خانم از خودشان بی سوادتر بنام پرنیان حامد،  بجای آنکه معادل Alexander را ریشه یابی کنند آمده اند فارسی ِ آن اسکندر را ریشه یابی میکنند،  در یکی از مسخره ترین و رسواترین بخش های این وبلاگ آمده:

   حال که اسکندر لقبی یونانی نیست، آن را ریشه یابی کنیم (اس + محل) ....
   لغت اسکندر هم می تواند به شرح بالا اس + کندر باشد، و هم می تواند اسک + اندر: اسکندروس = اس کندروس. کندروس در کتیبه های داریوش کبیر محل جنگ فرورتیس مادی با او، همان محلی است، که کتیبه های پیروزی او در آن قرار دارد، امروزه به آن بیستون می گوییم، و محلی در کرمانشاه است. اس کندروس = پادشاه کرمانشاه (کرمان فارس باستان)، همچنین می دانیم کندروسیان = مکران است، و چنانچه به هیچ وجه حاضر به قبول فلسفه اس = پادشاه نمی باشید، می توانیم آن را به صورت اسک اندروس بخوانیم، که به نظر نویسنده هر دو محل یکی بوده، و تنها مشخص کننده این پادشاه از قسمت شرقی، و در دیگری قسمت غربی محل حکمرانی او می باشد.
   اینجانب در بخش نخست مقاله وبلاگم (ادای سهمی به یونان)  نوشته ام که نام الکساندر در یونانی به چه معناست و چرند و پرند های غیر علمی و خنده دار این دلقک های تاریخ را بر باد داده ام.

      درست 4 خط پایین تر از این مطلب مگر سند ناحیه فرشا و آندروس را در سوریه نمی بینید؟  تصور کردید من با شما و آقای x  شوخی دارم؟  چرا وقت مرا تلف می کنید؟  کتاب را که نخوانید,  وبلاگ را که نخوانید،  ادعای بررسی کتاب را می کنید؟ حد اقل صفحه ای که ما را بابت آن به باد دشنام گرفته اید کامل مطالعه می کردید!

   ادامه پرسش:  3. کجای سکه های اشکانی اسکندر یا اسکندروس امده؟

   پاسخ پرنیان حامد:  سوال مرا وارانه به خودم برنگردانید!  کجای سکه الکساندر یونانی نوشته اسکآندروس که به اسکندر (اشکاندر) اشک آندروس؛ الکس آندروس یونانی می گویید؟  الکس اگر به تعبیر شما به معنی حامی است این شخص یونانی حامی آندروس بوده است,  چه ارتباطی به اسک (اشک لقب پادشاهان اشکانی) دارد؟  266 سال بعد از حامی یونانی اندروس (الس,الکس,الخ آندروس) اشکانیان فاتح سوریه شدند و پادشاه آنان در 73 ق.م  لقب اسک آندروس = اسکآندروس را داشته است.  کجای سکه الکس اندر نوشته اسک اندر؟ چرا واژه ها را به هم می ریزید؟  

   ادامه پرسش:  4.  چرا نوشته های دکتر صفوی را در مورد اسکندر و ادبیات را در وبلاگ بررسی نمیکنید؟

   پاسخ پرنیان حامد:  از شما چه پنهان  یک کلمه آمدیم حرف های مرحوم استاد وحید مازندرانی را که خود آقای   xروی وبلاگ H ماخذ گرفته بودند بررسی کنیم،  یک ساعت از آن وبلاگ التماس کردند "از وبلاگتان پاک کنید"!  جایش هم خالی است،  بر روی گفتمان بروید ببینید.  حالا بیایم سخنان دکتر صفوی را بررسی کنم،  که جنگ جهانی سوم راه بیفتد!  نه دوست عزیز من بی کار نیستم  بررسی کنم,  قسم آیه بدهید پاک کن!.  شما چرا دائما از جانب این و آن سخن می گویید؟  آقای دکتر صفوی کتاب را نقد بفرمایند،  من خود پاسخ گوی ایشان هستم.  کتاب من چیزی نیست که با گفته های دکتر صفوی مغایرت داشته باشد,  که بخواهم سخنان ایشان را بررسی کنم!  این شما هستید که دارید در مورد کتابی که نخوانده اید قضاوت می کنید!  به اساتید کشورمان چه کار دارید بی خود نامشان را به میان می کشید؟  این هم سوال گفته ی بررسی شده ای که به احترام تقاضایشان  پاک شد,  جواب آن  روی وبلاگ Hهست:

   پرسش1121:  نظر شما در مورد گفته ی  شادروان استاد وحید مازندرانی  که الکساندر (پاریس ) پسر پرپام در کتاب ایلیاد هومر را «جد الکساندر کبیر » معرفی کرده است چیست؟

   ادامه پرسش:  5.  چرا اشکانیان بایستی یونانی بنویسند؟  اگر زبان یونانی آشوری است پس زبان لاتین هم آشوری است!

   پاسخ پرنیان حامد:  اشکانی یونانی نمی نوشت!  یونانی آشوری می نویسد.  زبان هومر آشوری است خودش هم متولد نینوا, زبان قبیله یون،  آشوری است.  ریشه زبان  لاتین آشوری است.  (تمدن و زبان آشوری را به نفع یونان فاکتور گرفتید و چون از هوخشتره شکست خوردند،  فراموش کردید آشوری هم وجود داشته است؟)

ادامه پرسش:  6.  کلا چرا لینک بحثتان را با اقای x نمیگذارید تا ایندگان جعل و جهل دروغگویان واقعی را ببینند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  سخنان شخصی که کتاب نخوانده را بررسی می کند،  فاقد اعتبار و ارزش علمی می باشد.

   * سخنان شخصی که به اساتید کشورمان فحش می دهد،  فاقد اعتبار و ارزش علمی می باشد.

   * سخنان شخصی که با نام مستعار سخن می گویید،  فاقد اعتبار و ارزش علمی می باشد.

   * سخنان شخصی که پژوهشگر کتابی را با فحش به مناظره علمی دعوت می کند،  فاقد اعتبار و ارزش علمی می باشد.

   *سخنان شخصی که از ترس شنیدن جواب صفحه را قفل می کند،  و نام صفحه را پس از قفل تغییر می دهد،  فاقد اعتبار و ارزش علمی می باشد.  

   * صفحه وبلاگی که هر روز دستکاری می شود،  و آنچه به نفع شان نیست تغییر می کند!  ارزش لینک کردن را ندارد.

   * جعل و جهل دروغگویان واقعی,  یونانی و یهودی زده گان کشور مان و سر سپرده گان باج بگیر اروپا که مامور تفرقه اندازی در میان پارس و ترک, کرد و لر و...,  برای تجزیه کشور ایران می باشند،  نیز بر روی همان وبلاگ به خوبی مشخص است.  بیش از این ابروی خودتان را نبرید.  

   * لحن سوال شما نیز  فاقد احترام و تربیت اجتماعی در یک محفل علمی می باشد.  آخرین باری است که اینگونه سوالات را پاسخ می دهم.

   پرسش 1193:  آیا چهار شنبه سوری به حمله ی اعراب ربطی دارد؟ چون تا قبل از حمله اعراب,ایرانیان هفته ی قبل از نوروز رو تمام جشن میگرفتند  ولی بعد این حمله به خاطر نحسی عدد 4 برای عرب ها, 4 شنبه ی اخر سال رو جشن گرفتن. ان شاالله امسال اساتید تاریخ ایران به خودشون بیان ....

   پاسخ پرنیان حامد:  چهارشنبه سوری یک شب باقی مانده ی خمسه مسترقه نوروز بهاری می باشد.  جشن های آتش بازی زمستانی ایران که چهارشنبه سوری نیز چهارمین آنها می باشد بر این وبلاگ:  

 http://cae.blogfa.com/post/14   بررسی شده است.

   پرسش 1193:  ایا ان لوح بابلی که در موزه بریتانیا نگهداری میشود و تاریخ مرگ اسکندر را نشان میدهد ( تارهی معادل 322-323 ) و همچنین مجسمه اسکندر در موزه استانبول نیز ساختگی و دروغ اند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  مجسمه و لوحی که در موزه است،  که نمی تواند دروغ باشد!  سوال این است که لوح از آن کیست؟ مجسمه از ان کیست؟ سکه از آن کیست؟

   سمت چپ تصویر شماره 2703 ،  عکس مجسمه موزه استانبول،  سپس تصویر سکه هایی که از آن الکساندر یونانی 320 ق.م تشخیص داده شده اند.  کدام صورت و چانه و دماغ مطلق به الکساندر است  که لوح بابلی مرگ او را نشان میدهد؟  آنچه ما ادعا کردیم این نیست که وجود ندارند!  تنها گفتیم این اسناد مطلق به دو نفر است،  یکی الکساندر یونانی 320 ق.م،  دوم اسکندر کبیر ایرانی 73 ق.م.  انتخاب بفرمایید کدام چهره الکساندر یونانی 320 ق.م است؟

عکس شماره 2703

   تصور نمی کنید صورت مجسمه موزه استانبل بیش از آنکه به  سکه های الکساندر شباهت داشته باشد،  به سر مجسمه ی زیر شبیه باشد؟  می دانید این سر مجسمه کیست؟

عکس شماره 2711

   پرسش 1194:  ایا قبری که از الکساندر در صیدون کشف شده بود،  متعلق به ابدال اونیموس است که در سال 311 ق.م فوت کرده؟ میگویند وی بعد از جنگ ایسوس توسط الکساندر به حکومت صیدون گماشته شد.

   پاسخ پرنیان حامد:  با بررسی تاریخ ایران و نوشته های پهلوی بازمانده به  حدود سال 320 قبل از میلاد،  شخصی با لقب کی هروم (کهرم) به ایر- ان حمله کرده،  قصر باختریش را می سوزاند و دختران شاه را به اسارت می برد.  به علت تبعید دیااکو (دیوسس) پادشاه ماد توسط سارگن آشوری به سوریه،  نام این منطقه نیز در تاریخ ایران به صورت هروم (خورشید ستان ) آمده است. مشکل بتوان باور کرد تابوت یافت شده،  با سبک ساخته شده تنها مطلق به یک حاکم جزیی محلی باشد!  صحنه های جنگی بر روی ان نشانگر وجود جسد دلاوری است،  که در  جنگ با ایرانیان از میان رفته است و به استناد تاریخ ایران این دلاور از نژاد آشوری (یونی) و کی هروم (کهرم) پسر ارج اسپ (خزراسپ) است.  این چیزی است که بر این وبلاگ به استناد تاریخ ایران گفته شد, چنانچه یونان شناسان کشورمان لقب الکساندر را به صورت آلکس = حامی + آندروس تفسیر می فرمایند،  لاجرم حامی آندروس = حامی سوریه می باشد،  و این تابوت مطلق به الکساندری است که می گویند.  توجه داشته باشید تابوت یافت شده را تابوت الکساندر تشخیص داده بودند،  تنها به علت ایرانی بودن بعضی لباس ها بر روی آن نظریه تابوت الکساندر را مردود کردند, این تابوت به همان احتمالی که تابوت والی الکساندر است با احتمالی بیشتر تابوت خود اوست.

   پرسش 1195:  شما در جایی گفتید که مهرداد دوم در 73 پیش از میلاد (2085سال پیش از امروز) اروپا را گرفت و درجایی می گویید که زادروز عیسی در 1947 سال پیش از امروز است و این سال 2012 میلادی از سال پیروزی مهرداد دوم بر اروپا آغاز به گردش کرده و اروپاییان به دروغ آن را سال میلادی می گویند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  زایش عیسی 1947 + 73 سال قبل از زایش او= 2010 فتح اروپا به دست مهرداد (اسکندر تاریخ ایران).

   پرسش 1196:  تا جایی که یادم میاد در تاریخ راهنمایی از فرهاد دوم اشک هفتم و مهرداد دوم اشک نهم بنام بزرگترین شاهان اشکانی یاد شده بود،  و من با اینکه از سرگذشتشون آگاهی نداشتم این نام ها رو در یادم سپردم ولی گویا شما دو تن از شاهان پیش از مهرداد دوم را در شمار اشک ها نیاورده اید،  اگه چیز ناگفته ای در این زمینه هست که شما در اینجا نگفته اید برای روشنگری بیشتر بازگو کنید.  1- ارشک، 2- تیرداد، 3- اردوان 1،  4-  فریاپت، 5 - فرهاد 1، 6- مهرداد 1، 7 - فرهاد 2، 8 - اردوان 2 9،-  مهرداد.

   این گسل تاریخی یا فروپاشی هخامنشیان و فرمانروایی اشکانیان،  آشفتگی فراوانی داشته،  فهمیدن این داستان ها با این آشفتگی ها سخت تر شده،  و من به درستی نمی دونم که دارا و داراب چه کسانی بودند،  و چه وابستگی به هخامنشیان داشتند!

   پاسخ پرنیان حامد:  دارا , داریوش سوم نیست،  و این گروه با هخامنشی ها هیج ارتباطی ندارند،  اینان پادشاهان خاندان هوو بودند.  نمی توانم 280 صفحه سند کتاب را که خود فشرده اسناد یک کتاب 600 صفحه ای است برایتان در یک جمله اینجا کوتاه کنم!  لطفا کتاب را مطالعه کنید.  در مورد فشرده اسناد کتاب اگر سوالی باشد می توانم  بر این وبلاگ توضیح دهم,  اما در جواب این سوال شما تنها می توانم بگوییم به استناد مدارک کتاب دارا, داریوش سوم نیست.

   پرسش 1197:  شما در جایی گفتید که هخامنشیان رو دویست سال پس کشیدند تا الکساندر و سلوکیان رو جا بدند و شاهان هخامنشی همان هایی هستند که ما می دانیم پس داریوش سوم باید یکی از شاهان میانی هخامنشیان باشد؟  من که گیج شدم اسکندر شما/ مهرداد دوم کیه؟!  با برادرزاده اش ازدواج میکنه؟! من دیوونه شدم شما به این دیدگاه هم رسیدگی کنید.

   پاسخ پرنیان حامد:  شما بدجوری گیج شدید با شما موافق هستم.  شاید چون می خواهید این گفته ها را با تاریخ دیکته شده مطابق کنید لاجرم خود را گرفتار تناقض های دیکته شده کردید.  مهم نیست من الان برای شما آنچه می گوییم با تاریخ دیکته شده مطابق می کنم.  اما در بعضی موارد نیک اندیش باشید چرا که آنچه دیکته شده در بسیاری موارد منطقی ندارد:

   * در سال 320 قبل از میلاد فردی که از نژاد یونی های آشوری بوده (احتمالا از سوریه چرا که لقب او به تفسیر خود یونان دوستان  الکس = حامی, اندروس محلی در سوریه) استان باختر ایران را فتح می کند،  و تا هند ویش پیش می رود.  تا به امروز گمان بر این بوده که باختریش, بلخ امروزی و هندویش, هندوستان امروزی بوده که نتیجه گرفتند این فرد هخامنشی را منقرض کرده است،  و به هندوستان رفته است لاجرم تاریخ انقراض هخامنشی را 320 قبل از میلاد نوشتند!  با اسنادی که در کتاب ارائه شد نه باختریش می تواند بلخ امروزی باشد و نه هندویش هندوستان امروزی (کوههای قفقاز و رود اوکسوس هم که در نوشته های مورخین یونانی در باختریش هستند هیچکدام در افقانستان امروزی نیست). این فرد آذربایجان امروزی را فتح کرده و تا هندیجان ایران پیش رفته و کشته شده است.  زمان این حمله به حساب تاریخ ایران حدود (توجه کنید گفتم حدود) 36 سال قبل از کوروش کبیر در ایران است.  36 سال بعد تازه حکومت هخامنشی شکل گرفته و 220 سال بر ایران حکومت می کنند،  و با این حدود حساب 64 ق.م توسط شخص دیگری منقرض می شوند،  که لقب او را اسکندر (اشک آندروس) گفتند. حال اگر بخواهند بگویند این دو شخص یکی هستند و الکساندر همان اسکندر است،  266 سال زیاد می آورند لاجرم حکومت اشکانی را کردند 500 و اندی سال برای مهرداد و فرهاد و اردوان 1-2-3  گذاشتند،  هی همان سرگذشت را تکرار کردند تا 266 سال وسط را پر کنند.  ما هم که اسناد اصلی مان در حمله مغول و اعراب و .... سوخته است،  سکوت کرده شاهد تناقض های دیکته شده هستیم.  دوست عزیز در همین تاریخ بازمانده از سوخته ها در ایران حکومت اشکانی 200 و اندی بیش نیست,  آنچه اسکندر نامه ها نوشتند سرگذشت الکساندر یونانی نیست.  من گفتم هخامنشی را 200 سال پس کشیدند،  یعنی کل سلسله هخامنشی را نه داریوش سوم را!  سلسله هخامنشی 222 سال در تاریخ ایران به طور مثال آثار الباقیه ثبت است اما پایان آن 320 ق.م نیست،  به طور مثال: "طبری می گوید:  در ایام ملوک الطوایفی ولادت عیسی(ص) بود،  این ولادت در سال 65 از غلبه الاسکندر بر سرزمین بابل در سال 51 اشکانی بود" می بینید این اسکندری که در تاریخ ایران نوشته شده با آن الکساندری که مورخین یونانی نوشتند،   فرق دارد.  شما هم این دو نفر را از هم جدا کنید بعد ببینید آن مورخ بی گناه  یونانی در مورد الکساندر چی نوشته (کجا نوشته آرایابهارات را فتح کرد؟  نام هندوستان در آن زمان آریابهارات بوده نه هند!  کجاست لغت آریابهارات در نوشته ی مورخین یونانی) بعد بیایید ببینید در تاریخ ایران در مورد اسکندر چی نوشتن تا متوجه بشوید مفسرین بی وجدان چه بلایی به سر تاریخ اوردند.

   انوش راوید:  در این وبلاگ تاریخ و تاریخ اجتماعی،  فقط با دید تحقیق و تحلیل های علمی  بررسی می شود،  و از نوشتن شعارهای ملی و اشعار حماسی،  خوب و بد گویی های محتلف،  خود داری می شود.

   پرسش 1198:  آیا "سین" در هفت سین با "س" وابستگی دارد یا به استان سین (چینستان)؟  نمی دونم که "سین" پیش از اسلام در ایران "س" بوده یا نه؟  چون "هفت شین" و "هفت چین" هم شنیدم! 

   پاسخ پرنیان حامد:  آنچه می دانم س و ش یکی بوده است،  و دیگر آنکه هفت شین می چیدند: 1 شهد2،   شراب،  3 شرینی،  4 شکر، 5 شاهنامه،  6 شاهدانه،  7 شب بو یا شاه پسند.  همچنین می دانم که در این 3 روز اول فروردین در بابل به خاطر اسیر شدن مردوک (ماردوش) به عوض جشن عزا می گرفتند،  لاجرم این جشن پایان سلسه هزار ساله سامیان (با نماد ضحاک ماردوش)  در ایران است.  این جشن نوروز بهاری حتما با بابل (السین جنوب عراق در بابل قدیم است)،  حتما با سین که من در کتاب ادعا کردم و سند آوردم که چین استان است،  ارتباط دارد ولی خود هنوز ارتباط آن را به درستی نیافتم،  چون اگر جشن فریدون است به جمشید چه ارتباطی پیدا می کند؟  و لاجرم آنچه خود هنوز پاسخ آن را نیافته ام نمی توانم به صورت اطلاعات برای خوانندگان  بر وبلاگ بگزارم.

   پرسش 1199:  چرا باید بیشتر سکه های الکساندر در سوریه کشف بشه؟  این نوشته را دقت فرمایید:  (کشف سکه‌های عصر اسکندر مقدونی در سوریه).  گود برداری منطقه‌ای برای ساخت خانه در شهر حلب سوریه ، منجر به شناسایی بیش از 250 سکه متعلق به دوره اسکندر مقدونی شد.  به گزارش میراث آریا (chtn)، این سکه‌ها که درون جعبه‌ای برنزی قرار داشتند پس از لشگر کشی اسکندر مقدونی به خاورمیانه و مشرق زمین و در دوره هلنی‌ها در فاصله‌ قرن‌های چهارم تا اول پیش ازمیلاد ضرب شده بودند.  به گفته باستان‌شناسان این جعبه برنزی حاوی دو گروه سکه بود، که یک گروه آنرا 137 سکه چهار درخامایی تشکیل می داده که یک سمت آن تصویری از اسکندر مقدونی حک شده و سمت دیگر آن تصویر زئوس خدای یونان باستان را نشان می‌داده که روی تختی نشسته و عقابی روی بازوی وی قرار داشته است.  گروه دیگر سکه‌ها نیز 115 سکه یک دراخمایی بوده است.  باستان‌شناسان اعلام کردند، روی تعدادی از سکه‌ها تصاویر دیگری به غیر از اسکندر مقدونی حک شده بود که به احتمال فراوان متعلق به شاه فیلیپ، پدر اسکندر بوده است.

   پاسخ پرنیان حامد:  آنچه حدس ما بود آنکه یونانی که می گویند به استان باختریش (بلخ نیست) ایران حمله کرده است،  همان کی هروم (پادشاه سوریه) تاریخ ایران و همان الکساندروس (الکس = حامی , آندروس شمال سوریه) مورخین یونی است که در القاب همه آنان نام سوریه دیده می شود.  با سپاس از مدرک ارسالی شما که تایید دیگری بر حدس من است،  فراموش نمی کنیم که پیدا شدن سکه در مکانی دلیل بر حکومت آن فرد در آن مکان نیست،  (سکه در دنیا جابه جا می شود) باید مهر ضربخانه این سکه ها بررسی شود.

   پرسش 1200:  بنده نیز در وبلاگ h از قول اقای x دیدم که نوشته: خود یونانی ها خط فنقی ها را کاملا به تکامل رساندن!! شگفتا!!  پس تکلیف ان سنگ نوشته که در افغانستان کشف شده چیه؟: (سنگ‌نوشتۀ رباطک به زبان باختری و خط یونانی، از دوران کانیشکا، امپراتور مقتدر کوشانی،  در این سنگ نوشته زبان بکار رفته در آن بنام «زبان آریایی» (ariao) یاد شده،  پایگاه باستان‌شناسی سُرخ‌کوتَل در ولایت بغلان، سدهٔ دوم میلادی، موزیم ملی افغانستان در کابل) , لابد مردمان یونان , اریایی بوده اند؟  یا اینکه نژادشان را تغییر دادند که بگویند به جز فلسفه و ریاضیات و معماری و شعر و خدایان المپ نشین پرستی, در بیولوژی و دانش زیست شناسی هم سرامد هستیم؟

   پاسخ پرنیان حامد:  این سوال را از خودشان بپرسید.  گویا این متن را از روی ویکی پدیا اینجا کپی کرده بودند.  من تناقض های متن را برایتان نوشتم.  روی ویکی پدیا مطرح کنید.  بپرسید این چه مزخرفاتی است که به زبان فارسی به خورد ملت میدهند!

    انوش راوید:  اینها در ادامه نبرد نو پدید هستند،  باید جوانان باهوش ایرانی بیش از پیش هوشیار باشند،  و اغفال ترفندها دشمنان تاریخ ایران بزرگ و قاره کهن را نخورند.  دشمنانی که با اسامی الکی و گاه چهره و نماد های ایرانی گونه،  با فحاشی به ایرانیان وقع گرا و میهن دوست،  سعی در بگمراهی کشاندن تاریخ ایران را دارند،  دشمنانی که بشدت از آگاهی جوانان باهوش ایران می ترسند،  و با انگشت شمار مزودر خود،  آخرین ترفند ها را بکار می برند.  ولی جوان امروزی ایران می داند،  که باید در قرن 21 تخصصی و تخصصی تر باشد،  تا بتواند به درستی وارد قرن نو و آینده جدید دگر برای میهنش باشد.

   پرسش 1201:  منظور از تخمه امان چیست؟  اگر به قول اقا زاده های عشق مردم اخایی,  تخمه ی ما معنی دهد: داریوش شاه: هیچکس نه پارسی نه مادی نه از تخمه ی ما.........(!) . باید به این نتیجه برسیم که گویی نژاد داریوش نه از پارس بوده نه از ماد ."اندروس () یکی از جزایر جنوب غربی یونان امروزی بوده حال چرا باید بنا به تفسیر اقایان خودش را حامی این منطقه بنامد؟؟ خودش را چرا الس پلا ننامید؟ الکساندر به اولین جایی که به قول خودشان حمله کرده, کدام کشور بوده؟

   پاسخ پرنیان حامد:  احتمالا منظور از تخمه آمان, نژاد آمانیان است. با سپاس از شما به دو نکته بسیار جالب اشاره کرده اید. این سوالات را از خود ایشان بپرسید. البته در نظر داشته باشید که نام اندروس هم همچون مقدونیه (ارگ لائوس باستانی با مرکز پلا) بعدها به جنوب غربی یونان گذارده شده است. آندروس  سوریه از قدمت بیشتری برخوردار است. اما اشاره شما بسیار به جا است چنانچه آندروس را در جنوب غربی یونان بپذیریم چه ارتباطی به الکساندر از پلا دارد؟  آنچه مورخین یونانی نوشتند آنکه الکساندر اول به یونان حمله کرده است.

   پرسش 1202:  اون اقای ایکس در همون 2 خط اول جواب یکی از مشکل ترین راه های رسیدن 2-3 هفته ای الکساندر را به اریا بهارات ورته را به زیبایی هر چه تمام تر پاسخ داده اند: (در احوال‌ الکساندر میگویند که‌ از لحاظ‌ نیروی بدنی غایت‌ آرزوی هر جوانی بود. در جمیع‌ ورزشها سرآمد بود؛ خوب‌ می دوید!!!) همین "خوب میدوید" شاید پاسخ ما بوده باشد. ایشان گویی کتیبه ی دایوش اول را از سایت اطلس تاریخ ایران, معتبر تر میدانند که در ان نوشته شده: ( داریوش شاه گوید: من مغ گئومات را در دژ سکا اوواتیش در ناحیه نسایه در ماد کشتم ماد در شمال غربی ایران امروزی بوده است.). در اینجا به گفته ایشان گویی داریوش برای سوژه کردن خود این کتیبه را کنده یا شاید نسایه پروژه عمرانی یک منطقه بوده که خود داریوش کبیر شخصا پیمانکارش بوده و حتما هم خود الکساندر که دست بلندی در شهر سازی و عمران در خارج از وطنش را دارد شخصا مهندسی اجراییش را به عهده گرفته!!!!

   پاسخ پرنیان حامد:  بسیار خوش حال هستم که شما به تناقض ها توجه دارید.

   توضیح انوش:  دو سه پرسش فوق مورد توجه یکی از عزیزان پیگیری کننده دروغهای تاریخ و یافتن واقعیت های تاریخی است،  که در ادامه یک بحث در یک تالار گفتگو می باشد.  آنجا در ادامه نبرد نو پدید،  توسط فردی با نام های الکی،  بشدت به تاریخ ایران و ملت ایران اهانت می شود،  در این باره بانو پرنیان حامد پاسخ های ملی و مردمی با تعلیل های علمی به او در آن صفحه تالار داده است.   پاسخ های ایشان در همین سری پرسش و پاسخها می باشند و خواهند بود.  از ذکر لینک آن تالار بدلیل داشتن اهانت به مردم ایران خود داری می کنم،  درصورتیکه شخصی برای ادامه تحقیقات روانشاسی اجتماعی خود،  لینک آن تالار و اطلاعات جانبی فرد مورد نظر را می خواهد به اینجا مراجعه نماید.

   پرسش 1203:  زندانی در یزد وجود دارد که بهش میگن زندان اسکندر, در این مورد توضیحی میدهید؟

   پاسخ پرنیان حامد:  قدمت ساخت بنای زندان اسکندر  به  سال 631 هجری می باشد!  یعنی 1603 سال بعد از الکساندر یونانی بیگانه و 1356 سال بعد از اسکندر ایرانی،  تازه این بنا را ساخته اند!  این بنا نه سندی بر الکساندر یونانی و نه سندی بر اسکندر ایرانی نیست.  شاید علت این نامگذاری ترساندن زردشتیان یزد (مزداییان)  بوده باشد!  این بنا ارتباطی با اسکندر و الکساندر ندارد،  مگر آنکه بتوانیم قدمتی بیش از این بر آن اثبات کنیم.

   پرسش 1204:  الواحی و تعدادی پاپیروس در موزه لندن نگه داری میشود،  که نشان میدهد اسکندر قبل از پیروزی با رشوه ای فراوان به "مازئوس (فرماندار بابل)" زمینه ی پیروزی اش را فراهم کرده, اگر انها اشتباه ترجمه کرده اند, پس ترجمه ی واقعی ان چیست؟ اگر میشود روی وبلاگ بررسی لش کنید.

   پاسخ پرنیان حامد:  محبت بفرمایید آدرس دقیق اینترنت مربوط به این الواح و این پاپیروس و ترجمه کامل آن را ارسال بفرمایید.  از شما تقاضا دارم توجه داشته باشید,  ویکی پدیا تفسیر خود را دارد.  یک ادرسی ارسال بفرمایید من یک قطعه از اصل این خط را بتوانم روی آن ببینم و ترجمه آن را به زبان فرانسه یا انگلیسی و یا آلمانی تفاوتی ندارد.

   پرسش 1205:  اگر رومیان تیره ای از اشکان هستند,  چرا با اشکانیان جنگیدند؟ این مدارکی که ویکی پدیا ادعا میکنه از لذت بردن اشک ها از تئاتر های یونانی, چیست؟: (زمانی که سر کراسوس را برای ارد دوم آوردند، او در کنار آرتاواز دوم، پادشاه ارمنستان مشغول تماشای نمایش باکچای اثر اوریپید بوده است. در آن زمان از سرکراسوس به جای سر پنتئوس در نمایش استفاده شد.)

   پاسخ پرنیان حامد:  مگر طبق تاریخ مکتوبی که شما قبول دارید سه فرقه  اشکانیان باهم در جنگ نبودند؟ فرقه ارشک های آن همان رومیان هستند.  اشکانیان که خود از خاندان:

    1 .  ارشاک یا ارشک ها،  2 .  پارتیان یا پارث ها، 3 .  پادشاهی  ارمنستان،   بودند،  دائما با یکدیگر در نزاع بودند.  این هم یکی از  سناد درگیری خاندان های مختلف اشکانی:

   ــ  در سال 4 ارشک بلاش شاه شاهان پسر مهرداد شاه در میشان علیه مهرداد شاه پسر پاکر شاه شاهان جنگید مهرداد شاه را از آنجا بیرون راند همه میشان را گرفت این پیکر ایزد بهرام را از میشان آورد به عنوان نظر به معبد تیریه (عراق) نهاد.  و اما در مورد لذت بردن اشکانیان از تئاتر های یونانی و هنر جهان افتخار می کنیم پادشاهان روشنفکری چون اشکانیان داشتیم،  که فرهنگ ملل مختلف مخصوصا یونی های آشوری را تایید و تمجید کردند.  بنده هم از خواندن ایلیاد و اودیسه هومر آشوری لذت می برم یونانی هم نیستم! ایرادی دارد؟

   پرسش 1206:  این لوح زرین داریوش کبیر رو ترجمه کرده اند؟ خودش رو دزدیدند, عکس های واضح از اون موجود است.

   پاسخ پرنیان حامد:  در مورد ترجمه لوح زرین داریوش گفتند که نوشته منم داریوش شاه هخامنشی ..... موضوع تعداد زیادی  لوح زرینی که در حفاریات از تخت جمشید یافتند و بردند و گفتند درآمد سالانه بوده است! ببینید،  آیا شما باور دارید درآمد سالانه را بر روی لوح زرین بنویسند؟ همچنین سنگ کتیبه های بزرگی است که در این دانشگاه به زبان میخی موجود است و ادعا می کنند نمی توانیم آنها را بخوانیم! عکس واضح را از لوح مشهور منم داریوش دیده ام آیا عکس باقی این لوح ها نیز موجود است؟

   پرسش 1207:  برای چه سرزمین داهه را در شرق دریای کاسپین تعبیر کرده اند؟  سرزمین سلم پور فریدون که نام دیگرش "دیلمان" است,  آیا با سرزمین "دیلمون = dilmun که در نزد سومریان = (اوگ ساگ گیگا = مردمان سیاه سر) به منزله مظهر روشنایی,پاکی و سلامتی و همچنین سرزمین پر بار که در ان نه بیماری و مرگ است, ارتباطی دارد؟

   پاسخ پرنیان حامد:  یکی از همین اسناد  سرزمین داهه است!  داهه را اگر پذیرفتید در غرب دریای کاسپین است لاجرم اشکانیان در غرب ایران بودند،  و نه شرق آن.  کوروش کبیر در غرب ایران کشته شده است نه در شرق آن! زردشت و گشتاسپ در آذربایجان بودند و نه بلخ افغانستان!  الکساندر به هندیجان رفته و نه به هند امروزی! تورانیان تاریخ ایران آشوریانند و نه ترکمن ها و....

    جمشید را در کتاب "اسکندر تاریخ ایران , الکساندر یونانی نیست" به نماد حکومت سومریان تعبیر و اثبات شد. سرزمین بی مرگی و پربار که در آن بیماری نبوده نیز به سندیت اوستا و متون پهلوی سرزمین  جمشید است. مردمان سیاه سر به استناد کتیبه های آشوری نیز مردم جنوبی بین النهرین یعنی سین, لارسا و بابل که به آن اتحادیه بابل می گفتند و کاسپ ها و ایلامیان را نیز شامل می شود گفته می شده است.  من نمی توانم دقیقا روی یک نقطه نقشه دست بگذارم و بگویم این نقطه است!  تنها می توانم به شما خاطر نشان کنم که در غرب مرز های ایران  امروزی است و نه در شرق آن.  تکرار می کنم باز نویسی تاریخ و جغرافیای دقیق ایران نیاز به اتحاد اساتید کشور مان و اجتماع این بزرگواران دارد.

   پرسش 1208:  احمد حامی چطور فهمید الکساندر تا هندیجان رفته؟ نکنه مقاله "هندیجان" تو ویکی پدیا رو خونده؟! همون اشعار باستانی بختیاری ها!

   پاسخ پرنیان حامد:  خیر تصور نمی کنم ایشان به مقاله هندیجان ویکی پدیا استناد کرده باشند! زنده یاد استاد احمد حامی یکی از بزرگترین اساتید کشورتان بودند که اساتید سالخورده دانشگاه های کشورتان هر چند برخی با نظر ایشان در مورد الکساندر موافق نیستند امروز از ایشان به نیکی و بزرگواری یاد می کنند.  خوب است من و شما نیز نکته بیاموزیم و نام اسانید کشورمان را همچون نخودچی و کشمش به زبان نیاوریم!  چه موافق  نظرمان و چه مخالف نظرمان خوب است به افرادی که برای کشورمان زحمتی کشیده اند احترام بگذاریم.  استاد احمد حامی با علم سنگ شناسی که داشتند و من شما نداریم اثبات کرد تخت جمشید نسوخته است،  همچنین با علم راه شناسی ایران که آن را هم من و شما نداریم,  با بررسی متون مورخین یونانی و مقایسه این گفته ها با راههای ایران غیر ممکن بودن سفر الکساندر یونانی به هندوستان را از این راهها به اثبات رسانده است.  راههای نوشته شده با راههای ایران مطابقت ندارد.  عبور از مکانهای نوشته شده توسط مورخین یونانی در زمان درج شده غیر ممکن است،  مگر انکه منظور مورخین یونانی از هند, هندیجان ایران باشد.

   پرسش 1209:  در اروپا علاوه بر معابد میترایی, 4 تاقی های متعددی هم کشف شده (4تاقی مالبورگتو- 4 تاقی کاپارای-4 تاقی ژانوس و...) ایا اینها نیز توسط 200-300 سرباز فراری رومی ساخته شده؟

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما,  آنچه در تاریخ نوشته شده و ما در کمال تاسف پذیرفتیم اینگونه است. اما به استناد مدارک کتاب همان گونه که مکتوب است, نتیجه این شد:

   همچنین میدانیم که یک چنین رسوخ عمیقی در دین و مبدا و فرهنگ اروپاییان از طریق 10-20 دزد دریایی و یا 200-300 سرباز رومی غیر ممکن و یاوه دیگریست که مورخین و مفسرین اروپایی به خورد جهانیان می دهند

   پرسش 1210:  منظورتان از اینکه ژولیوس سزار ایرانی بوده چیه؟ رومیان (فرزندان روموس و روملوس) مگه وام دار یونان نبوده اند؟ میشود بیشتر توضیح دهید؟

   پاسخ پرنیان حامد:  باور بفرمایید نمی توانم 280 صفحه سند کتابی که خود فشرده 600 صفحه سند است  برای شما در یک جمله خلاصه کنم.  رومیان به چه سندی وام دار یونان بودند؟  ژولیوس سزار و رومیان مگر به گفته اسناد مکتوبی که شما قبول دارید  به آیین میترایی نبودند؟  از کجای یونان آیین میترایی را وام گرفتند؟  ژولیوس سزار مگر به نوشته اسناد مکتوبی که شما قبول دارید از نوادگان اسکانیوس (اشکانی + وس پسوند آشوری برای همه نام ها)  نیست؟ اسکانیوس خود مگر در جنگ تروی بر علیه یونانی ها نبوده است؟ زمانی که از یونانی ها شکست خوردند چگونه از وسط یونانی ها فرار کرده اند که به رم ایتالیا رسیده باشند؟  تصور نمی کنید که به رومیه مدائن عقب نشینی کرده باشند؟  مگر عکس مشهور  پشت سکه  رومیان  گرگی که به روموس و روملوس شیر می داده بر پشت آثار بدست آمده از اشکانیان نیست؟ مگر نام ایلیوس کی سر(ژولیو سزار )  به معنی کیسر بابل نیست؟ ........... اینها سوالاتی است که پاسخ آنها در کتاب با سند و مدرک و عکس سکه ها و مقایسه با متون ایرانی و شجره نامه بندهش و بررسی نوشته کتاب انه اید اثر ویرژیل ..... ارائه شده است.  من چگونه در یک جمله آن را به شما بگوییم؟

   پرسش 1211:  1.پرثوه, همان پارت است؟ شما بر این باورید که پارتیان در باختر ایران بوده اند؟ در این صورت چه اقوامی در شرق ایران بوده اند؟ و منطقه ی " پتی گربنا" که در پارت است, کجاست؟ 2. اگر مغ گئومات همان بردیا بوده, پس چرا یک پارسی به نام "وهیزداتا" دوباره خود را بردیا نامید در محلی به نام"تاروا "در شهر" یاویتا" ؟! تاروا و یاویتا کجای نقشه است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  پرثوه همان پارت است و من به استناد مدارک ایران بر این باورم که در غرب ایران امروز بوده است.  شما نیز لحظه ای مرزهای قراردادی امروزی را فراموش کنید و به مرزهای طبیعی جهان همچون کوهها, رودها و کویرها دقت کنید.  دو کویر در قلب کشور ایران امروزی مرز طبیعی است که در زمان آشوریان قله دماوند را انتهای جهان انگاشته اند اما شرق ایران امروز از فرهنگ و قدمتی حتی بیش از تاریخ مکتوبی که از بین النهرین در دست داریم بر خوردار است.  همانگونه که بارها بر این وبلاگ نوشته ام این فرهنگ و قدمت نیاز به پژوهش جدا دارد آنچه من در مورد آن تحقیق کرده ام و می توانم از آن سخن بگوییم تاریخ مکتوبی است که از غرب مرز طبیعی کویر لوت سخن می گویید.  به شما خاطر نشان می کنم قدمت تمدن بشری در شرق ایران بیش از تمدن بین النهرین است اما تاریخ مکتوب ایران با شرق ایران امروز ارتباطی ندارد.

   مغ گئوماتی در کار نبوده است , در کتاب به استناد کتیبه های خود داریوش اول این مهم بررسی شده است.  اما پس از کشته شدن بردیا توسط داریوش اول شاهد قیام مردم ایران هستیم که به خونخواهی بردیا خود را بردیا نامیده اند .

   پرسش 1212:  مردم کرمانشاه, نام کهن این شهر را "باختران" میدانند و همچنین اوایل انقلاب قرار بود نام کرمانشاه را به "باختران" تغییر دهند.  ایا کرمانشهر جزیی از استان باختریش بوده؟! در کتیبه داریوش شاه (شرح چگونگی ساخت کاخ شوش) اشاره شده که "طلا از سارد و از بلخ اوره شد"!!. عجیب است که بلخ امروزی معدن طلا ندارد و معادن طلای افغانستان در زرکشان غزنی، بدخشـان، خاکریز قندهار و منطقه ی تخار واقع است! ایا استان باختریش (موصل تا اذربایجان), طلا داشته؟ یا منظور داریوش شاه این بوده که طلا را از سارد و از راه بلخ اورده است؟ که در این صورت باختریش در غرب, سر راه سارد تا شوش است.

   پاسخ پرنیان حامد:  کرمانشاه مرز استان باختریش بوده است.  نام باختران برای این استان به گفته خودشان کاملا درست است. در شرح کاخ شوش طلا از سارد و از راه باختریش آمده است.  باختر در زبان پارسی به معنی غرب است.

   پرسش 1213:  نام فرزند یعقوب (ع) اشاک (ارشاک) بوده که به صورت اسحاق در امده؟ و اشک نام فرزند اسحاق بوده که به عیص درامده؟ نام شهری در فلسطین نیز "اشکلون " هست که حالا به صورت "عصقلون" تلفظ میشود. ایا نام این شهر هم مانند اشاک و اشک, تلفظ کردنش تغییر کرده؟

   پاسخ پرنیان حامد:  احتمالا نام این شهر نیز شامل دگرگونی شده است.  حضرت ابراهیم از کردستان به فلسطین مهاجرت می کنند سپس هاجر و فرزندش اسماعیل را به مکه می برند.  این شرحی است که ما برای آن سند داریم.  گفته های یهودیان فاقد سند و اعتبار است.  آنکه با حضرت ابراهیم به مکه رفته است حضرت اسماعیل است.  تخصص سران سیاسی و طایفه ای یهودیان در جهان تنها بر پا کردن آشوب است به گفته این خاندانی که هزاران بار توسط ایرانیان سرکوب شده اند توجه نکنید.

   پرسش 1214:  شما به این خاطر به جای دعای "یا مقلب القلوب و البصار...",  پارسی آن را نوشتید که لغت عربی بیگانه میدانید؟  امروز تو شبکه یهودی منو تو 1 یه مشت ادم اویزون و بیسواد بی ...... که ادعای وطن پرستی میکنن (معلوم نیست تو زمان جنگ این وطن پرستان کجا بودند؟) همچین چیزی رو دیدم.  امید وارم شما از ان دسته نباشین که میدونم نیستین. الگوی من همیشه فردوسی پاکزاد بوده که نمونه ی کامل یک مسلمان واقعی و یک وطن پرست بوده....

   پاسخ پرنیان حامد:  بارها بر وبلاگ های مختلف نوشتم باری دیگر برای شما اعتراف می کنم:

      من نه وابسته به گروهی هستم, نه مخالف گروهی هستم, نه موافق گروهی هستم, نه با سیاست کار دارم و نه با شبکه های تلویزیونی و نه ................ من تنها به دنبال حقیقت هستم بارها نوشتم حتی اگر حقیقت را مورخین یونانی نوشته باشند. در تمام دوران جنگ هم در ایران بودم. فردوسی را نیز مردی وطن پرست و با عنوان الگو همچون شما قبول دارم.

      اما مراسم نوروزی مراسمی ایرانی با قدمتی حدود  7000 سال است،  و این دعای نوروزی ایرانیان با چنین قدمتی می باشد.  چرا من که خود ایرانی هستم باید این دعا را به زبان عربی بخوانم؟  آیا سزاوار است به شخصی که زبان مادری او عربی است بگوییم قران را به فارسی بخواند؟  بنده با هیچ ملیتی دشمنی ندارم اما حقیقت آن است که زبان لاتین, فرانسه؛ انگلیسی,عربی .... برای من ایرانی که زبانم فارسی است بیگانه است! و بگویید چرا باید دعای سال نو ایرانی خودم را به زبان انگلیسی, فرانسه و یا عربی بخوانم؟

   انوش راوید:  کشور فعلی ایران دارای چندین زبان و لهجه باستانی و تاریخی بوده و می باشد،  تعداد زیادی از آنها در قرن گذشته از بین رفته اند.  امیدوارم جوانان باهوش هر شهر و دیار نسبت به ثبت و ضبط و نگارش زبان های محلی خود دقت و وسواس داشته باشند.  نباید بگذاریم زبان های تاریخی ایران،  با نگرشهای نو به جهان و یا تحت تأثیر زبان پارسی قرن 21 مستحلک شوند یا از بین بروند.  اگر در آینده کتیبه ای و نوشته ای به زبانی که رفته و یا دارد می رود پیدا شود،  آنوقت باید یکی را از خارج پیدا کرد،  و چند سال زحمت کشید تا او برایمان بخواند.  با هر زبان بخش بزرگی از تاریخ ایران نیز پاک می شود،  به نگهداری زبان های ایرانی در اینجا مراجعه شود.

   پرسش 1215:  مجسمه ای دو متری که در «الحضر» پیدا شده و در موزه موصل محفوظ است. این مجسمه یکی از افسران عالیرتبه اشکانیان را نشان میدهد. شکل و شمایل این مجسمه با سبک لباس پوشیدن رومیان مو نمیزنه!! ایا "الحضر" پایتخت اشکانیان بوده؟

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما احتمالا شهر صد دروازه ای که مورخین یونانی نوشتند و قوچان و ... را زیر و رو کردند و آن را پیدا نکردند باید در همین نواحی باشد.  

   پرسش 1216:  قدمت "اندروس" در ناحیه "فرشا" در شمال سوریه چند سال بیشتر از قدمت جزیره "اندروس" در جنوب غربی بونان امروزی, که شمال جزیره "تینوس" و غرب جزیره "که ا" واقع شده, بوده؟!! که الس اندروس ها والی های سوریه نامیده میشدند و اکنون جایشان را به بشار اسد داده اند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  کتیبه ای که مشخص کننده این امر است مربوط به ساکاریوس پسر مگاپارنس است که خود را سردار اریارمنا و موبد مهر معرفی کرده است آیا کتیبه ای در آندروس یونان امروزی موجود است که این نام را بر این مکان با قدمتی بیشتر از آنچه گفته شد تایید کند؟

   پرسش 1217:  نظر شما در مورد مقالات استاد مرادی غیاث ابادی در مورد کوروش وحشی چیه؟ چرا نمیخواین باور کنین که کوروش به اصطلاح کبیر یک خونخوار وحشی بوده و الگویش یکی از خودش وحشی تر به نام اشوربانی پال بوده و موسسه رباخواری و فاحشه خانه ی به نام اگیبی داشته و مثل اعراب گرسنه ای با شمشیر به دنبال هموطنان ماد خود میدویده!! اینه چهره ی مرد واقعی حقوق بشر هست؟ چرا روایاتی که مورخین یونانی بر ضر کوروش هست را نمیگین ولی روایات به نفعش رو میگین؟

   پاسخ پرنیان حامد:  موضوغ باور ما نیست! حقیقت تاریخ چیزی جز از آنچه شما بیان می کنید را نشان می دهد. شما استناد به 4- 5 روایت و نقاشی می کنید که نقاش آن حتی به روایات یونانی که از روی آن نقاشی را تجسم کرده است توجه نکرده است! اون سر بریده یعنی سر زیباترین مرد عالم به روایت یونانیان است؟ اما من توجه شما را به حقیقت دیگری در جهان جلب می کنم. کوروش کبیر هخامنشی مردی بوده که تمامی اقوام بین النهرین و یونانی ها و... برای او احترام قائل بوده اند باورندارید :

  1 ــ  یهودیان کوروش کبیر را مسیح موعود خواندند.

  2 ــ  بابلی ها دروازه های شهر را بروی او باز کردند و ورود او را به شهر جشن گرفتند.

  3 ــ  لشکر ماد ها در مقابل او نجنگیدند و با او بیعت کردند و ضد شاه خود شوریدند. (توجه دارید که کوروش کبیر پسر ماندانا تنها فرزند استیاک بوده و در حقیقت جانشین قانونی پدر بزرگ در ماد بوده است).

  4 ــ  الکساندری که میگویید (کهرم تاریخ ایران) بر مقبره و برای او قربانی کرد.

  5 ــ  اکثر مورخین یونانی از او به نیکی یاد کرده اند.

  6 ــ  مسلمانان بر مقبره او آیه قران نوشتند که از خرابی مصون بماند.

   کوروش کبیر خود ماد بوده است! نکند با شمشیر به دنبال مادرش دویده است؟ شما گویا اصلا توجه ندارید که لابد این فرد شخصیت قابل احترامی بوده که اینهمه تعریف و تایید و تمجید از اقوام مختلفی که چشم دیدن همدیگر را نداشتند یک صدا از او شده است.  ما کلیه روایات را بررسی می کنیم! اما وقتی اکثر روایات اکثر اقوام به نفع اوست مجبوریم 4- 5 روایتی که به ضرر او نوشته شده به حساب سیاست روز و یا عقده راوی بگذاریم اگر باشد 1% اسناد جهان بر ضد کوروش کبیر است بنده با اجازه شما به 99% دیگر  استناد می کنم .

   از شما و تعدادی از هم وطنان آذری کشورم تقاضا دارم توجه کنید:  کوروش کبیری که به باد اهانت گرفته اید از اجداد خودتان و تنها و آخرین فردی است که اتحاد پارس ها و مادها را چه از نظر نژادی و چه از نظر اجتماعی حفظ کرده است.  همچنین از شما تقاضا دارم پرسش و پاسخ 1186 وبلاگ در اینجا را مطالعه کنید،  و اینگونه تف سر بالا به صورت خودتان و به صورت ما و مردم کشورتان  نیندازید!

   پرسش 1218:  درود اصلا به فرض شما اسکندر ایرانی است وفاتح کل اروپا !! چرا با این همه فتوحات باید بهش بگویند اشک آندروس (شاه سوریه)؟ چرا در متون پهلوی اسم اصلی او مهرداد گفته نشده؟ چرا الکساندر؟

   پاسخ پرنیان حامد:  پادشاهی از نژاد ماد (اشکانی) که در داهه (در غرب ایران امروزی بوده است) و باختریش (موصل تا آذربایجان) شاه محلی بوده است در  سال 73 ق.م  به سوریه که یکی از پایتخت های مهم آن زمان بوده حمله کرده و فاتح شده است.  این فرد زمانی که به پارس حمله می کند لقب اشک اندروس را هم داشته است. نام او  در متون ایرانی به صورت اشک هفتم  بغ پور شاه یعنی پسر بغ یعنی پسر خورشید خدا یعنی به قانون مهر = میترا = میثره همان میتری دات (مهرداد) یعنی دات = قانون یعنی به قانون میترایی است. این فرد با الکساندر 320 ق.م که از نژاد یونی های آشوری بوده و در تاریخ ایران با عنوان کی هروم (کهرم) آمده است هیچ ارتباطی ندارد!  الکس = حامی آندروس می شود الکساندر اما 266 سال بعد اسک = اشک لقب پادشاهان اشکانی که فاتح آندروس نیز بوده  می شود اسکندر و منظور میتری دات اشک هفتم خاندان اشکانی است.

   پرسش 1219:  نوروز متعلق به چه قوم ایرانی است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  سومریان, ایلامیان و کاسها.  این جشن متعلق به کلیه اقوام ایر و پارس می باشد.

   پرسش 1220:  خواستم نظر شما رو در مورد فیلم سینمایی راه آبی ابریشم بدونم! فیلم رو چطور می بینید! جالب اینه که تایلندی ها گفتن ایران بخشی از تاریخ کشورشان را به تصویر کشیده است! خب این هم نظریه در روزنامه های آن کشور!  توی فیلم محمد رسول الله همه دستار بر سر بودند! در حالی که هم الان و هم در گذشته اونا گتره یا همچین چیزی میذارن سرشون! و عمامه یا دستار مال قریش هست که زمان حضرت اسماعیل از بابل اومدن و طبق تاریخ بلعمی ایشون کرد بوده از به همین خاطر ایشون و نوادگانشون من جمله پیامبر اسلام دستار سرشون می ذارن و صدر اسلام هنوز باب نشده بوده!

   بهرام چوبین خاقان چین رو مفتضهانه شکست داد و کشت و پسرش رو نیز اسیر کرد! آیا منظور چین استان است؟  در ضمن برادرش وستهم هفت سال خراسان رو مستقل از حکومت مرکزی نگاه داشت! آیا منظور از خراسان هم در غرب ایران است؟ تشخیص همه ی این ها بنابر نوشته های کتاب اسکندر ایران الکساندر یونانی نیست کمی مشکله و مطالعه ی فراوان می خواهد!

   پاسخ پرنیان حامد:  کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست بررسی است تا زمان اشکانیان و به شما خاطر نشان می کنم مطابق اسناد ارائه شده تا این زمان کلیه نام ها در غرب ایران است.  بر اثر مهاجرت دسته جمعی در ایران حکومت ساسانیان گرفتار یک نام برای دو محل بودند،  که سعی در رفع آن کردند بار دیگر تکرار میکنم :

   برای بررسی مکانها در تاریخ ایران ــ  از شروع تا زمان حمله اسکندر و حکومت 300 ساله اشکانیان  کلیه این نامها (چین استان, هند استان, خورآزمیا, خورآسان، کرمان شهر, ایرآن شهر ... در غرب ایران امروزی بودند .

   برای بررسی تاریخ ساسانیان (که شما به بهرام چوبین در این زمان اشاره کردید) باید بپرسیم کدام خراسان؟  و این سوال شامل بررسی حمله اعراب به ایران نیز می باشد.  توجه ندارید که اعراب دوبار در اختلاف زمانی حدود 30 سال خراسان را فتح کرده اند.

   اما به شما خاطرنشان می کنم فردوسی در همین خراسان امروزی متولد شده است،  و امام رضا نیز در همین خراسان امروزی بوده است،  در این زمان این اختلاف مکانی به کلی حل شده است.

   ادامه پرسش:  سوالی دیگر داشتم در خصوص بندهش! که در آن به حمله ی تازیان اشاره دارد! آیا نویسنده زرتشتی آن مانند هرودوت و الکساندر نویسان عقده ی خود را بر روی کاغذ خالی کرده و انتشار دین اسلام را که قدرت را از موبدان زرتشتی گرفت را حمله اعراب نوشته است! البته می دانیم سه نسخه داشته که ممکن است دست برده باشند که در مقدمه ی کتاب هم ذکر شده که به هند برده شده و به دست مزدورانی از استعمار افتاده! و نخستین ترجمه از آن به دست انکتیل دوبرون انجام گرفته و نسخه را به فرانسه برد از هند! ن ل وسترگاد و مارتی هوگ آلمانی دیگر نسخه ها را در هند به دست آوردند!

   پاسخ پرنیان حامد:  شما به لغت تازیان توجه داشته باشید این لغت را در همه جا به اعراب ترجمه می کنند که درست نیست.  تازیان در متون پهلوی قبل از حمله اعراب به ایران مادها بوده اند،  که در کتاب اسناد لازم ارائه شده است و بر این وبلاگ کپی شده است و در پرسش پاسخ های قبلی به تفسیر شرح داده شده است.  اما در مورد تازیانی که در آخر بندهش آمده است شاید اعراب را نیز شامل شود اما کدام تازیان به کمک کدام تاریان دیگر به کجا حمله کرده اند و چند سال طول کشیده است سوالاتی است که باید بیشتر بررسی شود. همچنین شما در قسمت اول سوالتان به حضرت اسماعیل اشاره داشتید. حضرت اسماعیلی که پدرشان حضرت ابراهیم از کردستان ایران بوده است از دید بندهش از تازیان = مادها نتیجه می شود و از دید حقیقت ایرانی و از نژاد ماد بوده اند،  عربی درکار نیست! می دانید نژاد عرب در کجای جهان سکنی داشته است؟ نقشه را باز کنید انتهای شبه جزیره عربستان در عمان و یمن.  بنی اسماعیل از نژاد مادهای ایرانی (تازیان بندهش) اصلا نمی گذاشتند این اعراب به مکه برسند چه رسد به ایران!

   البته نویسنده زردشتی بندهش دل خوشی از حمله این گروه به ایران و دگرگونی مذهب در ایران نداشته است اما تصور می کنم با لغت تازیان به درستی نژادی که به ایران حمله کرده اند را مادهای ساکن مکه معرفی کرده است که با اسناد تاریخی و اسناد مذهبی مطابقت دارد و مجتهدین اسلامی این مدارک را تایید می کنند. گویا نژاد عرب به ایران حمله نکرده است.  من محقق تاریخ اسلام و حتی تاریخ ساسانی نیستم از شما تقاضا دارم برای اطلاع بیشتر و کشف حقیقت با محققین این دوره تاریخ و مجتهدین اسلامی کشورمان تماس حاصل فرمایید.

   نظر انوش راوید:  در مورد جاده ابریشم یا راه آبی ابریشم،  به کشور چین کنونی،  ساخته و پرداخته داستان نویس های قرن 20 است،  نه یک واقعیت تاریخی.  کشور چین دو هزار سال پیش تولید کننده ابریشم نبوده،  هیچ سند تاریخی در این باره وجود ندارد،  بلکه استان چین ایران تولید کننده ابریشم بوده است.  اما امروز با وجود آزمایش هایی متوجه شده اند،  که تعدادی از فراعنه مومیایی معتاد به کوکائین بوده اند.   پرسش:  چه کسی و چگونه می توانستند این کوکائین را تهیه نماید؟  وظیفه جوانان باهوش محقق ایرانی است،  که ثابت کنند ایرانیها در زمان سلسله هخامنشیان،  از راه دریا به پرو می رفتند و باز می گشتند،  و کوکائین را آورده بودند.

   مسلمانان صدر اسلام که به خورآسان ایران و پایتخت عاریه ای شاهنشاهی ساسانیان حمله کردند،  مردمان بخش های غربی ایران بودند،  آنها بدلیل تاریخی و جغرافیایی نمی توانستند به تمامی ایران کنونی وارد شوند.  مباشران هر دین با بزرگ و کوچک نمایی تاریخ،  ترفند های خاصی برای جلب توده ها داشته اند.  تاریخ استعمار انگلیس در ایران،  کلی استفاده از زرتشیان و پارسیان هندوستان را داشته است،  حتی بی بی سی در این مورد برنامه ای داشت،  که آنها چقدر به امپراتوری بریتانیا خدمت کرده اند،  البته این خدمت در مواردی دو طرفه بوده است،  که نیاز به تعلیل و تحلیل های مستقل دارد،  البته بنظر من به سود ایران بوده است.

   پرسش 1221:  چرا موزه ی بریتانیای صغیر از پس دادن گنجینه ی امودریا (شامل زیور الات طلایی از دوران هخامنش) به تاجیکستان تفره میره؟ منظور از سکه های عرب-ساسانی و ساسانی- سلوکی چیست؟

   پاسخ پرنیان حامد:  تصور نمی کنید اگر موزه های اروپا گنجینه های کشور هایی که دزدیده اند پس بدهند،  این موزه ها خالی می شود؟  آنوقت فقط دو مجسمه از سلت های دراز گوش که کل پیشینه و تاریخ باستان اروپا را تشکیل می دهد در این موزه ها باقی می ماند.  گنجینه آمودریا که هیچ اموال یونان را هم پس نمی دهد،  تازه ما هم باید منشور کوروش را با کلی منت قرض بگیریم!

      لابد اصطلاحات عرب- ساسانی و ساسانی – سلوکی هم چیزی شبیه به هند و اروپا و هند و یونانی است که ایران ان به زودی فاکتور گرفته می شود،  و به زودی شاهد عرب – هندی و هندی – یونانی خواهیم بود.  از من به شما نصیحت: هند و اروپا در کتاب تفسیر شد بخوانید،  و هند و یونان هم بر همین وبلاگ بود آن را هم بخوانید و بخندید،  و این اصطلاحات بامزه  و بی منطقی که با آن سر و ته جهان و سر و ته سلسله ها و نژادها را برای خودشان به هم دوخته اند را فراموش کنید .

   پرسش 1222:  یعنی مجسمه ی الکساندروس در ترکیه مجسمه میثره است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  آفرین به شما تصور نمی کردم بتوانید کله مجسمه را به این راحتی تشخیص بدهید،  آفرین،  قضاوت را به عهده خودتان گذاشتم.  من اسناد را کنار هم گذاشتم شما بگویید کدام است؟

      تنها به جا می دانم مسئله ای را به شما خاطر نشان کنم:  مجسمه شخصی در اروپا و در حال کشتن گاو در معابد میترایی پیدا شده است،  که به آن مهر (میثره, میترا) می گویند،  این فرد در اروپا سکه دارد که به سکه میثره مشهور است.  آنچه اسناد نشان می دهد, این است که این فرد سازنده معابد میترایی و فاتح اروپا و اسکندر تاریخ ایران است،  که چون نام او میتری دات (مهرداد) = قانون میترایی بوده است،  این مجسمه ها و سکه ها به میترا (مهر, میثره) شهرت پیدا کرده اند.

   پرسش 1223:  در کتیبه رباطک ننوشته خط یونانی خطی آریایی است, نوشته کتبیه ای به خط یونانی و زبان آریایی. چرا کانیشکا باید یونانی بنویسد؟

   پاسخ پرنیان حامد:  چرا این سوال را از خودشان نمی پرسید!؟  مگر متوجه استدلال شان نیستید؟ می گویند چون یونانی ها فاتح افغانستان بودند،  افغانی ها تا زمان حمله مغول به ایران به خط یونانی می نوشتند!  این مزخرفاتی است که در مورد ای خانم از ویکی پدیا برای من کپی کردند،  که تفسیر کنم!  به پرسش و پاسخ 21 مراجعه نمایید.  حال اگر صدهزار بار اینجا بنویسم :

      فنقیها 1300 ق.م،  خطی اختراع کردند که مادر خط  های آرامی , سریانی, یون انی, فارسی و عربی شد.  یونی آن در 1100 ق. م،  این خط را از فنقی ها گرفتند.  کهن ترین سند یونی مربوط به 800 ق.م است،  که از راست به چپ نوشته شده است.  این خط یونانی نیست این خط فنقی است،  و صدها قوم برای نوشتن از این خط استفاده می کردند،  که یکی از آنها یونی ها بودند،  دیدن این خط در جایی سند بر حضور یونی ها در این مکان نیست!  باز بر می دارند برای من سند ارسال می کنند،  که خط یونانی (در اصل فنقی) را در افغانستان دیدیم،  پس الکساندر فاتح هند است !

   پرسش 1224:  گویی اشتباهی کرده ام.  جزیره اندروس در جنوب شرقی جزایر دریای اژه است  .andros هم هست که ربطی با  anderos  ندارد. امید وارم سالی خجسته و پرکار همچون سال ها پیشتان داشته باشید.

   پاسخ پرنیان حامد:  هیچ ایرادی ندارد همه ما اشتباه می کنیم،  از تذکر شما نهایت سپاس را داریم.  آقای راوید از شما تقاضا دارم محبت بفرمایید،  در سوال پیشین ایشان غرب یونان را به شرق یونان تصحیح بفرمایید و یا این قسمت را همینگونه بر وبلاگ باز کنید،  که رفع هر گونه سوء تفاهمی بر ایشان باشد.

   پرسش 1225:  آیا "مگاس" معنی مغ میدهد،  و چرا بیشتر به معنی "بزرگ" ترجمه شده؟  آیا سکه های 2زبانه ی یافت شده ی از اکراتید (یونانی و پالی) نشانی از پیشروی به هند است؟ (دِمِتریوس که قادر نبود بر تمامی سرزمین ‌هایی که تصرف کرده بود فرمانروایی کند، متصرفاتش را در دره کابل و منطقۀ قندهار (شامل شهر هایی چون دِمِتریاپولیس) و اَلِکساندروپولیس، که احتمالا قندهار امروزی باشد) به برادرش آنتیماخوس یکم داد. انتیماخوس در حدود ۱۷۱ پیش از میلاد در طی یک کودتا بدست فرمانروایی ستمگر بنام اوکراتید سرنگون شد. اوکراتید پس از رسیدن به تاج و تخت، خود را، آنطور که بر روی سکه‌هایش نوشته شده، مِگاس Megas؛ "بزرگ" خواند. سکه‌های اوکراتید یکی از بزرگترین سکه‌های ضرب‌شده در عصر باستان هستند. اوکراتید که به باختر کفایت نمی‌کرد، به‌ سوی خاور و به هند لشکر کشید و برای کسب قدرتی در قلمرو دولت یونانیِ هند با این فرمانروایان یونانیِ هند درگیر شد:  آپولودوتوس یکم، آنتیماخوس دوم و مِناندِر یکم.  پیشروی‌های اوکراتید در هند بر روی سکه‌ های بیشمار دوزبانه (حک شده به یونانی و پالی) دیده می‌شود. این قتل جنگ‌های داخلی را دامن زد، که به تضعیف فرمانروایی یونانیانِ باختر منجر شد. بازماندگان اوکراتید - اوکراتید دوم و لیوکلِس یکم آخرین پادشاهان یونانیِ باختر بودند که نتوانستند از پیشرفت قبایل یوئه‌ژی از سوی شمال جلوگیری کنند.

   پاسخ پرنیان حامد: Magnus    ــ  در ترجمه های اروپایی تبدیل به der gross  آلمانی و the great  انگلیسی شده است،  و این لغت همان مگان یا مغان فارسی+ us  پسوند آشوری است.  مغ ان = بغ ان است،  که ما متاسفانه به جای استفاده لغت پارسی آن از ترجمه دوباره لغت the great   = کبیر استفاده می کنیم.  انتیماخوس در حدود ۱۷۱ پیش از میلاد در طی یک کودتا بدست فرمانروایی ستمگر بنام اوکراتید سرنگون شد.  بدین ترتیب شما بر این باور هستید که تا حدود 171 پیش از میلاد یونانی ها در کابل و قندهار بوده اند!  و اکراتید (لابد یونانی!) وسط افغانستان در این سال ها خود را بغ بزرگ میترایی= Magnus  معرفی کرده است!  بسیار خوب فقط به من بگویید این حکومت اشکانی که می گویند از ارشک 211 ق.م،  تا بلاش سوم 191م،  پادشاهان کجای جهان بودند؟  اگر باختریش را بلخ افغانستان تصور می کنید،  بالاخره یکی از روی این تاریخ های بامزه به ما هم بگوید 211 ق.م،  به بعد اشکانیان حاکم افغانستان و ایران بودند یا یونانی ها؟

   به نوشته و استناد کلیه مورخین یونانی : Oxus  از کوه های قفقاز سرچشمه گرفته و به دریای کاسپیان میریزد. Oxus   نمی تواند آمودریا در افغانستان باشد،  رودی در شمال غربی ایران امروز است. اسکندریه بر روی Oxus آی خانم با نام ازبکی! (و نه یونانی!) نیست . به نوشته و استناد کلیه متون ایرانی و کتیبه های داریوش اول :

باختریش که به زبان  پارسی معنی غرب را نیز دارد،  بلخ امروزی در افغانستان نیست،  استانی از موصل تا آذربایجان بوده است . نوشته مورخین یونانی غلط نیست،  مفسرینی که برای رساندن الکساندر به هندوستان امروزی,  باختریش را بلخ افغانستان تعبیرکرده اند،  ابروی آنها را برده اند.

   پرسش 1226:  یا میشود در مورد سنگ نوشته ی هاتیگومفا توضیح دهید: (طبق سنگ ‌نوشتۀ هاتیگومفا Hathigumpha؛ "غار فیل")،  در اودایاگیری هند، که گفته می‌شود در حدود ۱۵۷ پیش از میلاد کنده‌ کاری شده، پادشاه یاوانائی (یونانی) بنام دِمِتریوس سپاهیانش را عازم شرق هند،  و احتمالا تا شهر راجاگریها کرد،  پیش از آنکه به ‌سوی غرب عقب ‌نشینی کند.  دِمِتریوس که در نبرد شکست نخورده بود،  پس از مرگش عنوان آنیکِتوس را بر روی سکه‌ های ضرب‌ شده توسط آگاتوکولِس، یکی از بازماندگان دولت یونانی هند خویش کسب کرد. دمتریوس در این پیشروی یونانیِ هند را در خاورترین کرانه‌ های دنیای هِلِنی تاسیس کرد، و در آن یونانیان برای دوصد سال آینده فرمانروایی کردند. (حضور یونانیانِ هند در شمال‌غرب هند، شمال پاکستان، و شرق افغانستان تا سقوط آخرین امیر نشینانِ کوچک توسط کوچ‌ نشینان سکائی در حدود ۲۰ پیش از میلاد دوام کرد).

   پاسخ پرنیان حامد:  پرسش قبلی را که آن هم از شما بود  با وجود تکرار  پاسخ گفتم . محبت بفرمایید پرسش 1159 و پاسخ آنرا در اینجا را مطالعه بفرمایید،  چنانچه سوال دیگری جز آنکه مطرح شده است دارید،  برای پاسخ گویی در خدمت شما هستم.

جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://ravid.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد