راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir
راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir

پرسش و پاسخ کنکاش 3

پرسش و پاسخ کنکاش 3

   پرسش 1043:  تصویر جام زندگی به کدام بخش شاهنامه می ماند؟ و آیا می توان تعریف شاهنامه ای داشته باشد؟

   پاسخ پرنیان حامد:  ایلام در شاهنامه با نمادی با نام ایرج است،  که یک بار به دست برادران تور (آشوریان)،  و سلم (رومیان مدائن)،  و بار دوم که دوباره شکل می گیرد با نماد منوچهر،  که در زمان زو به دست افراسیاب (آشوریان) نابود می شود.

   پرسش 1044:  در صفحه 56 کتاب طرحی روی نقشه ایران دارید،  که بنظر من منابع لازم برای آن ارئه نداده اید، آیا منابع بیشتری برای نام های جغرافیای تاریخی دارید؟

   پاسخ پرنیان حامد:  اصل تصویر صفحه 56 به صورت زیر می باشد که متاسفانه در چاپ سیاه و سفید کتاب اثری از آن باقی نماند! این تصاویر روی  مرز های ایران امروزی نمی باشد بلکه بین النهرین را نشان می دهد و از ایران امروزی تنها قسمت غربی آن را شامل می شود.  منابع و تجزیه تحلیل نام های جغرافیایی در کتاب از صفحه 31 تا 53 و سپس در ضمیمه از صفحه 251 تا 270 ارائه شده است.  طرح زیر به حدود و تقریب بر اساس داده های تاریخ بلعمی, کوش نامه, شاهنامه فردوسی, اوستا و بندهش کشیده شده است. (تکرار می کنم به حدود و تقریب و برای تجسم خواننده از این داده ها تا تصور روم در ایتالیا و یا تورانیان در شرق خراسان را به داده های تاریخ ایران نسبت ندهند.) 

نقشه تقسیمات  فریدون به استناد تاریخهای مکتوب،  عکس شماره 6101 .

نقشه تغییراتی که در این تقسیمات با گذشت زمان رخ داده است،  عکس شماره 6102 .

   پرسش 1045:  آیا ناپل ایتالیا قبلاً مقدونیه بزرگ (مغ دونی) نامیده می شده است؟  شنیده ام چندین پرستشگاه میترایی مهم تاریخی مربوط به هزاره اول قبل از میلاد دارد،  آیا درست است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  کدام معبد مهری در اروپا قدمت هزاره اول قبل از میلاد دارد؟  قدیمی ترین سند مهری در اروپا یک تکه سفال در رم است که قدمت آن به سده یکم قبل از میلاد گفته شده است!  در ناپل هم  مهرابه کاپوا در شمال ناپل  همچنین قدمتی که شما می گویید ندارد!  در ایتالیا اصولا مذهب  گرایی بی داد می کند خوب شاید هم قبلا ناپل مغ دونی بوده است که بعد ها رم کشیش دونی شده است.  اما مغ دونی بزرگ و اصل مغ دونی و مذهب مغان مربوط به ایران و احتمالا دشت مغان می باشد. 

   پرسش 1046:  آیا پیروزی آشور بانیپال و درهم کوبیدن ایلام و خراب کردن شوش درست است؟  یا کتیبه پیروزی او را غلط ترجمه کرده،  یا اصلاً آشور بانیپال دروغ گفته است؟  و فقط صدمات عادی جنگ های منطقه ای به همسایه خود رسانده است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  بله آشور بانی پال و پیروزی او و از میان رفتن ایلام توسط او با همکاری کورش اول هخامنشی در کتیبه های آشوری,  در تاریخ جهان و انعکاس آن در ایران به زمان زو موجود است،  و هیچ تاریخ و سندی آن را رد نمی کند که هیچ همه آن را تایید می کنند،  تناقضی در اسناد و تاریخها در این مورد دیده نمی شود.  جنگ عادی هم نبوده در حدی که در تاریخ ایران از تعویض سلسه پیشدادی به کیانی سخن به میان است.

   پرسش 1047:  چرا چهره شمالی های ایران شبیه روسها،  جنوبی ها شبیه پرتقالی ها،  شرق شبیه مغول ها و غرب شبیه ترکها می باشند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  اصل اولی که باید در نظر داشته باشید آن است که قیافه مردم به اقلیم, آب و هوا و غذای آنان ارتباط پیدا می کند،  و با مرز های قراردادی سازمان ملل متحد قیافه افراد تغییر نمی کند،  مرز هایی که برای ایران امروز مشخص شده است،  به علت کویر لوت و دو رشته کوه بلند در ایران این مرز و بوم،  دارای 3-4 اقلیم کاملا مجزا کرده است.  کمتر کشوری در دنیا موجود است که در زمستان بتوان در شمال آن شاهد برف سنگین و در جنوب آن با فاصله 1 ساعت هوایی در دریا شنا کرد!  این تفاوت سنگین آب و هوایی 100% بر روی قیافه افراد تاثیر فراوان می گذارد،  و لاجرم مردم شرق و غرب و شمال و جنوب کشور مان شباهت زیادی به هم ندارند.  اما شما چند مرز طبیعی را مجسم کنید به طور مثال شمال غربی ایران + قسمتی از ترکیه + قسمتی از کشور عراق در این ناحیه آب و هوا یکی است،  اقلیم یکی است،  مردم حتی مرز های قراردادی را قبول ندارند،  و قبایل عراقی, ترک و ایرانی دائما در حال وصلت با یکدیگرند،  و همه شان هم به یک قیافه هستند.  لاجرم این که شما به این نتیجه رسیده اید،  که بر اثر حملات پی در پی به ایران قیافه اقوام مختلف ایرانی به سان مهاجمان شده است. خیلی درست نمی باشد!  آنچه در تاریخ مکتوب است:

 1  شمالی ها شبیه به روس ها  =  روسها در زمان جنگ جهانی دوم فاتح شمال ایران بودند.

 2  شرقی ها شبیه به مغول ها =  مغول ها به سال 1218 میلادی یعنی 567 هجری فاتح شرق ایران بودند.

 3  جنوبی ها شبیه به پرتقالی ها =  پرتقالی ها  در زمان قاجاریه به جنوب ایران آمدند.

 4  غربی ها شبیه به ترکها =  ترکها در تاریخ 994 میلادی یعنی 343 هجری فاتح شرق ایران بودند.

 5  لابد،  جنوب غربی ها شبیه به عربها = 651 یعنی 31 هجری فاتح ایران شدند.           

      این تاریخ حملات,  همانگونه که مشاهده می فرمایید  ترکها رفتند خراسان را گرفتند،  اما به گفته شما مردم شرق ایران شبه مغولان هستند و نه ترکها!  این تاریخ ها هم همانگونه که می بینید همه پس از حمله اعراب به ایران است،  لاجرم قدمت تاریخی در کار نیست.  حال فرض کنید پرتقالی ها هم آمدند جنوب ایران به چند زن هم تجاوز کردند و 10-20 بچه هم به دنیا آمد.  این که تغییر نسل و ساختار قیافه اقوام نمی شود!

      اگر دنبال قدمت تاریخی هستید مرز های قراردادی را فراموش کنید،  و مرزهای طبیعی را در نظر بگیرید،  و سعی کنید قدمت تاریخی یک ژن را در اقوام بیابید،  مثلا اگر می گویید:  1.  شمال ایران مردم شبه به روسها هستند،  چون چشم آبی و موی بور دارند،  ببینید قدمت روسها بیشتر است یا کاس های ایرانی:

      کاسپ ها یا کوسیان در هزاره سوم ق.م  مردمی سفید پوست با چشمانی کبود و مو های بور در دره سفید رود و گیلان امروز بوده اند،  که مذهب آنان میترایی بوده و به پرورش اسب اشتغال داشته اند.  آنان سپس به قزوین (کاس پین) و همدان رفته اند،  که پیش از مادها مرکز آنها بوده و کارکاسی  نامیده می شده است.  نژاد مو بور چشم کبود در فومن, اسالم, تالش, آذربایجان, لرستان (تیره کاکاوند, حسنوند, بومیان نور آباد,) و.... همه از فرزندان کاسپ ها می باشند،  (احمد حامی).

      من خانم به شخصه باور ندارم که حدود 5000 سال پیش در روسیه و سیبری به علت سرمای شدید اصلا آدم  موجود بوده باشد،  که بخواهیم قضاوت کنیم کاسها روس بوده باشند.  خیر مهاجرت کاس های ایرانی به روسیه بعدها این ژن را به این منطقه برده است.

   پرسش 1048:  سلاح های فولادی از چه تاریخی جای خود را به سلاحهای مفرغی در منطقه میان رودان و ایلام دادند؟ و آیا تغییر نوع تولید سلاح در یک زمان تاریخی تأثیری در جنگها داشته یا نه؟ کدام منابع برای این منظور است؟ و کجا؟

   پاسخ پرنیان جامد:  تعدادی ظروف مس کاری طلا کاری و نقره از دوره حدود اواخر هزاره سوم قبل از میلاد از ایلام بدست آمده است،  که نشانگر آن است که این قوم از این زمان  فلزکاری می کردند.  پس از آن نیز چند ظرف و چکشی از برنز از این سرزمین و تمدن یافت شده است.  می دانید که برای بدست آوردن فولاد به درجه حرارت بالا تری نیاز است اینکه آیا تمدن ایلام به این مهم دست یافته است،  و فولاد چند درصدی بدست آورده اند را من نمی دانم تا به امروز هم به چنین سندی بر نخوردم که به شما معرفی کنم.  اما می توانم به شما اطمینان بدهم که در طول تاریخ  پیشرفت سلاح های جنگی همیشه باعث کشت و کشتار بیشتر و قدرت سازندگان آنان شده است. 

   پرسش 1049:  با سلام میخواستم خواهش کنم اگه براتون امکان داره اطلاعاتی در مورد تپه جعفر آباد شوش و چغامیش دزفول برای من به ایمیلم ارسال کنید،  و اگر عکس هوایی از این محوطه ها دارید.

   پاسخ پرنیان حامد: هر دو مکان مورد سوال شما از تمدن باستانی ایلام می باشند که متاسفانه گروهای فرانسوی (مارسل دیو لافوا, ژاک دو مرگان, رولان دو مکنم) که در قرن 19 برای کاوش به این ناحیه آمده بودند به علت روش های قدیمی و نارسا اغلب ابنیه های باقیمانده و بسیار مهم را ویران و از بین بردند.  پس از جنگ جهانی دوم رمان گیرشمن توانست با روش های مطمئن تری شهر سلطنتی دوراونتاش (تپه چغازنبیل) را از خاک بیرون آورد که مجموعه بزرگ معماری ایلام می باشد.  باقی اطلاعات همان است که بر روی خطوط اینترنت می توانید بیابید،  که نمونه ای از آن را برای شما کپی می کنم،  چنانچه سوال بخصوصی در این مورد دارید بفرمایید در خدمت هستم.  

   چغامیش یا شهر سلطنتی دوراونتاش،  این تپه در حدود سى کیلومترى جنوب شرقى دزفول در منطقه شلگهى واقع شده است.  چغامیش شهری از دوران پیش از اختراع خط است،  و قدمت آن به حدود 3400 پیش از میلاد می رسد. چغامیش را باید نخستین مرکز در ایران دانست که خط و کتاب، اول بار در آنجا ظاهر شده است.
    دکتر هلن کانتور در سال های ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۶ میلادی این محل را کاوش کرد،  این دانشمندان ۴ بار و به تناوب در تپه های چغامیش به کاوش های باستان شناسی پرداختند.  در میان اشیای مکشوفه،  قدیمی ترین و جالب ترین سند دریانوردی را که به نوشته آنها ریشه فرهنگی آن به ۶ هزار سال قبل از میلاد برمی گردد کشف کرده و به جهانیان عرضه داشته اند.  این مهر گلین،  یک کشتی را با سرنشینانش نشان می دهد،  در این کشتی یک سردار پیروز ایرانی،  بازگشته از جنگ،  نشسته و اسیران زانوزده در جلوی او دیده می شوند،  همچنین در این مهر یک گاو نر و یک پرچم هلالی شکل هم دیده می شوند.

   پرسش 1050:  آیا راست هست که افغان ها را زاده مغول میدانند؟

   پاسخ پرنیان جامد:  شاید هم مغولان زاده افغانها باشند!  یک اقلیم مردمی یک شکل دارد و مرزهای قراردادی سازمان ملل قیافه آنها را عوض نمی کند.  خراسان ایران هم در همین اقلیم است.

   پرسش:  در چند جای وبلاگ خواندم که نام شهر های شرق ایران در غرب هم هستند،  به همین جهت بیشتر اطلاعات ما از غرب ایران است پس داستان تاریخ شرق ایران چه می شود؟

   پاسخ پرنیان جامد:  سوال شما بسیار سوال بجایی می باشد،  ببینید کشوری که ما امروز ایران می نامیم به علت وجود دو کویر بزرگ در بین آن از مرز های طبیعی گذشته بوده است.  این کویر ها در زمان قدیم قابل عبور نبوده است.  در تاریخ هرودوت آمده است که در شرق هندویش کویر بوده و آخر جهان است.  نام باستان هندوستان امروزی هم آریابهارات بوده،  که این نام در تاریخ ایران و یونان و... موجود نیست،  و گویا داریوش اول آن را برای اولین بار فتح کرده است.  مطمئن باشید شرق ایران امروز تمدن خود را داشته است.  اما آنچه مکتوب تاریخ ایر- آن و یونانیان می باشد،  نمی تواند در شرق این کویرها بوده باشد. (تا زمان اشکانیان) لاجرم هند تاریخ یونی ها (آشوری ها) و ایرانی ها (ایر-آن) هندیجان در غرب این مرز های طبیعی بوده است،  و نه آریابهارات!

      اینکه فرهنگ شرق چه بوده نیاز به پژوهش سنگین در تاریخ هندوستان امروزی,  افغانستان و پاکستان و جدا سازی اسنادی است،  که از غرب به این مکان انتقال داده شده است،  و حداقل به شش سال پژوهش در این مکانها نیاز است.  من ببخشید تنها می توانم از طرف غرب این مرز طبیعی به شما اطلاعات بدهم.

   کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست،  صفحه 46:

      فرهنگ کشور هندوستان امروزی (آریابهارات) هرچه که بوده است،  و هر قدمتی که دارد و هر تاثیری که در فرهنگ ایران کرده است،  بحثی است که از موضوع این کتاب خارج است،  حتی اگر کسی بگوید دولت هخامنشی و پارسیان پس از لشکرکشی به آریابهارات دارای فرهنگی عظیم تر و پیشرفته تری شدند،  قابل پذیرش است،  در این کتاب تنها و تنها ادعا شده است که محل هند استانی که در تاریخ ایران آمده است,  استان یا کشوریست که مرز های غربی آن در هندیجان (کرانه شمال غربی خلیج فارس)،  و مرز های شرقی آن پس از لشکرکشی داریوش کبیر به آریابهارات در شرق این سرزمین،  و قبل از این لشکر کشی به گفته هرودوت کویر لوت در مرکز ایران امروزی بوده است.  

   پرسش 1051:  چگونه عراق و افغانستان و آذربایجان از ایران جدا شد و چگونه می توانیم آنها را پس بگیریم؟

   پاسخ پرنیان حامد:  مرز های قراردادی عراق در زمان حمله اعراب, آذربایجان در زمان قاجاریه و افغانستان در زمان ... از ایران جدا شده اند.  فرهنگ, قدمت, تاریخ و .. هر سه کشور وابسته به ایران بزرگ و در بررسی های تاریخی, باستانی و.. کل این کشورها یکی محسوب می شوند.  مرز های قراردادی سازمان ملل در روند زندگی عشایر و ایلات این نواحی و کردستان و... هیچ تاثیری ندارد،  و این خاندانها بدون توجه به این مرزها مشغول معاشرت, پیوند و زندگی در کنار هم می باشند.  منظور شما از پس گرفتن چیست؟  می خواهید مرز های قراردادی سازمان ملل را تغییر بدهید؟  یک مشت انسانی هستیم که در زمانی تاریخ, فرهنگ و پادشاهان مشترکی داشتیم.  چرا افغانستان ما را پس نگیرد که ما افغانستان را پس بگیریم!؟  این طریقه تفکر را کنار بگذارید این طریق تنها تفرقه ایجاد می کند!  کشوری بوده با نام ایران بزرگ مرز های آن از استانبول ترکیه تا شرق هندوستان امروزی بوده که فرهنگ, تاریخ , پادشاه و... واحدی داشته است.  لاجرم همگان در این قسمت جهان تاریخ و فرهنگ و... مشترکی دارند و مرز های قراردادی نباید باعث نفاق شود.

   نظر انوش راوید:  برابر با کتاب های تاریخی آموزشی موجود،  کشور عراق کنونی از دوران خلافت اسلامی تا آخر حکومت صفویه همچنان با کشور ایران یک سرزمین بودند،  با نفوذ استعمار و ادامه نیرنگ و توطئه،  و پیدایش کشور عثمانی،  در افشاریه و زندنه بخش هایی جدا شدند،  و سپس در پادشاهی قاجار مرز های کنونی پردازش شد.  برای اطلاع بیشتر به لینکها مراجعه شود.

   پرسش 1052:  آیا امامزاده ها و زیارتگاه های ایران قبل از اسلام هم زیارتگاه بوده،  در این باره در وبلاگ ناصر پورپیرار خواندم که بیشتر آنها کلیسا بوده اند و در 500 سال گذشته ساخته شده اند،  همچنین در کتاب دیگری خواندم که 90 درصد آنها دروغ و الکی است،  و امروز در وبلاگ شما خواندم جمکران محل پنهان شدن جمشید،  و قم آرامگاه او بوده است؟  کدام واقعی است،  آدم گیج می شه؟

   پاسخ پرنیان حامد:  چرا گیج بشوید ! موضوع خیلی ساده تر از آن است که تصور می کنید.  1.  مذهب رسمی کشور ایران هیچگاه نه عیسوی و نه یهودی بوده است،  که زیارتگا های ایران کلیسا بوده باشد ! قدمت بسیاری از این بنا ها نیز خیلی بیشتر از 500 سال است.  2 . به علت هجوم قومی به نام اعراب به ایران مطمئن باشید که این افراد برای دفن عزیزانشان آنها را در مکان های مقدس مردم آن زمان به خاک سپارده اند.  حال اگر مثلا می گویند:  بنای مقبره امام رضا در مشهد در اصل یک معبد میترایی بوده است،  که در زمان ساسانی به آتشکده زردشتیان تبدیل شد و مامون پدرش هارون را در آنجا خاک کرد،  و برای اینکه شیعیان نیز او را جا به جا نکنند دستور داد اما رضا را نیز کنار او به خاک بسپارند،  (احمد حامی).  دلیل بر آن نیست که امام رضا در این مکان خاک نشده باشد!  البته ممکن است که در بعضی نواحی مردمی به اشتباه و یا به عللی مکان هایی را با نام امامزاده خوانده باشند،  که تشخیص چنین چیزی در صلاحیت من نمی باشد.  محبت بفرمایید در این مورد به پژوهشگران دوران اسلامی و فقهای اسلامی رجوع کنید.

   نظر انوش راوید:  وظیفه جوانان باهوش پژوهشگر متخصص است،  که درباره این موضوع تحقیق و بررسی کنند،  این بخش از تاریخ ایران بشدت تاریک می باشد،  در دل بسیاری از امکان مقدس ایران،  تاریخ برای گفتن زیاد است.

  پرسش 1053:  متاسفانه سازمان ملل نوروز را به نام افغان ها رقم زد.............چکار کنیم؟

   پاسخ پرنیان حامد:  از بس که بی عرضه و ملت خودخواهی شدیم،  که دو نفرمان نمی توانند براحتی دست به دست هم بدهند تا کاری را انجام بدهند.  در کشور ما روال شده است که به جای همکاری با عنوان یک ملت تیشه به ریشه همدیگر بزنیم!  چکار کنیم؟  برویم اخلاقمان را درست کنیم!  

   نظر شما عزیز چیست:  . . . .

   پرسش 1054:  آیا خراسان دوره فردوسی استان کرمانشاه فعلی است؟  آیا سیستان دوره فردوسی استان کردستان فعلی است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  خیر ,  خراسان و سیستان در زمان فردوسی درست همین مکانی بوده که الان هست.

    خورآسان در زمان شروع سلسله ساسانی،  نام دو مکان یعنی خراسان امروزی و حدود کرمانشاه بوده،  و سکستان (زرنک) نیز به همین ترتیب نام دو مکان بوده است.  دولت ساسانی سعی در بر طرف کردن این مشکل کرد.  در متون باقی مانده از زمان ساسانی به طور مثال محل زردشت و گشتاسپ بیانگر این تضاد می باشد.  زردشت در خورآسان,  خورآزمیا و بلخ بوده است,  زردشت در ایران ویج بوده است,  ایرانویج به ناحیت آذربایجان است (بندهش)،  تضاد را ملاحظه می کنید!  در زمان شروع سلسله اشکانی با عنوان شاه شاهان خورآسان به حوالی کرمانشاه و سکستان (زرنک) جنوب نینوا بوده است.  فردوسی که روحش شاد باد و یادش جاودان،  ناجی زبان پارسی و تاریخ ایران مورخی است،  که به متون زبان پهلوی که در دست داشته بسیار وفا دار مانده است.  همانگونه که در کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست،  مشاهده می فرمایید, این بزرگوار آنچنان دقیق متون پهلوی اسکندر نامه را به شعر پارسی  ترجمه کرده است،  که توانستم محل گفته هایش را در اروپا و معابد میترایی بیابم.  در شاهنامه فردوسی  نیز که 80% آن  ترجمه ای خالصانه از متون پهلوی و خداینامک های زمان ساسانیان است،    درست همان تناقض مکانی متون پهلوی قبل از ساسانیان به چشم می خورد.  اما با خواندن شاهنامه در  حالی که تصور می کنیم جمشید و ضحاک و فریدون و کاوه آهنگر در شرق ایران امروز هستند،  و فریدون ضحاک را به دماوند امروزی اسیر کرده است،  فردوسی در مورد جوانانی که از دست ضحاک نجات پیدا می کنند می گوید:  کنون کُرد از آن تخمه دارد نژاد.

   ــ   و تاریخ های دیگر هم تایید می کند: مردی در بابل بر ضحاک خارج شد،  و علمی ببست و مردم اصفهان (اسپهان) از نژاد اویند (تاریخ طبری)،  به زمین اصفهان (اسپهان) مردی بود کشاورز کُردی و به دیهی و نام او کاوه ....

   این اسپهان به ناحیت بابل و کردستان امروزی است!  با اصفهان امروزی چه ارتباطی دارد؟

      لاجرم در تاریخ مکتوب ایران از جمله شاهنامه فردوسی قبل از سلسله ساسانیان  موارد زیر مورد بحث می باشد:

   اسپهان =  اصفهان امروزی نیست،  دنباوند =  دماوند امروزی نیست،  باختریش =  بلخ امروزی نیست،  خورآزمیا =  خوارزم امروزی نیست،  خورآسان =  خراسان امروزی نیست،  سکستان (زرنک) =  سیستان امروزی نیست .........

      و برای تحلیل تاریخ در زمان سلسله ساسانی و حمله اعراب به ایران  باید بپرسیم:  کدام اسپهان؟  کدام دنباوند؟ کدام ریگا (ری)؟  کدام خراسان؟  کدام سیستان؟ ......

   اما 300 سال بعد از حمله اعراب به ایران فردوسی متولد همین خراسان امروزی بوده،  و جای سوالی هم نیست.

   نظر انوش راوید:  به این ترتیب باید تمام تاریخ را زیر سئوال برد؟؟؟  و به تحقیق مستقل پرداخت،  و با شرایط دمکرات و علمی دوباره نویسی نمود.

   پرسش:  آیا ایرانیان به اسکندر اشکانی که خود ایرانی بود میگفتند اسکندر گجستک؟  یا فقط مزدیسناییان بهش گجستک میگفتند؟  با سپاس که همیشه پاسخگو هستید.

   پاسخ پرنیان حامد:  لغت گجستک تنها در متون پهلوی مذهبی  بازمانده از دوران ساسانی که مزدایی بوده اند یافت می شود.  در اسکندر نامه های ایران چنین صفتی برای اسکندر دیده نمی شود.

   پرسش 1055:  در مورد ذوالقرنین سوالی دارم اینکه اگر ذوالقرنین همان کوروش بزرگ خودمان باشد اونوقت باید کوروش دوم با حضرت خضر(ع) پسر خاله باشد طبق منابع اسلامی .که این با زمان حضرت موسی (ع) که با خضر نبی دیدار داشت و موسی خیلی قبل تر از کوروش بوده مطابقت نداره.

پاسخ پرنیان حامد:  کتاب اسکندر تاریخ ایران ... صفحه 31

  . . . دوم القاب مشترکی هستند که هر قومی آن را به قهرمانان خود نسبت داده است.  با دیدن لقبی چون ذوالقرنین لازم است بپرسیم کدام ذوالقرنین؟  از افریدون که ذوالقرنین کبیر است و پس از او کی خسرو و بعد از او کورش کبیر و در آخر اسکندر همه ذوالقرنین هستند،  و در روایات اقوام مختلف این صفت به یکی از آنان داده شده است!  ترکها هم که غوس (اگوست) را ذوالقرنین می دانند،  از این قبیل اند پرسش هایی چون:  کدام ملوک الطوایفی؟  کدام زردشت؟  و کدام اسکندر؟  از اسکندر پسر پرپام که نام او پاریس بوده است،  لقب اسکندر موجود بوده است،  تا زمان اسکندر سوروس پادشاه روم در سال های 235-222 بعد از میلاد اینها همه اسکندر هستند!

این مسئله مشکلات فراوانی در تاریخ به وجود آورده است،  به طور مثال در تاریخ بلعمی آمده است:

-          ان گاه اشکانیان از پس اشک بن داراب مملکت را 260سال بداشتند.

   و در جای دیگر از همین تاریخ :

-          و از وقت ذوالقرنین تا بدان وقت که اردشیر بابکان آمد 523 سال بود.

      خواننده سردرگم از خود می پرسد: چه کنیم؟  بالاخره 260 سال است یا 523 سال؟  خیلی ساده آنکه روایت دوم از آن یهودیان است و آنان کورش کبیر را ناجی,  مسیح و ذوالقرنین می دانستند،  و در این روایت منظور از ذوالقرنین اسکندر نمی باشد،  از زمان کورش کبیر تا به زمان اردشیر بابکان  یعنی سلسله هخامنشی  + سلسله اشکانیان حدود 523 سال است.

   پرسش 1056:  در بعضی مواقع مانند تاریخ های خیلی قدیم،  تاریخی مانند تاریخ هرودت مورد مطالعه قرار می گیرد و در بسیاری از مواقع به عنوان تنها ملاک تاریخی مورد توجه است, جنابعالی استحضار دارید بدون توجه به همین کتب تاریخی تقریبا بخش بسیار بزرگی از تاریخ حذف خواهد شد, مثلا شما برای مطالعه تاریخ هخامنشیان یا دشمنان یونانی آنها چه منبع تاریخی را معرفی میفرمایید؟

   پاسخ پرنیان حامد:  چشم ما از این پس همچون گذشته  تاریخ اشخاصی مانند هرودوتی را ملاک قرار می دهیم،  که نه تنها به درستی نمی دانسته افسانه ای که شنیده مربوط به کورش کبیر بوده یا جدش هوخشتره (کی خسرو)،  که حتی نمی دانسته اقیانوس چیست:

   * پدر تاریخ جهانیان! هرودوت کبیر!  در تاریخ خود در مورد اینکه علت طغیان رود نیل می تواند این باشد که از اقیانوس سرچشمه گرفته است استدلال می فرمایند:  من شخصا از وجود رودی به نام اقیانوس بی اطلاعم.  تصور می کنم هومر یا یکی دیگر از شعرای قدیم این اسم را اختراع و در شعر و ادبیات وارد کرده است. (تاریخ هرودوت قسمت 23 از بخش کلیاتی درباره مصر: نیل)،  ببخشید ولی این مورخ یونانی اصلا نمیداند اقیانوس خوردنی است یا پوشیدنی!

   و از کل تاریخ هایی که در ایران مکتوب است،  و به جا مانده صرف نظر و چشم پوشی می کنیم!

    به شرطی که شما یک اسب بردارید،  و از یونان تا هندوستان را از وسط ایران یک هفته ای بروید.

   برای مطالعه هخامنشیان و یونانی ها  هم به جای کتیبه و اسناد ایرانی،  به شما ایلیاد هومر یونانی را پیشنهاد می کنم که به گفته اش کوروش اول هخامنشی یونانی بوده است.

   نظر 1057:  خانم پرنیان حامد نوشته اند:  (بین سالهای 90-73 قبل از میلاد شخصی از ایران با سپاهی عظیم از سوی مصر به طرف الجزایر و از تونس با کشتی وارد جزیره سیسیل و از آنجا به طرف شمال رفته و از ژنو به ساربروکن در آلمان و از آنجا به فرانکفورت, و کلن رفته سپس با نرمان ها (نرم پایان شاهنامه) جنگ کرده از آنجا به اسلو رفته و در زمستان به طرف قطب شمال (ظلمات) به دنبال آب حیات می رود. سپس از این مکان به جزایر انگلستان رفته و در آنجا دیواری بر روی گوگ و ماگوگ ( یاجوج ماجوج) می کشد، و به سوی شرق باز می گردد که در راه بازگشت به وطن او را در شهر اور سر به نیست می کنند.) پس باید بگیم این شخص ایرانی که بر قوم یاجوج ماجوج دیوار میبندد و همچنین به دنبال چشمه آب حیات میرود (دقیقا مانند ذوالقرنین و خضر که دنبال آب حیات میروند)

همان صاحب دو شاخ و ذوالقرنین است چون که میگویند ذوالقرنین به چشمه آب حیات نمیرسد و در سفر میمیرد. دقیقا مانند نوشته های خانم پرنیان!  آقای انوش راوید شما قبول دارید که خانم پرنیان حامد خیلی خیلی شهنامه ی فردوسی رو جدی گرفته؟  ایشان درصدی هم به دروغ یا اشتباهات شاهنامه دقت نمیکندد.

   پاسخ پرنیان حامد:  1. شاهنامه فردوسی را کل اسکندر نامه ها, کل متون پهلوی, تاریخ بلعمی, آثارالباقیه,.... تایید می کنند،  و همان را می گویند. 2. اشتباهات و دروغ های شاهنامه فردوسی کدامند؟  3 . کدام ذوالقرنین؟ 100 تا ذوالقرنین موجود است.  ذوالقرنین یک صفت است یک لقب است.

   پاسخ انوش راوید:  نظرات خانم پرنیان حامد،  در میان انبوه کتاب های تاریخ در مورد دوران اسکندر تاریخی،  بهترین و با منابع ترین میباشد،  در هر صورت با نظرات عزیزان و پرسش و پاسخ ها،  و ادامه تحقیقات،  ایشان در جلد دوم کتاب،  نتیجه بهتر و کامل تری ارائه خواهند داد.  

   نظر 1058:  با سلام و تشکر از بابت توضیحتان در مورد پرسش من در مورد دریای خزر.  خانم پرنیان حامد، احساس کردم نوعی سوء تفاهم پیش آمده چون شما در جمله ای با رنگ قرمز نوشته بودید اگر می خواهید دریای شمال را خزر بنامید و دریای جنوب را خلیج عرب تا ماجرا خاتمه یابد البته ارجاعی هم به کتابتان داده بودید متاسفانه هنوز کتاب گرانقدر شما را تهیه نکرده ام و ان شاء الله در اولین فرصا اقدام خواهم کرد اما منظور من از خزرها همان قوم معروف ترک و یهودی است البته نمی دانم شما و آقای راوید چه نظری در ارتباط با آن ها دارید ولی تاریخ رسمی این طور آن ها را به ما می شناساند و این که در دوره هایی به ایران و قلمرو اسلامی حمله کردند و در کنار آن نام دریای خزر را برگرفته از آنان می دانند و همین باعث ایجاد یک سری بحث ها شده است. من از قول دانشمند بزرگوار جناب عبدالرحمان عبادی نوشتم که خزر نامی ایرانی است و شما کامل فرمودید که اصلا نام قومی ایرانی است بر این اساس هم من نظرم این است که خب وقتی چنین نام اصیلی داریم و جا هم افتاده و اقبال عمومی هم دارد (برخلاف نام دریای مازندران که جنبه ی رسمی دارد و کاسپین که مورد قبول عمومی واقع نشده و تازه طبق نظر آقای عبادی کاسپین اصلا غلط است و باید گفته شود کاسپی ) چرا این نام را رها کنیم و بچسبیم به نام فراموش شده ای مثل کاسپین. خزر هم اصالت دارد و هم مقبولیت، همان طور که خلیج فارس هم حقیقی است و هم اصیل و هم مورد قبول اکثریت و در واقع یک عده با باب کردن خلیج عرب است که مشکل درست کرده اند. به قول یکی از دوستان عرب زبان خوزستانی که می گفت وقتی خلیج فارس اسمی است که از نظر تاریخی درست است، خلیج عربی به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست.
در مورد مسلمانان و خزرها و ارتباطشان، منظورم جنگ و درگیری های آنان بود. به نظر از صحبت های من سوء برداشت شده بود. تقصیر از انشای بد بنده بود و شم به بزرگواری خود ببخشید.  در هر صورت باز هم از شما به جهت وقتی که برای پاسخ به این پرسش گذاشتید متشکرم و امیدوارم سوء تفاهمی به وجود نیامده باشد.

   پاسخ انوش راوید:  نه عزیز هیچ سو تفاهم نشده،  بلکه از نظرات و نوشته های شما خوشحالیم،  پاسخ ها جنبه عمومی دارند،  و حتی ممکن است نظرات شخص من با تحلیل های جدید تغییر کند،  در نقشه جدید در جغرافیای تاریخی ایران خزر در حدود گیلان کشیده ام،  که به زودی توضیح آنرا هم خواهم نوشت.  در ضمن مقاله بنویسید تا در وبلاگ منتشر کنم،  ما تازه اول کاریم و باید جوانان باهوش ادامه راه را بدهند.

   پرسش توسط هیچکس 1059:  خانم پرنیان حامد چطور فهمیدند ابراهام (ع) ایرانی هستند؟  طبق قران کریم زبان ابراهام سریانی بوده و فرزندانش عبری زبان (به جز اسماعیل که عربی را از قبیله جرهم اموخت و فرزندانش عربی تکلم کردند تا به محمد ابن عبدالله (ص)........ ایشان دارند قران کریم را زیر سوال میبرند! اگر ابراهیم ایرانی بوده پس باید بگیم یک سوم تا دو سوم پیامبران الهی ایرانی بوده اند!  باید بگیم قوم کثیف بنی اسراییل (بنی یعقوب) ایرانی بوده اند!  بنی اسماعیل هم همینطور!  خودتان را راحت کنید یه دفعه بگید کل جهان و حضرت ادم (ع) ایرانی بوده اند! اصلا این هم بگین اجنه و همچنین یوفو های مریخی هم ایرانی بوده اند! تا هتریک کرده باشید... 

   پاسخ پرنیان حامد:

-         طبری در تاریخ خود اشاره می کند که ابراهیم از قوم کُردان بود 

-         ابن خلدون می گوید : اسماعیل زبان عربی را از قبیله جرهم اموخت زیرا پدرش عرب نبود آزر پدر ابراهیم از خاندان فریدون است.

      این دو سند به سمع و نظر 3 مجتهداسلامی  در ایران رسید و با اجازه و تایید این بزرگواران در کتاب ارائه شد.  به گفته این بزرگواران حضرت ابراهیم (ع) به استناد کتاب مقدس قرآن با همسر خود و پسرش اسماعیل به مکه مهاجرت کردند،  و رسالت این پیامبر مشخص کردن مکان تولد خاتم النبیا حضرت محمد (ص) بوده است.  و این همان است که خداوند در آیه شریفه بقره می فرمایند بنی اسرائیل به کتاب تورات دست برده اند،  و نشانه های ظهور حضرت محمد (ص) را از این کتاب مقدس از میان برده اند.

      شما کی هستید که به خود اجازه می دهید روی سخن مجتهدین اسلامی کشورمان سخن بگویید؟  شما کی هستید که به خودتان اجازه می دهید حضرت یعقوب (ع) نوه حضرت ابراهیم (ع) را کثیف! خطاب کنید؟  

     طبری از مجتهدین اسلامی بوده،  وقتی می نویسد ابراهیم از قوم کردان بود من هم رفتم پرسیدم که آیا این تحریف است می گویند خیر.  به شما چه بگوییم؟  حضرت ابراهیم ایرانی نبوده است اما از قوم کردها بوده لاجرم از کردستان بوده است نه ایران!

      شما اگر دنبال حقیقت هستید چرا با نام هیچکس سوال می فرمایید؟  خودتان را معرفی کنید نام مجتهد مورد قبول تان را هم بفرمایید من از ایشان وقت می گیرم به اتفاق می رویم خدمتشان ببینیم نظر ایشان جز از نظر مجتهدین یاد شده است!؟

      البته کسی که خود را هیچکس معرفی می کند،  به گفته خود کسی نیست که من وقت بگذارم و جواب هیچکس را بدهم اما بدانید که در اسراییل ادعا کردند که در کتاب تورات آمده است:  ابراهیم پسر خود اسماعیل را قربانی کرد و کشت و مسلمانان دروغ می گویند شما اگر واقعا کسی هستید به جای اینکه با من درگیر شوید بلند بشوید کمر همت ببندید و جلوی این اراجیف یهودیان را بگیرید.   

     نام این حضرت نیز در قرآن کتاب آسمانی مسلمانان ابراهیم (ع) است.  اگر مسلمان هستید این نام را همانگونه که در قرآن است بنویسید. 

   پرسش 1061:  در ویکی پدیا آمده که نام الام (عیلام) را اکدیان و یهودیان به کار میبردند،  که معنی آن کوهستان نشین است.....آیا میشود گفت الام از کلمه ی عبری ال به معنی بلند- بلند مرتبه گرفته شده؟ و منظور از کوهستانی نشین همان بلندی نشین است؟ نام عبری علی ابن عمران(ع) هم الیا است،  که معنی بلند مرتبه میدهد....

   پاسخ پرنیان حامد:  آقای راوید تا آنجا که اسناد نشان می دهند بابلی ها این قسمت را الامتو یا الام می نامیدند،  و در کتیبه آشور بانی پال یعنی 668 ق.م نیز این نام آمده است.  و این بدان معنی است که نام الام 1320 سال قبل از حمله اعراب به ایران موجود بوده است.  این نام نمی تواند ساخته اعراب و یا عربی باشد!

   انوش راوید:  در پرسش و پاسخ های قبلی درباره نام الام یا ایلام هم گفته شده است.

   پرسش 1062:  بسیار جالب است که خیلی از ما ایرانیان با شهنامه فردوسی بیگانه هستیم و فقط چند بیتی که در مورد اعراب و ترکان و.. سروده شده را از آن کتاب میدانیم.  واقعا که...........

   پاسخ پرنیان حامد:  واقعا که متاسفم برای مردم کشوری که تاریخ جهان را به زبان مادری در اختیار دارند و به جای احیای آن به دنبال افسانه های بیگانگان سینه سپر می کنند!

   پرسش 1063:  دشت تازیان که در بندهش آمده دقیقا کجاست؟ تازی چه معنی میدهد؟

   پاسخ پرنیان حامد:  کتاب:  اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست:

      لغت تازی را مارکورات در کتاب" شهرستانهای ایرانشهر" از لغت تاختن به معنی تاخت و تاز و غارتگری مشتق می داند و معتقد است که هیچ ربطی نه با قبیله طی و نه با لغت تاژیک دارد که از تات می آید و ترکان ایرانیان را به این لفظ می خواندند. ( شاید ترکها مادها را  به این لفظ می خواندند چه که پارس ها خود دائما گرفتار تاخت و تاز تازیان بوده اند،  از زمان ضحاک تازی تا به زمان متنی که هم اکنون سعی بر تجزیه و تحلیل ان داریم!)

بانو پوران فرخزاد در باب واژه تازی می نویسد:

-         به هر سان با پذیرش یکی بودن واژنام  تاجیک = تاژیک = تازیک, به ناچار این پرسش نیز به میان می آید که چرا ایرانی ها اعراب را هم تازیک = تازی میخوانند!... پاسخ این پرسش به کینه ژرف پارسیان (توجه کنید فقط پارسیان نه دیگر ایرانیان ) به دوره ی اشکانی باز می گردد که خود را ریگ مند فرمانروایی هخامنشی می دانستند, کینه ای که در تمامی دوران شهریاری اشکانی ادامه داشت و پیوسته از اشکانیان با نام تازیک – تازی نه به معنای راستین واژگانی ان بل به معنای مهاجم و غاصب و یا تازشگر یاد می کردند که واژه ی تازشگر هم از همین ریشه بر آمده است.  و چون واژه ها در گذاره زمان با معنی های دیگری هم در آمیزه می شود پس از یورش اعراب به ایران, ایرانیان نیز بنا بر همان عادت دیرینه به آنان فرا نام تازی – تازیک را بخشیدند چنانکه ارامنه به سبب دشمنانگی دیرینه با ترکها هنوزاهنوز هم انان را داجیک می خوانند.

   ترکها ایرانیان را تازیک می خوانند و ارامنه ترکها را!  منظور بی شک همان میانه ارامنه و ترکها و پارسها بوده که روزی قلمرو مادها نام داشته و امروزه اثری از آن بر جا نیست و به نظر می آید که به این محل داهه = داهی = تاجی = تاژی = تازی گفته می شده و تبار  اشکانیان که همان اسک های جدا شده از قبیله بزرگ اسکیت (ساکایی – سگزی ) یا پارت ها بودند که پهنه زندگانیشان در خورآسان بزرگ در شمال غربی ایران امروز داهی  نامیده می شد و بی شک واژه دهستان نیز از این واژه است و با خراسان امروزی, تاجیکستان امروزی و سیستان امروزی در شرق ایران امروز هیچ ارتباطی ندارد.

   میدانم هرچه باشد معنی سگ شکاری نمیدهد زیرا اعراب میان رودان تبعه ایران در زمان ساسانیان بوده اند و این لفظ ناممکن است......

    منظور شما از اعراب میان رودان چیست؟  نژاد مردم عراق, سوریه, مصر ... عرب نیست! اعراب حمله کردند این کشورها را گرفتند مثل ما فردوسی نداشتند زبان شان عربی شد.  نژاد اعراب در عربستان صعودی بوده و هست.  اگر بگویید کشورهایی که اعراب فتح کرده اند عرب هستند پس ما هم عرب خواهیم بود.  مصری که وسط آفریقا است که از نژاد عرب نیست! همین طور عراق و سوریه و اردن و....

   پرسش 1064: جایی شما نوشته بودید عجم یعنی فرزند جم!! پس چرا در قران معنی غیر عرب میدهد؟

   پاسخ پرنیان حامد:  چون جم عرب نبوده است.

   پرسش 1065:  جایی دیگر نوشتید ایرانیان به خورشید احترام زیادی میگذاشتند.. شاید نام گذاری جمشید (همچو خورشید) به همین علت باشد یا شاید هم عجم به چم فرزندان خورشید باشد؟

   پاسخ پرنیان حامد:  سومریان با نماد جمشید خورشید پرست بوده اند.

   پرسش 1066:  آیا راست هست که در زمان خلافت بنی عباس مانویان را میکشتند؟  خیلی از شهر ها و لغات پارسی مطابق با تلفظ اعراب شده مانند:   dezhpil= دزفول +   opatan= ابادان + parab = فاراب +  sepahan = اصفهان +  Caspian = قزوین +   rega= ری + اسپ = اسب  +  سپید = سفید + و... علت دگرگونی این قبیل کلمات که زیاد هم بوده اند چیست؟

   پاسخ پرنیان حامد:  از پژوهشگران دوران ساسانی و اسلامی بپرسید.

   انوش راوید:  تغییرات در زبان پارسی و تبدیل شدن به زبان دری از دوران سلسله هخامنشیان بویژه داریوش بزرگ بود،  در این باره بارها در وبلاگ توضیح نوشته ام.  کشت و کشتار از ادیان دیگر همیشه تاریخ در همه جهان و به بهانه های مختلف وجود داشته،  ولی اصل مهم آن بر اساس غارت بوده است.  نمونه ساده آن جنگ نعمت حیدری یا دعوای جهود و شیعه،  در همین اواسط قرن گذشته در تهران بوده است،  که در نهایت منظور از آن غارت اموال بوده است.  گاه این غارتها محلی بوده،  و گاه  حکومتی،  به هیچ عنوان هیچ دینی اجازه چنین کشتار ها را نداده است.  ایکاش روزی برسد با دستکاری ژنتیکی،  این وضع هموساپین دگرگون شود،  و از کشتن یکدیگر دست بردارد.  در زمان خلفای اسلامی،  مانویان از ایران و عراق تا افغانستان و کاشغرستان پخش بودند،  و به همین دلیل بازرگانان ورزیده ای شده بودند،  و متعاقب آن پولدار.

   پرسش 1067:  چرا کتیبه ی ام قیس از معاویه در کشور اردن به خط یونانی،  شاید هم آشوری است،  و از نماد صلیب و از سال عربی (نه هجری قمری) بکار برده؟

   پاسخ پرنیان حامد:  صلیب نماد میترایی بوده که مفهوم عالم گیر یعنی فاتح شمال, جنوب, شرق و غرب را می رساند،  احتمالا  معاویه با استفاده از این نماد خود را عالم گیر معرفی کرده است.  خط کتیبه به زبان محلی ترجمه و نوشته شده است که کاری روال بوده است کتیبه های هخامنشی هم سه زبانه هستند.  معاویه و یزید دشمن خانواده حضرت محمد (ص) بودند لاجرم تعجبی نیست،  که این حاکم به جای تاریخ هجرت این حضرت از تاریخی با عنوان اعراب استفاده کرده باشد.

   پرسش 1068:  چرا در تاریخ طبری شهر اصفهان 2 بار فتح میشود؟

   پاسخ پرنیان حامد:  چون همانگونه که در کتاب نیز به تفسیر آمده است از زمان ساسانیان در ایران یک نام برای دو مکان بوده است از جمله اسپهان که یک محل آن اصفهان امروزی و محل دوم آن در کردستان بوده است (البته سپاهانی که شما در بالا آورده اید با اسپهان و اصفهان ارتباطی ندارد خود تامی جدا می باشد!)

   پرسش 1069:   چرا یکی از سرداران عرب دو بار در جنگ با ایرانیان شهید میشود؟  فیلم هندی هم اینطور نیست......

   پاسخ پرنیان حامد:  در مورد این سوال محبت بفرمایید با پژوهشگران تاریخ اسلام مشورت کنید   

   پرسش 1070:  نظر شما در مورد کتیبه ی ام قیس چیست؟

   پاسخ پرنیان حامد:  کتیبه ای است از معاویه پدر یزید که به زبان محلی نوشته و کنده شده است واضح سوال کنید چه نظری باید داشته باشیم! حقیقتی است جلوی چشمتان!

   پرسش 1071:  چرا خلیفه ی مسلمان از نماد صلیب استفاده میکنه؟

   پاسخ پرنیان حامد:  صلیب نماد میترایی بوده که مفهوم عالم گیر یعنی فاتح شمال ,جنوب,  شرق و غرب را می رساند احتمالا معاویه با استفاده از این نماد خود را عالم گیر معرفی کرده است.

   پرسش 1702:  لطفا درمورد موسیقی اصیل ایرانی هم بنویسید.

   پاسخ پرنیان حامد:  موسیقی اصیل ایرانی پایه و مبنای موسیقی کلاسیک اروپا و موسیقی جاز در اروپا الهام گرفته شده از بداهه سرایی در موسیقی اصیل ایرانی می باشد.  قدیم ترین کور موسیقی جهان در کتیبه های هخامنشی در زمان کورش کبیر می باشد.

   پرسش 1074:  فاکتور های معماری اصیل ایرانی چیست؟

   پاسخ پرنیان حامد:  در چه زمانی از تاریخ ؟ کدام دوره زمان مهریان ؟ زمان هخامنشی ؟ زمان ساسانی ؟ زمان اشکانیان ؟ زمان اسلام ؟؟

   پرسش 1075:  شباهت زیادی میان اکوپلیس و قصر سنا در ترکمنستان پایتخت پارتیان وجود داره. آیا این تاثیر گذاری یک طرفه است یا دو طرفه؟

   پاسخ پرنیان حامد:  ترکمنستان پایتخت پارتیان نبوده است.  

   پرسش 1076:  درود بر فردوسی زمان پرسش هایی داشتم:  حکومت امام علی (ع) در کوفه دروغه؟ حکومت روزبه(سلمان)در مدائن به خواست عمربن خطاب دروغه؟ ایا یزدگرد سوم دختر داشته؟ واقعه کربلا در عراق دروغه؟ایا اصلا عراق عرب در کار بوده ؟ امام حسین(ع) در کربلا به لشگریان یزید نمیگفت سرداران قادسیه؟ چطور معاویه پسر ابوسفیان از شجره ملعونه / ایرانی بوده؟در مورد سپاهیان خراسان و شکست ساسانیان از انها و ایرانی بودن یزید و معاویه و مروان بیشتر بنویسید. ایا دو تا اسکندر ما داشته ایم:1.اسکندری که هخامنشیان را نابود کرد2.اسکندری که کراسوس رو لوله کرد ؟ نبرد اریوبرزن و اسکندر در چه سالی بوده ؟تاریخ دقیق نابودی هخامنشیان و روی کار امدن اشکانیان کی بوده؟ ایا الکساندر و اسکندر جدا هستند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما,  فردوسی تکرار نخواهد شد.  در مورد سوالات دوره ساسانی و زمان حمله اعراب به ایران محبت بفرمایید با پژوهشگران این دوران تاریخی تماس بگیرید.  در مورد اشکانیان, اسکندر, و هخامنشی و قبل از آن در خدمت شما هستم.

      به استناد تاریخ ایران,  و متون پهلوی باقی مانده چون بندهش،  زمان مشخص شده برای حمله اسکندر به دارا بین سالهای 73-90 ق.م می باشد.  (اسناد این مدعا در کتاب می باشد) لاجرم اسکندری که نام و ماجرای او در تاریخ ایران موجود است،  نمی تواند الکساندر یونانی باشد،  که آنها را یکی دانسته اند.  در همین تاریخ  ایران و متون پهلوی اگر تا 320 ق.م پی گیری کنیم مواجه با حمله شخصی به نام کهرم (کی هروم) می شویم که اسناد مکتوب در این تاریخ ها با گفته های مورخین یونانی هم خوانی دارد.  کهرم نامی به ایران حمله کرده قصر پادشاه را در باختریش (بلخ امروزی نیست) می سوزاند دو دختر او را به اسارت می برد و تا هندیجان ایران پیشروی می کند.... . این دو شخصیت را در تاریخ یکی انگاشتند علت آن هم کاملا مشخص است و در کتاب 100 بار تجزیه و تحلیل شده است.  تاریخ حکومت اشکانیان با عنوان شاه شاهان (توجه کنید اشکانیان قبیله ای بوده اند،  که سالها والی, حاکم, شاه منطقه خود بوده اند) به استناد سکه های اشکانی در زمان میتری دات (مهرداد) می باشد،  که برابر 73 ق.م است.  قبل از آن سکه اشکانیان تنها با لقب شاه است و نه شاه شاهان!  لاجرم حکومت هخامنشی در سال 73ق.م از میان رفته است و نه 320 ق.م که این تاریخ را متون پهلوی و تاریخ ایران نیز تایید می کند. در مورد کراسوس که در تاریخ هم مشخص است همانی است که در سال 73 ق.م میتری دات (مهرداد ) اسکندر تاریخ ایران لوله کرده است.  اما آریوبرزن که این نام باز دچار گرفتاری القاب یونانی است.  آیا منظور فرشیدورد است؟ در این صورت این دلاور320 ق.م در مقابل سپاه کهرم پسر ارجاسپ مقاومت کرده است،  و برادر اسفندیار است.  ببینید دو شخصیت را در تاریخ آنچنان به هم آمیخته اند که جدا کردن روایاتش خود یک کتاب دوم لازم دارد.  اگر یونانی 100 سند آورده که الکساندر من همان اسکندر شماست که جهان گیر بوده است و ... من هم 100 سند آوردم که الکساندر او اسکندر نبوده و تا هندیجان بیشتر پیش نرفته و کشته شده است.  شما به عنوان یک ایرانی 100 سند من را می پذیرید یا خیر؟  اون سکه, آن هم تاریخ, آن هم کتیبه ... کتاب را مطالعه بفرمایید،  اگر 20% از اسناد کتاب برایتان قابل قبول بود تازه بلند بشویم استین بالا بزنیم و تاریخ کشورمان را احیا کنیم و خودمان را از این دروغ 2012 ساله رهایی بخشیم.

   پرسش 1077:  درود بر شما. درباره نام سام پرسشی داشتم: ایا این نام ایرانی است؟ همچنین سام نام یکی از 4 فرزند نوح(ع) است و میگویند که اصناف عجم از نسل ارفکشد یا همون ارفکشاد هستند. ایا این راسته؟ در ویکی پدیا امده:

(سام یکی از پسران نوح در تورات میباشد. نام او در قرآن ذکر نشده است ولیکن حدیثهای زیادی در مورد او در اسلام وجود دارد. پدرش پیامبری بود که مردم را به سوی آئین خویش می‌خوانده ولی آنها به فرمان او گوش فرا ندادند و خدا تصمیم گرفت که آنها را مجازات کند. این مجازات طوفانی بود که نوح برای رهایی از آن کشتی بزرگی را ساخت و گروهی از حیوان و انسان را در آن جای داد. سام و برادرانش حام و یافث نیز با همسرانشان از کشتی‌نشینان بودند که از توفان یاد شده رسته‌اند.

سام دارای چندین پسر به نامهای عیلام، آشور، ارفکشاد، لود و آرام و چندین دختر بود. ابراهیم که شخصیت مهمی در دینهای یهودیت، مسیحیت و اسلام است از نسل ارفکشاد است. واژه های سامی و حامی معمولا نشاندهنده نسبیت گروهی از نسل سام و یا حام دارند. زبانهای عربی، آرامی، عبری، اتیوپیایی، آکادی و فینیسی زبانهای سامی محسوب میگردند. ) ایا ایرنیان سامی هستند؟ و ایا گبتیان همونطور که منابع ادیان ابراهیمی میگویند از نسل قبط(گبت) ابن حام ابن نوح پدر نژاد سیاه (ابوالاسود)هستند؟اگر اینجور باشد باشد باید گبتان مصری از دم حاجی فیروز باشند

چون حام ابن نوح فرزندانشان از دم سیاه شدند به خواست خداوند .......... 

   پاسخ پرنیان حامد:  راست مطلب اینکه من هم خیلی سعی کردم شاید از طریق سام پسر حضرت نوح(ع) به شجره نامه ایرانیان برسم ولی متاسفانه نمی شود و جور در نمی آید انچه شما داخل ( ) نوشته اید که گویا از ویکی پدیا است دارای تناقض می باشد  ما یک سام پسر حضرت نوح داریم و بعد با اختلاف زمانی حدود 1700 سال یک سام پدر بزرگ رستم که شجره نامه او در بندهش است . و از تورانیان (آشوریان ) است . که در ضمیمه شجره نامه های کتاب آورده ام این سامی است که فرزندان او در بندهش به صورت زیر آمده است: 

سام ***

     ماریندک                 اسپروک                      خسرو                دستان                       دموک

 پادشاه پتشخوارگر       کدخدای سپاهان         کدخدای ری        پادشاه سکایان و ناحیه نیمروز کدخدای ابرشهر       

 پادشاه آسورستان

                                                                       زواره   uzwarag                   رستم

    تازه خود از نژاد ایرج نبوده بلکه از نژاد تور پسر فریدون بوده یعنی آشور در حالی که ایرانیان از نژاد ایرج هستند بعد هم مشکل بتوان این سام را پسر حضرت نوح دانست مگر انکه باز سلسله ای 1700 ساله با نماد سام منظور بوده باشد .

    تاریخ بلعمی در مورد پسران نوح می گویید: "از سام عرب و عجم و سپیدرویان (رومیان) و پیغامبران و نیک مردمان آمدند و از حام سیاهان حبش و زنگیان و هندوان و کافران و فرعونان و ملکان و ستمگران و از یافث ترک آمد و سقلاب و یاجوج ماجوج و کسانی که اندر ایشان خیر نسیت "

    این امر نیاز به پژوهش فراوان دارد من نمی توانم در این مورد چیزی بگوییم یا قضاوتی کنم اسناد جمع اوری شده را در اختیارتان گذاشتم خودتان قضاوت کنید.

   پرسش 1078:  با درود. چرا موزه ی ملی افغانستان پر از سکه های هلنی و اسکندری و دیودوت است؟ ایا نوشته های ویکی پدیا در مورد تخته سنگین میتواند دلیل بر حمله الکساندر باشد؟(تختِ سنگین بازمانده‌های شهری باستانی در سمت شمال آمودریا واقع در تاجیکستان در چند کیلومتری مرز با افغانستان است.
   این محوطه باستان‌شناسی در ریزشگاه دو رود وخش و پنج در غرب آی‌خانم قرار گرفته‌است.  باستان‌شناسان در این محل محوطه‌ای کوچکتر از آی‌خانم، بجای‌مانده از دوره هِلِنی متعلق به سده‌های سوم و دوم پیش از میلاد کشف کرده‌اند، که به همان اندازهٔ آی‌خانم دارای اهمیت است: نیایشگاهی که در بین مردمان محلی آنجا بنام تخت سنگین مشهور است. این ساحه ترکیبی از معبدی یونانی و آتشکدهٔ زرتشتی بوده، که نمایانگر این واقعیت است که در باختر دورهٔ هِلِنی (یونانی) دو رسم و سنت وجود داشته‌است. در تختِ سنگین شمار زیادی سکه (هدایای اهداشده به معبد) و تندیس‌ها و سردیس‌های واقع‌ نمایانه چشمگیری کشف شده‌اند: سردیس‌های رنگ‌آمیزی‌شده ساختِ محلی از مردان و موبدان، تندیس‌های مرمرین ساختِ محلیِ مردی شبیه به اسکندر مقدونی (با کلاه‌خودی با نقشی از شیر) و تندیس یونانی مارسواس (در اسطوره‌های یونان، نوازنده فلوت است)، که احتمالا مقصود از یک آیین‌ محلی بوده، در داخل معبد پیدا شده)...... با سپاس

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما ,  خیر متاسفانه حداقل معبد لائودیسه یک معبد سلوکی است که آن هم دلیل بر حکومت سلوکیان (پادشاهان سوریه) در ایران نبود چه رسد به آی خانم و اطراف آن که هیچ سندی بر یونانی بودن این بنا ها  موجود نیست. در  سوال و جواب های گذشته هلنیسم, باختریش, یون آن ... تجزیه تحلیل شده است. اما باز هم بار دیگر با کمال میل برای شما:

سنتی با نام هلنیسم در میان پادشاهان اشکانی : 

به تعبیر و تفسیر خود یونانیان در مورد این لغت توجه بفرمایید :

 Helios  = یونانیان باستان او را خدای روشنی می دانستند که سوار بر ارابه با اسبان سفید روزها در آسمان جولان می داده و شب هنگام در زورق زرین به پایگاه نخستین باز می گردیده است.

   این که تعریف مهر (میثره , میترا) خدای مهریان است!  برای این خدا, اهورا میترا  که ما هزاران سند  در کتیبه ها معابد و متون پهلوی داریم! این اهورا که یونانی نبوده!

   تقریبا بر روی اکثر سکه های اشکانیان آمده است :  FILELLHNOS  که ترجمه ی الفبای آن به صورت "فیل للخنوز" میباشد که آن را به "فیل هلن" تعبیر کردند که خود به معنی دوستار آیین میترایی می باشد اما به ما گفتند که این واژه یعنی"دوستار یونان!" ما  هم باور کرده ایم و نمی دانم چرا هیچ کس اعتراضی ندارد؟!  

   اگر به استناد آنچه تا به امروز شنیده ایم اشکانیان با سلوکیان (که می گویید یونانی بوده اند)  جنگیده و آنان را از سرزمین ایران بیرون ریخته اند,  پس مفهوم دوستار یونان بر پشت سکه های اشکانیان چیست؟ اگر اینگونه  دوست و عاشق مرام و فرهنگ هم بودند پس چرا جنگیدند؟  ببینید حتی در تفسیر هایی که تا به امروز شده نیز جای سوال است!

   حقیقت آن است که اشکانیان که به آیین میترایی بوده اند بر پشت سکه های خود نام اهورا میترا را به زبان آشوری نوشته و خود را دوستار این آیین معرفی کرده اند که هیچ ارتباطی به یونان و گریس ندارد.

هلنیسم همان میترایی به زبان یون ها (آشوری- آرامی) است و با کشور گریس در  دریای اژه ارتباطی ندارد.

باختریش , بلخ امروزی نیست

   باختریش و یا باکتریا استانی بزرگ در مقابل نینوا بوده است و با بلخ امروزی در خراسان هیچ ارتباطی ندارد که اسناد این مدعا در  کتاب اسکندر تاریخ ایران اکساندر یونانی نیست  ارائه شده است. سلوکیان (پادشاهان سوریه) برای مدتی کوتاه فاتح این استان بوده اند و نه فاتح کل ایران و افغانستان! حال جمله ویکی پدیا را بررسی کنیم:

   نیایشگاهی که در بین مردمان محلی آنجا بنام تخت سنگین مشهور است. این ساحه ترکیبی از معبدی یونانی و آتشکدهٔ زرتشتی بوده، که نمایانگر این واقعیت است که در باختر دورهٔ هِلِنی (یونانی) دو رسم و سنت وجود داشته‌است.

   این ساحه ترکیبی از معبدی میترایی و آتشکده زردشتی می باشد چرا که توضیحی که از دالان های آن در پاراگراف بعدی آمده است همانندی آن را به معابد میترایی اروپا نشان می دهد و این نمایانگر آن است که در بلخ دو رسم سنتی زردشتی یعنی میترایی و مزدایی در این زمان وجود داشته است.

    در تختِ سنگین شمار زیادی سکه (هدایای اهداشده به معبد) و تندیس‌ها و سردیس‌های واقع‌نمایانه چشمگیری کشف شده‌اند: سردیس‌های رنگ‌آمیزی‌شده ساختِ محلی از مردان و موبدان، تندیس‌های مرمرین ساختِ محلیِ مردی شبیه به اسکندر مقدونی (با کلاه‌خودی با نقشی از شیر) و تندیس یونانی مارسواس (در اسطوره‌های یونان، نوازنده فلوت است)، که احتمالا مقصود از یک آیین‌ محلی بوده، در داخل معبد پیدا شده).

   کل اشیاء یاد شده اشیای قابل جابه جایی است که دلیل بر حکومت گروهی بر محلی نمی باشد! تکرار می کنم در زمانه ما سر ستون های تخت جمشید در پاریس است 1000 سال دیگر نمی توانند بگویند کورش هخامنشی فاتح پاریس بوده است!

   در مورد تندیس اسکندر با کلاه خود و نقش شیر,  شیر علامت میترایی است و شیر یکی از مقام های این آیین است.  در مورد تندیس مارسواس ببینید قدیمی ترین اسناد در مورد موسیقی در جهان در کتیبه های هخامنشی در زمان کورش کبیر است.  هر کس فلوت بزند مارسواس یونانی است؟ آخر این چه قضاوتی است!؟

   در مورد سکه های موزه افغانستان نیز این سکه ها دلیل بر حکومت گروهی بر محلی نمی شود سکه در جهان جا به جا میشود.  همانگونه که بار ها در این وبلاگ توضیح داده شده است باید علامت ضربخانه سکه را نگاه کنید جایی که سکه در آنجا ضرب شده است محل حکومت پادشاه را نشان می دهد.  بر روی سکه سلوکیان (پادشاهان سوریه) حتی علامت ضربخانه لائودیسه و یا ریگا و یا ... که بر سر راه است نیز دیده نمی شود!  

   نظر و پرسش 1079: کی میگه حضرت ابراهیم ایرانی نبوده؟

1 ــ در حاشیه تفسیر قران بنام خازن:امده است که ابراهیم{ع اهل کویه که در کردستان عراق نزدیک رانیه اتش را برایش روشن کردند لازم بذکر می باشد که کردستان عراق و کردستان ایران و کردستان سوریه و ترکیه از قوم ماد می باشند و الان بزبان کردی که زبان مادی می باشد تکلم دارند که این زبان همان زبان سریانی یاپهلوی یا پهلوانی می باشد.

2 ــ محمد ابو زهره در کتاب معروف خود بنام خاتم النبیین نوشته: ابراهیم ع در منطقه ابدره برزه در پناه کوهی به اسم قاسیوانمتولد شده است و این برزه همان منطقه بارزان امروزی است که در کردستان

3 ــ مسعودی مورخ مشهور در کتاب مروج الذهب می گوید ایرانیان قدیم بخاطر احترام به خانه کعبه و جدشان ابراهیم ع به زیارت خانه کعبه رفته و در ان طواف می کردند و اخرین شخص انها که به زیارت رفت ساسان پسر بابک پدر بزرگ اردشیر بابکان موسس پادشاهان ساسانی بود

4 ــ درتاریخ طبری از ابن عباس پسر عموی پیامبر اسلام نقل شده است که فرمودند ابراهیم ع وقتی که از

آور و کوسپه حرکت کردگویشش به زبان کردی یا سریانی یا همان پهلوانی بود در نزدیک حران یا همان کردستان از فرات عبور کرد خداوند با معجزه اش زبان او را به عبری برگرداندت

5 ـــ عالم بزرگوارمحمد بهاء الدین ملا صاحب در حاشیه کتاب کشف الغمه نوشته :انکس که حضرت ابراهیم ع را در اتش انداخت مردی بود از قوم خودش از کردها

6 ــ و در تفسیر قران ابن کثیر امده:و جعلواابراهیم علیه السلام فی کفه المنجنیق با اشاره رجل من اعراب فارسی {ایرانی من الاکراد قال شعیب الجبانی اسمه هیزن و این دلایل مختصری بود که کرد بودن حضرت ابراهیم علیه السلامو ایرانی و ماد بودن حضرت ابراهیم را به اثبات می رساند و اما قوم ماد که شامل طوایفی مختلف من جمله لر لک اورامان شکاک بادنیان سوران کلهر گوران جاف جلالی و فیلی و...می باشندو این قوم ماد 200سال قبل از کورش در ایران حکومت داشتند و پایتخت انها همدان بود و اما زرتشت پاک ع از همین قوم ماد در نزدیکی دریاچه ارومیه حدود مهاباد بدنیا امده است و اوستا قدیم به لهجه پهلوی یا پهلوانی که که لهجه کردی قدیم است می باشد و به زبان کردی امروزی خیلی نزدیک است.

   پاسخ پرنیان حامد:  آقای راوید تقاضا دارم محبت بفرمایید نظر و اسناد گرانقدر آقای مرتضی را با نام ایشان بر روی وبلاگ باز بفرمایید سپاسگزارم.

   انوش راوید:  آقای مرتضی بر اساس آزادی مجازی اندیشه و قلم،  لطفاً مطالب خود را بصورت یک مقاله به اندازه یک پست بنویسید. 

   نظر و پرسش 1080: هخامنشیان 72سال ق.م از بین رفته اند؟!  یعنی قریب به 508 سال حکومت کرده اند؟!  پس باید تعداد پادشاهانش 2 برابر شود!  بابا بی خیال چی میگی!؟

   پاسخ پرنیان حامد:  خیر هخامنشی ها در ایران 222 سال حکومت کرده اند و اشکانیان حدود 260 سال اسناد در کتاب می باشد هم تاریخ ایران هم سکه ها و هم متون پهلوی تایید می کند.  ببینید تاریخ را به هم ریخته اند یعنی اگر به شما گفتند کورش کبیر 2500 سال پیش بوده باید 266 سال از آن کم کنید.  می بخشید اما دست هم بر نمی دارم بی خیال هم نمی شوم موضوع هم شوخی نیست موضوع دفاع از فرهنگ و تاریخ 7000 ساله  کشورم است،  که با 266 سال پس و پیش تبدیل به افسانه اش کردند و مزخرفات خودشان را به ثبت رساندند.  کمر همت ببندید اگر ایرانی هستید کمکم کنید 280 صفحه سند بی شوخی گذاشتم برایتان بلند شوید از کشور و فرهنگ و تاریختان دفاع کنید.

   پرسش 1081:  نسل اعراب فقط از عربستان بوده و هست؟ پس ما اعراب خوزستان باقی مانده ی اسکیمو ها هستیم؟ عرب ها عراق را گرفتند و همینطوری زبانشان عربی شد؟ یعنی در مدت 20 سال یا کمتر زبانشان عوض شد؟ فرضا اعراب زبان عراقی ها را به زور عربی کردند آیا به زور هم دش داشه تن عراقیها کردند؟ به زور هم مجبورشان کردند قبیله ای زندگی کنند و نام طوایف عرب (مانند جرهم.بنی طرف.بنی تمیم و..) روی خودشان بگزارن؟ عرب ها به اسپانیا و آذربایجان و ارمنستان یورش نبردند؟ آن کشور ها عربی حرف میزنند؟ آنها فردوسی داشتند یا فردوسی اون جاها شعبه داشته؟ بقایای قوم ثمود که عرب بود کجا رفت؟ مگر سرزمین شام؟شما یعرب ابن قحطان را میشناسید؟ عمان ابن قحطان رو چی؟ میدانید اعراب قحطانی(اعراب اصیل) خواستگاهشان کجا بوده؟ یمن و عمان یا عربستان؟ شما نمیدانید عرب ها(کوچک گرد ها) همیشه پراکنده بودند و در جستن چرا گاه؟ این قوم چطور میتوانسته فقط در یک کشور ساکن باشد آن هم کشوری که نسلشان از بنی اسماعیل و قبیله جرهم و.. است؟

   پاسخ پرنیان حامد: ای داد بی داد ! چه می گویید ؟  این چه برداشت اشتباهی است که شما دارید؟ کی گفت و هست؟  خیر بنده که جد مادریم امامزاده ابراهیم نور است،  از اسکیمو ها هستم!  خیر عرب پای شما دش داشه نکرد شما پای عرب دش داشه کردید.  این همه سند و عکس کتیبه دو صفحه پاین تر کلیک کنید 6000 سال ایرانی ها و پادشاهان هخامنشی دش داشه می پوشیدند عرب کجا بوده 6000 سال پیش؟  زبان عربی از کجا آمده؟ دستور زبان عربی را چه کسی نوشته؟

   چند سوال پاین تر نگاه کنید ببینید از کجا آمد.  نام طایفه شما را عوض کردند؟ مگه مال من را عوض نکردند "حامد" عربی است یا پارسی؟ عرب فقط جنوب اسپانیا را گرفت!  زبان و فرهنگ قدیم شان اون بالا مانده بود بعد از بیرون ریختن اعراب گذاشتند سر جاش فردوسی نمی خواستند همین گونه است ارمنستان! آذربایجان آذری حرف می زنند، کی به شما گفته اعراب کل کشور ترکیه امروزی را فاتح شدند؟  اعراب اصیل دقیقا در یمن و عمان بودند که جنوب عربستان است و دقیقا بنی اسماعیل نمی گذاشتند که از آن زیر حرکت بکنند.  ته شبه جزیره عربستان چه ربطی به عراق و سوریه و اردن داشته بنی اسماعیل نمیگذاشتند این اعراب اصیل به مکه برسند چه رسد به این بالا؟ شما اگر اهل خوزستان هستید ایرانی و از نژاد پارس هستید چرا خودتان را عرب معرفی می کنید؟  اگر هم در شجره نامه شما نسل اندر نسل از اعراب اصیل هستید تشریف ببرید کشور خودتان یمن و عمان! خوزستان در کشور ایران است و پس از هفت نسل متولد این مکان شما خوزستانی هستید و ایرانی و اجازه ندارید خودتان را عرب معرفی کنید! عرب هستید تشریف ببرید عربستان! 

  پرسش 1802:  با درودی گرم به محضرتان . درباره ی گیاه مستی اور هوم در ویکی پدیا هر چه گشتم بیشتر گیج شدم. تعریف شما از این گیاه در طول تاریخ ایران چیست؟ با سپاس  

   پاسخ پرنیان حامد:  باور بفرمایید من هم هنوز  به نتیجه درستی نرسیدم , برخی معتقد هستند که همان حشیش است, اما در متون پهلوی آمده که آن را با شیر مخلوط می کردند.  تصور می کنم حشیش یا تریاک را اگر با شیر مخلوط کنیم باعث حال به هم خوردگی می شود!  بعد هم به نوشته متون پهلوی آن را می نوشیدند جایی سخن از کشیدن آن نیست. لاجرم مشکل بتوان قضاوت کرد که هوم همان حشیش یا تریاک است. هزاران گیاه در جهان است که اگر با روش خاصی تهیه شود سکر آور است.  در آمریکا به طور مثال  سرخپوستان از شیره کاکتوسی با روش های خاص نوشیدنی سکر آور تهیه می کنند.  حال هوم کدام گیاه ایران است و با چه روشی سکر آور می شود متاسفانه تا این لحظه سندی نیافتم.  شاید منطقی باشد اگر در گیاهان کرمانشاه جست و جو کنیم چرا که این ناحیه گیاهان بسیار عجیب و غریبی دارد.  اگر سندی یافتم حتما روی وبلاگ منعکس خواهم کرد.   

   پرسش 1803:  درود بر شما . فامیل مادری من اسکندری است اصالتی کرمانشاهی دارد آیا میشود گفت که از دودمان اسکندر مغانی هست یا نه ؟ با سپاس

   پاسخ پرنیان حامد:  بله مادر شما از نسل اسکندر مغانی میتری دات (اشک هفتم) از ابرمردان و افتخارات ما و کشورمان ایران است و مجسمه و کتیبه جد شما در بیستون می باشد.  کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست:

   در بیستون ایران چه خبر است؟

-          پیکره مهرداد دوم یکی دیگر از پیکره های کوه بیستون است. این پیکره بر دیواره ای که روبه روی سنگنبشته داریوش یکم هخامنشی بوده و در پایین آن کنده شده است.  در این پیکره تراشی، مهرداد دوم اشکانی (87/88-123/124 پیش از میلاد) ایستاده و در برابرش پنج تن از بزرگان اشکانی دیده می شوند. این بزرگان ایستاده و با دست راست پیشکشی را تا روبه روی چهره شان بالا آورده و به مهرداد نشان داده اند.  خود مهرداد دوم نیز دست راست را در پاسخ به آنان بالا آورده است. یک سنگنبشته یونانی که بالای سر این پیکره ها دیده می شود، بزرگان اشکانی را به ترتیب از چپ به راست چنین شناسانده است:  کوهزاد، مهراد، مهرداد رازدار، گودرز شهربان شهربانان، شاه شاهان بزرگ مهرداد این پیکره تراشی با گذشت روزگار دچار آسیب های طبیعی شده و همچنین شیخ علی خان زنگنه صدر اعظم شاه سلیمان صفوی در سال 1685 بخش هایی از آنرا برای کندن وقف نامه خود از میان برد.

   آیا باز هم باید جدأ باور کنیم که کتیبه مهرداد در بیستون بر حسب اتفاق روزگار توسط شیخ علی خان زنگنه صدر اعظم شاه سلیمان صفوی از بین رفته است ؟؟!! چرا کتیبه گودرز در همین محل دچار این سرنوشت نشده است؟ چرا کتیبه داریوش کبیر که از قدمت بیشتری برخوردار است, پا برجاست, اما کتیبه مهرداد (اسکندر) را از میان برده اند؟ کتیبه مهرداد اشکانی چرا در بیستون زیر کتیبه داریوش حک شده است؟ آیا مسئله انتقام شکست فرورتیس مادی در این محل در میان بوده است؟

-         پیکره هرکول / ورثرغنه (ایزدبهرام) که به نظر می آید تندیسی از تجاوز اسکندر گجستک به ایران باشد در بیستون در سال 1327 هجری هنگام احداث جاده آسفالته همدان به کرمانشاه در دامنه کوه کشف شد. این اثر شخص نیرومندی را نشان میدهد که به پهلوی چپ به روی نقش شیری در سایه درختی لمیده است و در دست چپ پیاله ای از شراب در دست دارد و دست راستش را بروی پای راستش قرار داده است. سر این مجسمه کنده و دزدیده شده بود, که پس از چند سال کشف و دوباره به جایگاه اصلی خودش برگشت.  زمان ساخت مجسمه سال ۱۵۳ ق.م تعیین می‌شود این تاریخ با اواسط سلطنت مهرداد اول اشکانی (اشک نهم ۱۳۶-۱۷۴ ق.م) منطبق می باشد.

  کله این مجسمه که نه ایزد بهرام است و نه هرکول,  بلکه اسکندر تاریخ ایران میتری دات می باشد,  چه کسی  دزدیده است؟؟  آیا کله ای که امروز بر این تنه است کله واقعی این مجسمه است,  یا کله ای جدید برای او ساخته و فرستاده اند؟  اگر  زمان ساخت مجسمه سال ۱۵۳ ق.م تعیین شده که این تاریخ با اواسط سلطنت مهرداد اول اشکانی (اشک نهم ۱۳۶-۱۷۴ ق.م) منطبق می‌باشد,  پس چرا می گویند حکومت سلوکیان آن را ساختند؟  این مجسمه که یا این حساب از ساخته های خود میتری دات (مهرداد) اشکانی است! کتیبه پشت آن را که به زیان آشوری است, چرا به زیان یونانی تعبیر می کنند؟  آخر مگر فراموش شده است که قدمت زبان آشوری چندین هزار سال بیش از زیان کپیه برداری شده از آن  یعنی یونانی است؟  عجب شباهتی است بین این مجسمه در بیستون و نقش معبد میترایی در اروپا!

   پاسخ به چند قسمت از نظر و پرسش 7 قسمتی در نظرات پرسش و پاسخ قبلی:   1 .  تا آنجا که در توان و سواد اینجانب بود در کتاب بررسی شده است بیش از این نیاز به همگاری اساتید کشورمان می باشد.

3.  هند مورد نظر هندیجان در خلیج فارس است و کتابی که مطالعه می کردید احتمالا کتاب استاد احمد حامی بوده است.  اسامی هند هایی که در ایران موجود است در کتاب آورده شده است.

4.  حدود 100 واژه فارسی در زبان اسکاندیناوی توسط استاد بزرگوار فریدون جنیدی در کتابی بررسی و به چاپ رسیده است.  چند وازه در زبان های اروپایی نیز توسط این حقیر بررسی و در کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست ارائه شد.

7.  متاسفانه همین گونه است که شما می فرمایید اما بدانید از دست من تنها کاری ساخته نیست!  کتابی بود نوشته شد کل این پیشنهاد های شما هم در آن نوشته شده است باید صبر کنیم ببینیم اساتید کشورمان چه نظری دارند، تکرار میکنم از دست من به تنهایی جز از این که کردم کاری ساخته نیست.  این کار نیاز به گروه دارد.  این کار نیاز به همبستگی اساتید در رشته های مختلف و گردهمایی گروهی این اساتید دارد.  با سپاس از نظر لطف و نیک اندیش شما.

      نظر 1084:  سلام از بابت جواب هایی که در وبلاگتان به پرسش هایم داده اید ممنونم،  البته دوست داشتم خودتان به سوال هفت قسمتی ام که در این جا مطرح کرده بودم پاسخ می دادید.  موفق باشید.

   انوش راوید:  درباره موضوع های نظر و پرسش 7 قسمتی شما،  همیشه و همیشه در کل مطالب وبلاگ نوشته ام،  و کلاً در یک جمله:  هیچ وقت استعمار و امپریالیسم و ترفند های آنها فراموش نشود.

   پرسش 1085:  آیا نام حضرت ابراهیم (ع) میتواند معرب پراهام (پرهام) باشد؟  من کاری به اون فرد که خود را هیچکس نامیده ندارم ولی نام ابرام (یا ابراهام ) جدای ابراهیم در قران آمده...... من نگفتم الام عربیست منظورم این بود که آیا ریشه اش از زبان های سامی بوده یا نه؟ با سپاس از شما.

   پاسخ پرنیان حامد:  عزیز, مگر من مجتهد هستم این سوالات را از من می کنید؟  من نیاز به دو سند در کتابم داشتم رفتم پرسیدم اجازه گرفتم گذاشتم آنجا!  شما سوال اسلامی دارید وقت بگیرید از یک مجتهد بروید بپرسید.  قبل از اینکه تشریف ببرید هم بشینید روی یک کاغذ زیر هم بنویسد "ا ب ر ا ه ی م" و " پ ر ا ه ا م"  (ا ب) یک لغت را برداشتید کردید( پ) بعد (ی) ان را برداشتید کردید (ا) مگر ممکن است؟  شما برداشتید لغت را به کلی و بی منطق عوض کردید.  نمی دانم شاید هم بشود بپرسید من نمی دانم.  لغت ابرام هم اگر هزاران بار در قرآن آمده است در مورد حضرت ابراهیم سوال و جوابی است باید بنویسد حضرت ابراهیم (ع) خودتان هم اشاره کردید "جدای" ابراهیم آمده است.

      لغت الام می تواند لغت بابلی و یا لغت آشوری باشد.  در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی اشاره ای است که به مردمان شمالی ایل آن می گفتند ممکن است لغت ایل ام منظور ایلی با نام ام باشد اما من هنوز به اندازه کافی سند ندارم که بتوانم چنین چیزی را به اطمینان به شما بگوییم.

   پرسش 1086:  خانم پرنیان حامد شما در گفت و گو با ناصر پور پیرار بش گفتید: که قران دست نویس توسط حضرت محمد (ص) در کدام موزه است؟از شما خواهش میکنم که این نوشته را از وبلاگ پاک کنید زیرا پیامبر (ص) امی بودند و سواد نداشتند و علی ابن عمران(ع) و زید ابن ثابت و عمر ابن خطاب قران را به نگارش در اوردند.حتما پاکش کنید با سپاس...

   پاسخ پرنیان حامد:  همه می دانیم که حضرت محمد (ص) امی بودند,  همه می دانیم که معجزه قرآن در همین امر است.  سوال این است که آیا چون دستخطی از حضرت محمد (ص) موجود نیست می توان قرآن را انکار کرد؟  خیر نمی توان. آیا چون دستخطی از حضرت موسی موجود نیست می توان تورات را انکار کرد؟  خیر نمی توانیم. آیا چون دستخطی از حضرت عیسی موجود نیست می توان انجیل را انکار کرد؟ خیر نمی توانیم.

   تمام فلسفه ناصر پورپیرار متاسفانه با توهین به اساتید کشورمان از جمله مرحوم ایرج افشار, مرحوم مجتبی مینوی و... این است که چون شاهنامه به دستخط فردوسی موجود نیست پس شاهنامه فردوسی مردود است‍! آیا می توان این فلسفه را باور کرد؟ خیر نمی توان.

   پرسش 1087:  خانم پرنیان حامد کی یعقوب ع را کثیف خواند؟ من گفتم بنی اسراییل که معنیش فرزندان یعقوب است نه خودش. ما باید به قومی که پیامبرانش را انکار میکرد و به قتل میرساند و شرور و خونخوار و ایراد گیر بود و از نیل تا فرات ارث خود میخواند و بار ها به خاطر اعمال شنیشان از طرف اروپاییان از اروپا خارج شده اند!! و حضرت اسماعیل ع را وحشی و اعوذ بالله زنا زاده خوانده اند باید چی بگیم؟ در کتاب افرینش از کتب عهد عتیق امده: (اما سارای زن ابرام, بچه دار نمیشد. پس او کنیز مصری خود هاجر (ها اجری) را به ابرام داد و گفت خداوند به من فرزندی نداده است, پس تو با این کنیز همبستر شو تا برای من فرزندی به دنیا اورد. ابرام با پیشنهاد سارای موافقت نمود. ابرام با هاجر همبستر شد( حتی نمیگن ازدواج کرد) و او ابستن گردید...... فرشته وحی فرمود: نزد بانوی خود برگرد و مطیع تو باش .... اینک تو (هاجر) حامله هستی و پسری خواهی زایید  .نام او را اسماعیل (یعنی خدا میشنود) گذار چون خدا اه و ناله تو را شنیده است. پسر تو وحشی خواهد بود (یعنی حضرت اسماعیل) و با برادران خود سر سازگاری نخواهد داشت. او ضد همه و همه ضد او خواهند بود) من باید به قوم بگم قوم تمیز؟  به خاطر این چرندیات؟

   پاسخ پرنیان حامد:  این پرسش را هر که مطرح کرده است:  اگر ابراهیم ایرانی بوده پس باید بگیم یک سوم تا دو سوم پیامبران الهی ایرانی بوده اند!!!  باید بگیم قوم کثیف بنی اسراییل (بنی یعقوب) ایرانی بوده اند.

   بنی یعقوب را کثیف خوانده است بنی یعقوب یعنی:  حضرت یوسف, حضرت موسی,  حضرت داوود, حضرت سلیمان ....

   من می گویم اسکندر , الکساندر نیست شما بر می دارید فحش می دهید به  پیامبران! شما بدون خواندن کتاب, بدون اطلاع از طرز تفکر پژوهش گر آن فقط عادت کردید بگویید نه! و به هم بپرید! شما دنبال حقیقت نیستید, شما دنبال جنگ و جدل با هموطنی هستید که خواسته, عقیده, و گفته خودتان را با کوشش و زحمت و تحقیق و پرس و جو از مجتهد و.... به چاپ رسانده است. کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست صفحه 102:

    کتاب اصلی زردشتیان را که اسکندر به هروم فرستاده است امروزه با نام توریت به جهان عرضه کرده اند. حضرت موسی پیامبر خدا هزار و اندی قبل از میلاد مسیح در مصر به دنیا آمده است و به پیامبری رسیده و تنها اتفاقات و سخنان این زمان مطلق به این پیامبر و کتاب آسمانی او تورات است،  بقیه آنچه موجود است مطلق به دین زردشتی مغان است نه دین یهودی که دارند با تشابه نام میثره (میترا) و موسی تمامی احکام و سنن دین میترایی را با نام یهود و توریت به خورد جهانیان می دهند! میثره اگر خود جمشید (حدود2200سال قبل از حضرت موسی) نباشد به زمان فریدون (حدود 500سال قبل از حضرت موسی ) بوده است!

 * پرستیدن  مهرگان  دین  اوست  <><> تن  آسانی و خوردن  آیین اوست *

 * کنون یادگار است از او ماه مهر <><> بکوش و به رنج ایچ منمای چهر *

   بنی اسرائیل اگر خود را از نژاد حضرت یوسف نوه حضرت ابراهیم میدانند که حضرت ابراهیم خود پیامبری متولد بابل و ایرانی است! اینان تنها خاندان کوچکی از فرهنگ ,تاریخ و ملتی بزرگ با نام ایران بوده اند که پس از به ستوه آوردن پیامبر خود حضرت موسی مشغول به بستوه آوردن جهانیان شده اند!

   قوم بنی اسرائیل آنقدر در تاریخ جهان دستکاری کرده اند که نه تنها تمیز آن غیر ممکن مینماید،  بلکه دیگر نمی دانیم کدام روایت را باور کنیم و کدام را انکار! پناه بیاوریم به گفته های ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه:

-          آری در قومی چون بنی اسرائیل که چندین مرتبه در ایشان قتل واقع شده و به اسارت برده شده اند دور نیست که چنین اختلافات روی دهد,  و بهتر این است که این بحث ها را کنار بگذارند و به کار دیگر مشغول شوند تا آنکه بامداد رستاخیز رسد.

   پرسش 1089:  چرا مقبره کوروش بزرگ خالی از جسد است به قول راهنمایان پاسارگاد؟ آیا دزدیده شدن جسد به حمله اسکندر و اعراب مربوط نیست؟

   پاسخ پرنیان حامد:  بله،  به احتمال زیاد مربوط است،  فقط امیدوارم که میتری دات (اسکندر )  آن را برداشته باشد و نه اعراب! جسد کوروش کبیر به صورت مومیایی است،  که بر روی گردن آن اثر ضربه شمشیر دیده می شود.  این مومیایی متاسفانه امروز در مقبره او نمی باشد چه اتفاقاتی  ممکن است افتاده باشد :

1.         میتری دات ( اسکندر ماد نژاد ) به علت آن که مادر  کوروش کبیر دختر پادشاه ماد بوده است این مومیایی را به سرزمین مادها انتقال داده باشد.

2.         در زمان حمله اعراب که همه جا را به آتش کشیدند و از بین بردند این مومیایی را نیز از بین برده باشند و یا طبق سنن اسلامی همان گوشه کنار ها به خاک سپرده باشند .

3.         به علت آنکه این مومیایی توسط ایرانیان انجام شده بود،  و نه مصریان و ایرانیان در این کار تبحر زیادی نداشته اند این مومیایی بر اثر مرور زمان در همان محلی که بوده کم کم از میان رفته باشد.

   انوش راوید:  فاصله زمانی تا داستان حمله اعراب خیلی زیاد است،  در این مدت چندین بار دین و مذهب های منطقه تغییر کرده،  و حکومت های مختلف آمده و رفته اند،  هر گونه سرقت، گنج جویی، انهدام و غیره در همان ابتدای تغییرات حکومتی انجام پذیرفته است.  بنظر من باید در این رابطه تحقیقات صورت پذیرد،  چه بسا هواداران در آن دوران،  مومیایی ها و اشیای قیمتی را در جایی و غاری پنهان کرده باشند،  تا از دست حوادث دور بمانند،  مانند مومیایی که هنگام راه سازی در حومه سنندج سال 88 یافت شد،  و یا دره فراعنه مصر باستان،  و محقق این زمینه در صورت کشف آنها،  به شهرت و ثروت کلانی خواهد رسید.

   پرسش 1090:  با درود آقای راوید،  از خانم پرنیان حامد بپرسید شکست نبوکد نصر بابلی بدست کوروش بزرگ و پادشاهی کوروش بزرگ در چه سالی بوده؟  از ایشان بسیار تشکر کنید.

   پاسخ پرنیان حامد: 2302( با حدود 10 سال تقریب ) یعنی 2302-2312 سال پیش آغاز حکومت کورش کبیر در ایران , به استناد بندهش ( متن پهلوی ساسانی) شاهنامه فردوسی (ادبیات ایران) و تاریخ بلعمی ( تاریخ بازنوشته شده بعد از حمله اعراب)  می باشد که به صورت زیر محاسبه شده است :

431  سال حکومت ساسانیان + 276 سال حکومت اشکانیان + 14 سال حکومت اسکندر= 721 سال از اسکندر تا حمله اعراب به ایران . 222 سال حکومت هخامنشی + 721 سال = 943 سال از کورش بزرگ تا حمله اعراب به ایران . اعراب 31 هجری به ایران حمله کردند که می شود 1359 سال پیش +  943 = 2302 سال پیش آغاز حکومت کورش کبیر در ایران .

من فقط از هر نمونه یعنی متن پهلوی, ادبیات و تاریخ بازنوشته شده یک مثال را در کتاب بررسی کردم همه تاریخ ها همین را می گوید اثارالباقیه هم همین است و ...... این سه سندی در کتاب است که برای بررسی زمان حمله اسکندر به ایران آمده است : کتاب صفحه 24

در بندهش آمده است :

460  سال حکومت ساسانیان و 268 سال حکومت اشکانیان و 14 سال حکومت اسکندر بوده است که مجموع این ارقام برابر 742 سال می باشد . حمله اعراب به ایران 652 میلادی بوده است .

90 = 652 -742 پس حمله اسکندر به ایران به گفته بندهش برابر 90 ق.م است.

در شاهنامه فردوسی آمده است :

502  سال و 5 ماه و 23 روز حکومت ساسانیان و 200 و اندی سال ملوک الطوایفی ایران و 14 سال حکومت اسکندر که مجموع این اعداد برابر 716 و کسر ان از 652 برابر 64 است و به روایت شاهنامه فردوسی حمله اسکندر به ایران 64 ق.م می باشد.

در تاریخ بلعمی آمده است :

431  سال حکومت ساسانیان و 276 سال حکومت اشکانیان و 14 سال حکومت اسکندر که مجموع ان برابر 721 و کسر آن از 652 میلادی برابر 69 و به روایت بلعمی حمله اسکندر به ایران 69 ق.م است.

در این قسمت کتاب و همچنین  ضمیمه کتاب باز هم اسناد بیشتری بررسی و تقدیم حضورتان شده است.  من از شما سپاسگزارم که در جستجوی حقیقت تحقیق می کنید.

   پرسش 1091:  آرامگاه مردخای در همدان پس مال کیه؟

   پاسخ پرنیان حامد:  مال خود مردخای وزیر اخشویرش . فقط اخشویرش خشاریارشا ی هخامنشی نیست.  قدمت اخشویرش خیلی بیشتر از خشایارشا است.  این گفته را ببینید :

   بگفته شائول شاکد، استاد ارشد دانشگاه عبری اورشلیم و پژوهش‌گر نامدار تاریخ یهودیت،  در نوشتار مربوط به پوریم در دانشنامه ایرانیکا،  گواهی بر صحت این داستان از دیدگاه تاریخی وجود ندارد،  و معمولاً در مورد واقعیت تاریخی داستان با شک و تردید نگریسته می‌شود.  نظریه‌ هایی وجود دارد که داستان بر مبنای اساطیر ایلامی و یا بابلی است

آرامگاه این وزیر همانگونه که می بینید در همدان است،  نه شوش و نه تخت جمشید.  اخشویرش و وزیرش هر دو از ایلامیان بودند و نه هخامنشی ها.  سندیت صحت پوریم را من می توانم ثابت کنم (البته در داستان پوریم به نفع یهود و به ضرر ایران خیلی اغراق شده است) به یک شرط وقتی می گوییم گشتاسپ, شما زود به افسانه های شاه و پریان فکر نکنید وقتی می گوییم فردوسی قبول کنید که مورخ تاریخی است و تاریخ ایران را نجات داده است و شاهنامه افسانه و قصه نیست.  (این مدارک تاریخی ایران که تاریخ بلعمی و آثارالباقیه و بندهش و....هم از آن جمله اند همه همان حرف شاهنامه فردوسی را می گویند اصرار من به شاهنامه فردوسی فقط به خاطر آن است که این اثر کاملتر و ترتیب آن پشت هم رعایت شده است) آنچه در دنیا نمی توانند صحت آن را ثابت کنند از روی تاریخ ایران می توان ثابت کرد.  مو به مو به زبان مادری شما جلوی چشمانتان است باور نمی کنید بلند می شوید می روید دنبال اسنادی که با شک و تردید و جابه جایی شاهان ایران برای تان دیکته کرده اند و خودشان هم توش مانده اند  بعد آرامگاه را در همدان می بینید کتیبه را در شوش و تخته جمشید باز به تاریخ مکتوب خودتان رجوع نمی کنید!  باز می دوید دنبال هرودوت یونانی و پوریم یهودی.

اسناد ایرانی را شما باید بخوانید و ترجمه کنید که اروپایی و یونانی و یهود هم بتواند کمبود های تاریخش را جبران کند نه آنها برای شما!

   پرسش 1092:  درود!  سعدی درباره ی اسکندر رومی داستانی نوشته :

اسکندر رومی را پرسیدند:

دیار خاور و باختر به چه گرفتی، که پادشاهان پیشین را، گنج و زندگانی و زمین و لشگر ، بیش از این بوده است و ایشان را چنین چیرگی فراهم نشده؟

گفتا: به خواست آفریدگار، هر سرزمینی را که گرفتم، مردمش نیازردم، و نام پادشاهان مگر به نکویی نبُردم!

"گلستان بخش یکم داستان 41"

از دید من که درسته ولی آیا شما این داستان رو درست می دونید؟!

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما,  بله درست است.  اسکندر که خود از مادها بوده است و خود ایرانی بوده است (به احتمالی از نوادگان بردیا پسر کورش کبیر و به احتمال دیگر از نوادگان فرورتیس ماد) روش کوروش کبیر را در حکومت و جهانگیری خود اتخاذ کرده است.

   پرسش 1093:  "گرد" در پایان برخی نامها همچون : یزدگرد ، بروگرد(بروجردی ها خودشون میگن بروگرد) ، دارابگرد ، سوسنگرد و هشتگرد (در نزدیکی کرج) نشانگر چیست؟!

   پاسخ پرنیان حامد:  در مورد دارابگرد طبری نوشته است: " داراب شهری ساخت و آن را داراب کرد نام گذاشت"  لغت واضح "کرد" است و  کرده داراب معنی میدهد همین گونه است جم کرد که منظور ساخته جمشید است و خیلی از قصر ها دژ ها و شهر ها در تاریخ ایران به صورت سازنده + کرد آمده است.  برو کرد و سوسن کرد  هم می تواند پیرو همین رسم قدیمی نامگذاری شده باشد اما در مورد یزدگرد و هشتگرد محبت بفرمایید از اساتید ادبیات فارسی بپرسید که یزدگرد است یا یزد کرد ؟

   پرسش و شعر 1094:

درودم  از ته دل   بر تو ایران  <><>  همیشه نام  تو  باشد  به  میدان

شکست با دشمنان کاغذی بود  <><>  دروغ است گفته های مرد یونان

"خودم"

   درودی دوباره!  می خواستم چند تا پرسش که چندگاهی بود اندیشه ام را سرگرم خودش کرده پاسخ بدین!

   کشور کامبوج در خاور هندوستان کنونی میتونه یکی از کشورهایی باشه که کمبوجیه به ایران افزوده؟!

   پاسخ پرنیان حامد:  خیلی مشکل بتوان چنین چیزی را باور کرد طبق تاریخ دو کشور ایران و هندوستان (آریابهارات) داریوش هند را فتح کرده آن هم غرب آن را نه شرق!  لاجرم کمبوجیه که قبل از او بوده است به هند امروزی نرفته است مگر آنکه آینده گان به یاد او این نام را به این مکان گذاشته باشند که این هم بعید است.  کسی خیلی در تاریخ دل خوشی از کمبوجیه نداشته که نام او را به یادگار به محلی بگذارد.

   انوش راوید:  مسلمان شدن بخشی از مردم هندو چین و اندونزی و فیلیپین،  توسط اسماعیلیان و دانشمندان و دریانوردان ایرانی انجام پذیرفته است،  بهمین جهت اسامی تاریخی ایران در آنجا فراوان یافت می شود،  که توسط آنها رفته است،  در این باره بزودی می نویسم.  در کامبوج یا خمر تاریخی،  آثار تاریخی 2500 ساله بزرگی وجود دارد،  که از قطعات سنگ های بزرگ تشکیل شده است،  و نمونه ای در هندو چین ندارد،  این آثار فقط در دوران باستان،  که برابر با زمان سلسله هخامنشیان بوده استفاده می شده است،  بعد از این دوره بطور کامل بدون استفاده و بهره برداری مانده و رها شده است.  بزودی در این باره می نویسم و از دانشجویان و توریست های ایرانی مقیم هند و چین می خواهم،  در میان آن آثار بگردند ببینند رد پایی از تمدن ایرانی در آنها یافت می شود یا نه،  تا ادامه تحقیقات حرفه ای را سازمان دهیم.

   عکس ویرانه های معبد باستانی آنکور کامبوج،  که در نزدیکی شهر سیمبری قرار دارد،  عکس های باکره آسمانی آبسراتا،  که زینت بخش دیوارهای بلند هستند،  و مار هفت سر ناگا،  که کنترل کننده باران است.  غربی ها رد پای معماری یونان باستان را در این معبد یافته اند،  چه بسا این یونان یونی ان و ایران باشد،  عزیزان هم میهن که در جنوب غرب آسیا هستند،  به این معبد بروند،  و با تهیه عکس و فیلم و ارسال آن برای کارشناس باستان شناس در ایران،  نسبت به شناسایی بیشتر و تحقیقات باستان شانسی ایرانی در آنجا اقدام شود.  عکس شماره 6422.

   پرسش 1095:  دکتر جهانگیر مظهری کتابی در دست چاپ دارند درباره ی اینکه هخامنشیان نخستین کسانی بودند که به آمریکا رسیدند!  این گفته رو چگونه ارزیابی می کنید؟!

پاسخ پرنیان حامد:  کتاب دکتر جهانگیر مظهری را ببینیم , بخوانیم , اسناد ایشان را بررسی کنیم , ارزیابی کنیم بعد اظهار نظر کنیم !  ایشان اگر مدارک محکمی بر صحت این ادعا داشته باشند, چرا که نه !

   پرسش 1096:  میشه فهرست درستی از پادشاهان اشکانی بنویسید؟!

   پاسخ پرنیان حامد :

  تاریخ بلعمی                                              شاهنامه فردوسی                   شاهنامه ابومنصوری

اشک پسر داراب 10سال                                                                      اشک بن دارا    13 سال

اشک 10سال (اشک هفتم)                                اشک از نژاد قباد                  اشک بن اشک   25 سال

شاهپور 60سال        (اشک هشتم)                       شاهپور خسرو نژاد                شاهپور بن اشک 30 سال

گودرز 10 سال        (اشک نهم)                         گودرز اشکانیان                   بهرام بن شاهپور 51 سال

بیژن 21سال(اشک دهم)                                   بیژن کیانی                         نرسی بن بهرام   25 سال

گودرز 19 سال(اشک یازدهم)                                                                 هرمز بن نرسی  40 سال

نرسی 40سال(اشک دوازدهم)                             نرسی                              بهرام بن هرمز    5 سال

هرمز 17 سال(اشک سیزدهم)                             اورمزد                             هرمز                     7 سال

اردوان 12 سال(اشک چهاردهم)                                                              فیروز بن هرمز 20 سال

کسری 40سال(اشک پانزدهم)                             ارش                               نرسی بن فیروز 30 سال

بلاش 24 سال(اشک شانزدهم)                            اردوان                            

اردوان 13 سال       (اشک هفدهم)                  بهرام اشکانی(اردوان بزرگ)            اردوان     20 سال

            276 سال                          دویست و اندی سال                                        266 سال

 

شجره خاندان اشکانی ابوریحان بیرونی  آاثارالباقیه

نام پادشاهان                       لقب               جدول اول              از اوستا                           نسخه موبد *

اسکندر رومی                                          14سال              اسکندر رومی  14 سال      اسکندر رومی14سال*

اشک بن اشکان                حوبنده                13سال              اشک بن بلاش 52 سال      اشک بن دارا10سال

اشک بن اشک بن اشگ      اشکان                25شال              شاپور ابن اشک 24سال     اشک بن اشکان20سال

شاپور بن اشک                زرین                 30سال              جودرز بن ویژن20سال     شاپور بن اشکان60سال

بهرام بن شاپور                 حورون              21سال              پسر برادر او ویژن 51سال     بهرام بن شاپور11سال

نرسی بن بهرام                 کیسور                25سال              جودرز بن ویژن19 سال     بلاش بن شاپور11سال

هرمز بن نرسی                سالار                 40سال              نرسه بن ویژن30 سال       هرمز بن بلاش40سال

بهرام بن هرمز                 روشن                25سال              عم او هرمزان17سال         فیروزبن هرمز17سال

فیروز بن بهرام                 بلاد                   17سال              فیروزان بن هرمزان 12سال      بلاش بن فیروز12سال

کسری بن فیروز               براده                  20سال              خسرو بن فیروزان 40سال      خسرو بن ملاذان 40سال

نرسی بن فیروز                شکاری              30سال              بلاش بن فیروزان 24سال       بلاشان         24سال

اردلان بن نرسی               اخیر-الاحمر        20سال              اردوان بن بلاش 55سال     اردوان بن بلاشان 13سال

280سال                                           358سال                 258 سال*

   پرسش 1097:  توی تاریخ اشکانیان اومده که فریاپت پدر ارشک پسر اردشیر (یا داریوش) دوم هست این رو چگونه ارزیابی می کنید؟!

   پاسخ پرنیان حامد:  من که می گوییم برداشتند برایمان تاریخ نوشتند خودشان هم توش ماندند شما باور ندارید!  داری هوش (داریوش) و یا ارد +شیر هر دو لقب مذهبی است,  پادشاهان هخامنشی داشتند ولی پادشاهان ماد قبل از آنها این القاب را داشتند.  این تاریخی که شما اینجا آوردید از همان  تاریخ یونانیان است که شاهان را با هم قاطی کردند و برایمان دیکته کردند.  کتیبه داریم تخت جمشید نوشته:  ارشک پسر اردشیر سوم  است.  حالا منظور از این فریاپت خود اردشیر سوم پسر اردشیر دوم است؟ و بعد طبق همین تاریخ های دیکته شده ارشک (ارشاک) پسر فریاپت در سال 247 ق.م در باختریش از فرمان اکاتوکلیس (سردار الکساندر) سر کشید و دولت اشکانی را در ایران استوار کرد.  به به عجب جالب شد پسر اردشیر سوم پادشاه هخامنشی یا پسر برادر او فرقی ندارد,  قبل از حمله الکساندر یونانی به ایران از دستور سرداری که الکساندر یونانی  به حکومت ایران گذاشته بود!  سر پیچید و حکومت اشکانی را (قبل از به حکومت رسیدن  داریوش سوم  که تازه قرار بود 6 سال بعد به دست الکساندر یونانی کشته شود!) در ایران در سن 110 سالگی  استوار کرد.

حال اگر الکسندر یونانی (320 ق.م  واقعا اسکندر (75.ق.م ) نباشد چه می شود؟  این 247 ق.م که نوشته می شود 73 سال بعد از حمله  الس (والی) اندروس (سوریه ) به باختریش که موصل روبه روی نینوا بوده است که در زمان گشتاسپ نامی در ایر- ان و حدود داریوش اول هخامنشی در پارس بوده است.  پادشاهی که پس از گشتاسپ بوده است بهمن نام دارد که لقب او در متون ساسانی  اردشیر است.  نوه او ارشاک در موصل و نینوا حکومت اشکانی را پایه گذاری می کند و پس از فتح سوریه توسط آنان لغت الس اندروس تبدیل به اشک اندروس می شود. پادشاهان این گروه تا اشک هفتم همزمان با حکومت هخامنشی بوده اند.  و بر روی سکه های این پادشاهان اشکانی شاه نوشته شده است و نه شاه شاهان!  میتری دات ( مهرداد اشکانی ) اشک هفتم است و در سال 73 ق.م حکومت هخامنشی را شکست داده لقب شاهشاهان را به خاندان اشکانی می آورد.  سکه او اولین سکه اشکانی است که روی آن شاه شاهان نوشته شده است.

تازه این که اینجا نوشتم برایتان دقیق هم نیست من شش سال دنبال تفاوت اسکندر و الکساندر بودم اسناد اشکانیان در این تحقیق اجبارا جمع شده است.  هنوز نشسته ام این اسناد را مرتب کنم و پشت سر هم منطقی بگذارم,  اما با همین اسناد نا مرتب خودتان قضاوت کنید کدام حرف منطقی تر است تاریخ کهن ایران یا تاریخ ایران نوشته شده توسط  یونانی ها؟! (تازه باز هم اون مورخ اصلی یونانی درست نوشته این مفسرین بعدی برداشتند همه تاریخ را قاطی هم کردند.) اما چه اصراری است به تفسیر و مقایسه و پیدا کردن واقعیت شاهان  تاریخی که یونانی برایمان  نوشته!  خودمان اصل این تاریخ را در اختیار داریم.

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

Anoosh Raavid انوش راوید    

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://ravid.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد