راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir
راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir

پاسخ به شبهات دروغهای تاریخ

   پاسخ به شبهات دروغهای تاریخ  
   1 -  الکساندر مورخی داشته که در نبردها و لشکرکشی ها همراهش بوده و وقایع رو ثبت می کرده ، مثل داستان آریوبرزن.

    به بخش مقدونیه کجا بود، بروید،  از این مورخ دروغی هیچ سند تاریخی واقعی در دست نیست و همه جعلیات غرب استعماری است،  که داستان های دروغی را بزرگ و واقعی جلوه می دادند به بخش دوم حمله چنگیز مغول سومین دروغ بزرگ تاریخ بروید.  البته آریو برزن قهرمان ایرانی است که در مقابل اسکندر اشکانی مقاومت کرد به تاریخ هخامنشیان بروید.
  2 ـ اسکندر تو شاهنامه سر سلسله اشکانیان هست ولی خود فردوسی در رابطه با اشکانیان 18 بیت سروده ، اینم یکیش ((از ایشان جز نام نشنیده ام ××× نه در نامه ی خسروان دیده ام))

   شاهنامه نزدیک به 1500 سال بعد از واقعه اسکندر اشکانی بوده و فردوسی دانسته هایش از رمال ها و حکیم باشی های معروف رومی و یونانی می گرفته،  و در روم قرون وسطی بشدت علیه ایرانی ها و مسلمانان می نوشتند و می گفتند.  به تاریخ ری بروید.  حتا اگر فاصله زمانی و مکانی هم خیلی کم باشد،  به هر حال فاصله در گذشته هایی است که کتاب و دفتر و امکانات نبوده و بنا بر این نباید بر پایه نوشته هایی که از روی یکدیگر کپی شده بنای علمی نهاد.  هم اینک در این زمان کسی بدرستی نمی داند سی یا چهل سال گذشته چه اتفاقی افتاده چه برسد به آن زمان ها.
  3 -  اگر اسکندر به ایران حمله نکرده پس سلسله سلوکیان که جانشینان اسکندر در ایران بودند از کجا آمدند.

   سلسله سلوکیان داستانی بیش نیست که برای سرهم کردن آن با مشکلات بسیاری رو برو بودند،  به نوشته های تاریخ اکادمی علوم شوروی مراجعه نمایید،  چون در دسترس نیست من در مقالات از آنها استفاده می کنم.  هیچ اثر تاریخی واقعی و عینی از سلوکی در دست نیست.
  4 -  اگر اسکندر پارسه رو آتش نزده پس چرا ما باید این داستان رو از مورخهای غربی بشنویم و آثار سوختگی در پارسه چیست؟

   تخت جمشید هر گز آتش نگرفته به مقاله تخت جمشید من مراجعه فرمایید برای تحقیر ایرانی ها نوشته اند.
  5 -  اگر اسکندر هخامنشیان رو نابود نکرد پس این سلسله در تاریخ ایران چه شد.

    به مقاله اشکانیان  مراجعه نمایید و پیگیری کنید.
  6 -  آیا ایرانی ها سندی از عهد باستان دارند که در مورد اسکندر چیزی بگوید؟

   هیچ سند تاریخی در دست نیست، برای اینکه دروغ بوده و وجود خاجی نداشته بود.
  7 -  اگر اسکندر نبوده پس شهر اسکندریه مصر چیه؟

   اسکندریه های مختلفی که در وسعت سرزمین تاریخی ایران بزرگ یا هخامنشی وجود دارند بالغ بر یکصد شهر و روستا می شوند که توسط اسکندر اشکانی جانشین هخامنشیان ساخته شده است که در آن جا ها پایگاه تاریخی و مردمی داشتند الکی که شهری ساخته و نامیده نمی شود،  سابقه تمدنی و فرهنگی می خواهد.
  8 -  اگر اسکندر به ایران حمله نکرده پس کراسوس به تقلید از کی می خواست ایران و هند رو بگیره که از سورنا شکست خورد؟

صدام هم به تصور قادسیه می خواست به ایران حمله کند ولی احمق نمی دانست قادسیه دروغ است،  به تاریخ ساسانیان مراجعه شود.
   9 - تکلیف سکه ها و مجسمه های به جای مانده اسکندر چیست؟

   آیا دلار های بازار ایران دلیل اشغال است؟،  یکصد هواپیمای جنگی عراقی در فرودگاه های خوزستان دلیل اشغال عراق بوده،  حال اگر انبار اسلحه ای از دوران تاریخی در ایران و یا جای دیگری یافت شود دلیل اشغال آن سرزمین است،  این ساده اندیشی و یا دشمنی است،  مسائلی که در بنیان آنها واقعیت تاریخ نیست به عنوان تاریخ پذیرفت.  روی کدام مجسمه نوشته شده از سلوکی است،  کدام حکاکی مجسمه ای نوشته شده که از برکت فتح ایران است،  و یا روی سکه ای ضرب شده سلوکی ها فاتحان ایران،  این دروغ ها را گوش ندهید و ساده نباشد.
 10 ـ  آیا در زمینه تاریخ ایران در غرب100% تحریفات صورت گرفته است؟

   از ابتدای تاریخ دشمنان بر علیه یکدیگر رجز خوانی می کردند،  اما ایرانی ها بخاطر فرهنگ برتر و نوروزی رجز خوانی را بدون دروغ می گفتند،  شاهنامه، مختار نامه.  در تاریخ عرب رجز خوانی فوق العاده زیاد است،  یونانی ها هم همینطور،  علت فرهنگی آن این است که چون در قبایل بدوی بسر می بردند و دائم با یکدیگر جنگ داشتند و کم جمعیت بودند،  با رجز خوانی و دروغ گفتن و نوشتن سابقه تاریخی و جنگی برای خود درست می کردند،  همان رزومه تاریخ اجتماعی که به دروغ خود را مهم جلوه می دادند.  استعمار هم با دروغ گفتن و نوشتن خواسته استعماری را پیش می بردند،  امپریالیست قرن 20 به نژاد سازی دروغی اهمیت بیشتری می داد،  مانند نازیسم آلمان.  دین های مختلف تاریخی با دروغ گفتن و نوشتن و ساختن اسناد تقلبی تاریخی می خواستند حقانیت خود را ثابت کنند به دروغ های خنده دار تاریخ بروید.    
  11 ـ آیا اسکندر پسر دارا، یا پسر فیلیپ، شاید هم الکساندری که به ایران حمله کرده با اسکندر ما (اسکندر رومی شاهنامه یا اسکندر اسکندرنامه) فرق داشته یا یکی هستند؟

   عده ای چه در گذشته ها و چه در دوران استعماری هر نوشته ای را بدون تحلیل و تعلیل به جای تاریخ می نوشتند و می گفتند.  ما یک عمه بزرگ داشتیم که به او در بخشی از فامیل عمه توران و در قسمی خاله توران می گفتند،  او هر شب یکی دو ساعت داستان می گفت چیز هایی جالب و تاریخی که همه داستان بود و هر شب ماجرا در ماجرا بود که به وعده شب دیگر همه فامیل دور او جمع می شدند،  سی چهل سال پیش تلویزیون هم نبود یا تازه آمده بود و یکی دو کانال و برنامه های زیادی نداشتند.   عمه توران تمام قصه ها را از گذشتگان خود شنیده بود و با اضافاتی که برای نسل شنوند جالب باشد تکرار می کرد،  برای داستان زندگی خاله توران به راه راستی بروید.  امروزه با دانایی قرن 21 این خواننده مطالب و یا شنونده است که بداند واقعیت چیست.  
  12 ـ آیا تحریف اسکندر می تونه توسط ایرانیان انجام شده باشه ، مثل اسکندر و آب حیات_ اسکندر و خضر نبی.

   داستان نویس که مشکلی ندارد،  شما هم اگر هزار سال یا حتی پانصد سال پیش داستانی می نوشتید چه بسا امروزه کسانی پیدا می شدند و آنرا تاریخ به حساب می آوردند،  مطالبی از تاریخ هم در آن می گذاشتید که دیگر مسیبت می شد و درد سر من بیشتر تا بگویم اون هم تاریخ نیست و داستان است. برای تاریخ مدارک واقعی تاریخی لازم است،  یا تحلیل ها و بررسی تاریخ جامعه شناسی که در ذات و رزومه جامعه باشد،  با در نظر گرفتن علم جغرافی ـ تاریخ.
  13 ـ آیا تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها در این موارد صدق می کند.

   کدام مردم؟  برای پاسخ به این موضوع حتماً مقالات دانایی قرن 21 و قرن سنت گریزی را بخوانید،  هر فرد با تخصص و دانش ویژه خودش باید به جهان نگاه کند،  در کارگاه فکر سازی و سازمان آینده بینی توضیح بیشتر را نوشته ام.

  14 ـ آیا کسان دیگری بودند که بگویند هردوت دروغ نوشته است؟

   هرودوت در میان تاریخ‌ نگاران پیشین و تاریخ ‌شناسان کنونی منتقدان جدی دارد،  بسیاری از نویسندگان یونان باستان، مانند کتزیاس و پلوتارک، به ‌شدت از او انتقاد کرده‌اند و حتی او را به دروغگویی و تحریف رویداد های تاریخی متهم کرده‌اند.  رساله ‌ای با عنوان  خبث طینت هرودوت  از نویسندگان یونان باستان بر جای مانده است که بیش‌تر پژوهشگران او را به پلوتارک نسبت می ‌دهند.  از تاریخ‌ شناسان دوره‌ی جدید، سایس انگلیسی نیز درستی نوشته‌ های هرودوت را به پرسش می‌ گیرد و هرودوت را متهم به دروغ گویی می کند که از نوشته‌ های پیشینیان و نویسندگان دیگر جهت دروغ نویس و رجز خوانی بهره‌ برداری کرده است. ساندرسن و بسیاری دیگر از محققان و استادان تاریخ دانشگاه های معتبر هردوت را دروغ گو می دانند.

    تعدادی پرسش و پاسخ:

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ  پرسش:

    شما تو حمله اسکندر به ایران بزرگترین دروغ تاریخ گفتید طبق شاهنامه اسکندر سرسلسله اشکانی هاست ولی تو شاهنامه در قسمت اشکانیها نوشته ایران پس از اسکندر 200 سال به صورت ملوک طوایفی اداره می شد. خوب پس چطور فرزندان اسکندر نتونستند تو ایران شاهی کنند و تو این 200 سال چرا روم نتونست ایران رو فتح کنه؟

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ  پاسخ:

      ایران در آن سالها در دست قبایل قدرتمندی بود که تا زمان ورود استعمار نزدیک به دو هزار سال در اتحاد ملی بودند،  و جریان طبیعی تکامل تاریخی و اجتماعی به شکل ایرانی آن ادامه داشت.  در بخش اشکانیان در این باره توضیح داده ام،  البته برای پالایش مقالات و نوشته های تاریخی می بایست تحقیقاتی عملی صورت پذیرد که پایانی برای آنها نمی باشد.  بدین منظور تورهای تحقیقاتی ترتیب می دهم تا علاقمندان در تمام سطوح بتوانند در آنها شرکت کنند،  این تور ها گسترده و در گرایشات مختلف جغرافی ـ تاریخ می باشد،  اطلاعات لازم را در پستهای فصلی وبلاگ جنبش می نویسم.  

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ   پرسش:

شرمنده اینقدر میام مزاحم میشم ولی تا جواب نگیرم نمیرم

شما میگید سلوکیان دروغ محض و ساخته دست مورخان غربیه ولی شواهد چیز دیگه ای میگه

یادمه سال پیش رفتم موزه ایران باستان اونجا یه کتیبه دیدم با ابعاد بزرگ که به خط یونانی نوشته شده بود و مطمئنم تاریخی که واسش ثبت کرده بودن مربوط به دوره سلوکی بود. و اسم پادشاه سلوکی هم تو ترجمش نوشته بودن. حالا چرا باید یه چنین کتیبه ای تو ایران پیدا شه. یا سکه ها و مجسمه های مربوط به این دوره پس از کجا اومده ، اونم تو ایران. یا چرا کتیبه های ساسانی به سه زبون نوشته می شد که یکیش یونانی بوده (مثل کتیبه کعبه زرتشت نقش رستم). یا تو معماری اشکانی چرا نفوذ هنر یونان و روم رو میبینیم.

شما میگید سلوکیان که حدود 100 سال تو ایران به زور حکومت کردن همش خالی بندیه. خوب ما اگه فرض کنیم غربیا خالی میبندن پس آثارمکشوفه که دیکه خالی نمی بندن .

شما تاریخیو می نویسید که تاحالا کسی نشنیده و ندیده پس حتما باید دلیل کافی داشته باشید که اینطوری تاریخ یه مملکتو تغییر بدید و بگید حق با منه. من میگم حرفای شما جای فکر داره اما وقتی فکر میکنم میبینم جواب من دست خود نویسنده ست.

میدونید واسه چی؟ واسه اینکه مطالبتون تو وبتون پخش و پلاست. ناراحت نشیدا ولی میتونید نظر بگیرید. در غیر این صورتی که من میگم حتما ما گیجیم. شما همش پاسکاری می کنید. من هنوز جوابامو به طور قطع نگرفتم. شاید خیلی ها مثل من گیج بزنن تو وب شما 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ  پاسخ:

      هم اکنون 90 درصد هر چه در ایران می بینیم خارجی و به زبان انگلیسی است، آیا ایران در اشغال است؟  قرن های 15 و 16 و 17 هندوستان دست حکومت فارسی زبان بابری بود،  و کلی نوشته ها و کتیبه ها به زبان فارسی در آنجا موجود است،  آیا آن زمان هند در اشغال ایران بود.  یا از همان سه قرن استامبول پر از آثار فارسی است و در جاهای تاریخی و قبرستان های قدیمی بروید بسیاری کتیبه ها به زبان فارسی است،  آیا آن قرون آسیای کوچک در اشغال ایران بود؟  یا قرن 19 زنگبار،  که بازرگانان ایرانی یکه تاز بودند،  و همه چیز آنجا فارسی و ایرانی بود،  اما حکومت از آن ایرانی ها نبود.  توجه و دقت کنید و اغفال نشوید،  کتیبه ها و سکه هایی که ایجاد حکومت می کند متفاوت است،  مانند 5 سنگ داریوش که کنار نیل می باشند، و در میان مطالب وبلاگ با عنوان معروف ترین کتیبه های ایران یا در بخش هخامنشیان،  در باره آن نوشته ام،  حکایت از اشغال و حکومت ایران بر مصر دارد،  و برای همین است که دائم در مطالب وبلاگ لینک گذاشته ام که سئولات را خواننده در بخش دیگری بیابد.

      آموزش و پرورش با بچه ها چه کرده،  که حوصله نمی کنند و عجله دارند سریع همه چیز تمام شود و نمره بیست بگیرند،  و درباره موضوعات فکر و تحقیق نکنند،  در کارگاه فکر سازی در این باره نوشته و توضیح داده ام.

    در هر صورت پاسخ و توضیح بیشتر تخت عنوان (بدون حکومت هرگز) را در پست زمستان 88 می نویسم.  پسر عزیزم هر چقدر سئوال داشته باشید، آنها را مطرح کنید، حتا اگر پاسخ آنرا خود بیابید،  باعث خوشحالی من و شکوفایی و پویایی این دانش نوین و نیز زنده بودن جامعه است،  سلامت و پیروز باشید.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ  پرسش:

سلام آقای راوید

من بعدا مدرک بهتری در این رابطه براتون میارم (همون کتیبه سلوکی)

1.اما بگید پس شهر سلو کیه چطور به وجود اومد؟

2.شما میگید تخت جمشید آتش نگرفته اونم به خاطر اینکه همش از سنگ آهک بوده این عمل از نظر علمی انجام نمی پذیره و میگید اشیایی هم که توش پیدا شده متعلق به عشایر و زهگذرها و... ست!

اما، بیشتر اشیایی که در تخت جمشید پیدا شده زیر تلی از خاک بوده ، مثل قرقره ها ، جام ها ، خنجرها و... . پرده سوخته ها هم حتما باید در زیزسنگهای شکسته شده پیدا شده باشند زیرا به خاطر وزش باد 100% اونها هم از این محیط خارج شده و بالاخره نابود میشدند. حالا نظرتون چیه؟

یا چرا قسمت هایی از تخت جمشید ناقص موند و هنوز آثار پیکرتراشی ها نیمه کامل ، مشهوده؟

خوب من جوابو دارم اونم از رو مطالب خودتون:

کل سقف تخت جمشید از چوب سرو لبنانی ساخته شده بوده- ساختمان و کاخهایی بدین بزرگی بی پوشش نبوده اند بلکه آنقدر فرش و قالی و گلیم و پرده و پارچه وجود داشته که به آسانی آتش بگیره- چند کاخ در تخت جمشید وجود دارد که ستونهای آنها نیز چوبی بوده- به احتمال قوی دیوارهای تخت جمشید از کاه گل و با روکش گچ یا هر چیز دیگری بوده- اردشیر در کتیبه ای گفته شوش آتش گرفت و من آن را بازسازی کردم ، خوب شوش هم مثل تخت جمشید و تقریبا با همون مصالح ساخته شده بود.

خوب وقتی این بنا که آتش گرفت به این ریختی که ما امروز می بینیم تبدیل نشد بلکه تو این 2300 سال اونقدر زلزله اومده تا این بنا تقریبا کل ستونهاش بریزه.

چندین کارشناس گفتن که تخت جمشید آتش گرفته.

یه سوال ، تو دنیای امروز چطوری یه خونه آتیش میگیره ؛اونم با این همه آجر و سیمان و...؟

خوب حالا این جا مچ گیری میشه: شما و خیلی های دیگه میگید تخت جمشید برای مراسم آیینی ملی و دینی ساخته شده بود (یه چیز مثل کعبه در دنیای باستان). خوب خشایارشا 90 سال پیش از این ماجرا معبد یونانیان رو تو آتن زغال کرد ؛ خوب اسکندر میتونست شوش رو آتیش بزنه ولی چون میدونست پارسه محل برگزاری آیین های ایرانیان و یه چیز تو مایه های معبد هست، به خاطر همین اونجا رو سوزوند تا انتقام یونانی های همراهش رو بگیره.  حالا چی میگید؟

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ  پاسخ:

   آیا می دانید شهری که می گویند سلوکی کجاست،  آیا آنرا دیده اید؟

      خرابه های دهکده ای تاریخی در شهرستان محمودیه کنار رود فرات که در 40 کیلومتری مقابل تیسفون جوار دجله در کشور عراق قرار دارد.  این خرابه ها دارای لایه های مختلف باستان شناسی است،  در هیچ کجای این خرابه ها نام و اثری بنام سلوکی وجود ندارد.  این نام در قرن 19 توسط غربی ها که در استعمار و کارگزاران آنها نام برده ام بر اساس داستان های دروغی تاریخی،  منجمله دروغ اسکندر مقدونی بر آن گذاشته اند.  قبلاً از نگارش تاریخ به شیوه علم جغرافی ـ تاریخ نوشته ام،  که کارگاه فکر سازی از پایه های آن است که درک واقعی علم جغرافی ـ تاریخ را میسر می کند و ابزاری برای آینده ای نیکو می باشد.  بنا بر این سفارش می کنم هر شخص قبل از سئوال درباره آن تحقیق کند و شتاب نداشته باشد،  بدین منظور سئوالی پیش می آید، آیا درباره دهکده تاریخی سلوکی تحقیق کرده اید؟.

      بسیاری از باستان شناسان و تاریخ نگاران وقتی از درک علم جغرافی ـ تاریخ عاجز می شوند افسانه ای و داستانی و یا چیزی را مستمسک می کنند و کلی تاریخ سازی می نمایند، مانند تخت سلیمان که مثل آب خوردن پای مغول دروغی را بدون کوچکترین مدرک واقعی علمی و تاریخ به آنجا می کشانند،  به بخش تخت سلیمان مراجعه شود.  لازم به یاد آوری است،  نباید اجازه دهیم دشمنان تاریخی ایران هر چه پرت و پلا می خواهند به خورد ملت شریف و بزرگ ایران بدهند،  آنها با این دروغ ها می توانند دروغ های بزرگتری بسازند و دردسر های سیاسی درست کنند.

      تحقیق درباره آتش گرفتن یا نگرفتن تخت جمشید کار بزرگ علمی است،  و نباید به دانش یکصد سال گذشته اکتفا کرد،  که در واقع خیانت به علم و عدم رعایت اصول دانایی قرن 21 است.  اگر مقاله تخت جمشید را با دقت خوانده باشید،  گفتم تعدادی از اشیای سوخته که بسیار اندک هستند از دوره های بعدی است.  برای درک بهتر مقاله تخت جمشید بهتر است کمی به اطراف ایران سفر کرده،  در کنار تمام جاده های ایران قلعه ها، کاروانسرا ها و دهکده های فراوانی وجود دارند،  که از 50 سال تا چند هزار سال پیش بدلایلی تخلیه شده و بدون سکنه هستند.  با اندکی کاوش در آنها اشیایی یافت می شود،  ولی در هیچ کدام از آنها تکه چوبی نمی باشد،  زیرا در گذشته هیزم از وسایل مهم پخت و پز بود و مردم آنها را خارج و مصرف کرده اند.  آیا شما تاکنون دهکده تاریخی تخلیه شده ایرانی را دیده و بررسی کرده اید؟.

    بدین منظور پیشنهاد می کنم به دهکده تاریخی بیاضه بروید که چهل سال پیش تخلیه شده،  حتی یک تکه چوب سقف و درب در آن نیست،  و یا نمونه قدیمی ارگ بم می باشد که همین گونه است.

      بسیاری از من گله می کنند چرا می گویی تخت جمشید نا تمام بوده است،  دشمنان تاریخی ما دارند تو بوق و کرنا می کنند که تخت جمشید نا تمام بوده است،  انوش راوید از همگان اهل تاریخ می پرسد چرا در مقابل ساده ترین موضوع و یا سئوال اینقدر با خودتان درگیر می شوید.  نا تمام بودن کاخ ها و معابد بزرگ مسئله عمومی است،  و تمام این قبیل بناهای بزرگ در تمام دوران ها همیشه در حال ساخت و ساز بوده و می باشند،  بدین منظور به این قبیل ساختمان های دایر در این زمان بروید ساخت و ساز ادامه داشته و خواهد داشت،  موضوعی که براحتی قابل بررسی و تحقیق است.

      اختلافات خانوادگی سلاطین از ابتدای بشر و در تمام دوران های تاریخ بوده،  کودتاها و انقلابات همیشه وجود داشته و آتش زدن و کشتن و غارت همیشه تاریخ بوده و می باشد،  و ما از خیلی ماجرا های مهم تاریخی بی خبریم ولی اینها واقعیت های تاریخ اجتماعی است،  که بوده و می باشد و خواهد بود،  ولی این ماجرا ها کاملاً  با حمله دروغی اسکندر مقدونی به ایران متفاوت است.  آیا امروزه می توانید اختلاف خانوادگی داخلی سران کشوری را نام ببرید؟

      بعد از خشایار شا یونانی ها از دین خدایان متعدد دست کشیده و به دین نو میترایی روی آوردند،  که پایه های اصلی دینهای ابراهیمی بود،  و این اقدام با توجه به ساختار های تاریخ اجتماعی فقط با عبور و گذر یونانیها از مکتب تاریخ خودشان با وجود آشنایی با نوع جدید دین و تمدن نو میترایی اجتناب ناپذیر بود.  بعد از خشایار شا تا زمان اسکندر مقدونی،  دروغی حدود 150 سال بود که گذر تاریخی تمدنی و دینی در یونان و مقدونی و هلن جریان داشت و خرابه های دین های سابق برای آنها فراموش شده بود،  برای این منظور باید به نوشته های فلاسفه یونانی قبل و بعد از خشایار شاه مراجعه شود.  این موضوع تاریخی بحث های جدیدی می گشاید،  و یکی از کلید های اصلی بر ملا کردن دروغ ها می باشد، که در آینده به آنها می پردازم.  آیا از علمی بنام ساختار های تاریخی اجتماع که گرایشی از جغرافی ـ تاریخ است می دانید؟.

      با رد حمله اسکندر مقدونی تفسیر ها و دلایل من در آوری درباره این دروغ باطل است،  این را هم باید توجه داشت،  دروغ دانستن ماجرای اسکندر مقدونی خط قرمز و ممنوعه غربی هاست،  زیرا براحتی دست دروغ پردازشان در تمام موضوعات خوانده می شود.  بدین این جهت است که اندکی از تاریخ دان های آکادمی ایرانی با وجود وبلاگ انوش راوید مثل تو گل گیرکرده ها شده اند و تعدادی هم داخل چراغ علاالدین کنار غول الکی در خوابند.  آیا دانشگاه هایی که در تحقیقات تاریخی یکه تاز هستند می شناسید؟

      در ضمن دانشمندان اکادمی علوم باستان شناسی شوروی سابق در کتاب هایشان اعتراف می کنند،  هیچ مدرکی که از حکومت سلوکی باشد در آسیای میانه بدست نیاورده اند،  آنوقت شما می خواهید از کتیبه ای در موزه ایران چیزی بگویید.  آیا می دانید مردم کدام کشور به تاریخ و باستان شناسی زیاد اهمیت می دهند؟    

   پاسخ به شبهات تاریخی 2

متن وبلاگ انوش راوید:  در زبان های ایرانی، الکساندرس  که در زبان های باختری الکساندر گفته میشود نیست. هر گاه پذیرفته شود، که <ال> آغاز الکساندرس حرف تعریف است، با بر داشتن آن  کساندرس  میماند، که هیچ همانندی با اسکندر و سکندر ندارد، پس باید جستجو کرد، که نام اسکندر و سکندر از کجا و در چه زمانی پیدا شده است.

سوال:  شما از کجا میدانید که الکساندرس کلمه ای عربی است که حرف «الـ» آن را حرف تعریف می شمارید؟ بر روی «لـ» این کلمه کسره وجود دارد نه ساکن.؟

پاسخ:   بدلیل نبود امکانات نیم قرن گذشته،  در طول تاریخ صوت تلفظ واژه ها و لغات روستا به روستا متفاوت بوده است.  ال در زبانهای لاتینی بویژه اسپانیایی بسیار دیده می شود،  که یکی از شواهد بر عربی بودن کشور اسپانیا  قبل از قرن های دوازده میلادی است،  این عربی بودن تقریباً در تمام جنوب اروپا گستردگی فرهنگی و سیاسی داشت،  برای تحقیق و دانستن بیشتر به تاریخ های سلسله های موحدین و ایوبی و امارت اموی اسپانیا مراجعه نمایید.  این تأثیر و یا عربی بودن از قرن های قبل از میلاد و به شکل تمدن برای اروپا حاصل گردیده که بدین وسیله فرهنگ میترایی ایرانی مادر مسیحیت هم به اروپا رفته بود برای تحقیق به لینک مقاله  ایگناسیو اولاگوئه محقق اسپانیایی بروید:

  http://www.islamyal-andalus.org/control/noticia.php?id=402

    علم و دانستن با چند جمله تمام نمی شود،  گاه برای دانستن یک (ال) ساده باید ده ها کتاب و مقاله را خواند و تحقیق نمود،  آموزش و پرورش ایران یاد داده که تمام دانش در همین چند کتاب آنهاست،  و تمام می شود.  دانستن بی نهایت سئوال و پاسخ دارد و هرگر پایانی برای کمترین های آن متصور نیست، لازم به گفتن می باشد این گونه سئوالات را به گردونه یاد گیری می دهم و بیشتر بررسی می کنم.  یاد آوری نمایم هشت هزار حرف، کلمه، واژه در اسپانیایی عربی است، آیا می توانید لینک آنرا در اینترنت بیابید؟.

-------------------------------------------------------------

متن وبلاگ انوش راوید: مگه دونیا، که در گبت ها قدیم مصری  مگه دونی  بود و به تلفظ عرب مقدونیه گردید. به هنگام پیدایش اسکندر از مراکز مهم آئین  مهر  در شمال آفریقا بود.  یا قوت حموی،  جهانگرد و جغرافی دان در کتاب   معجم البلدان  گوید مقدونیه  نام  مصر، بزبان یونانی است.  ابن الفقیه احمد همدانی،   جغرافیدان و مورخ سده چهارم هجری، بنقل از ابن یسار گوید، مقدونیه خاک مصر است.  المقدسی  جغرافیدان سده پنجم اسلامی در   حسن التقا سیم.  ابن خرداذ به  در  دالمسالک و الممالک.  مسعودی  در کتاب  مروج الذهب.  بسیاری دیگر گویند، درآن زمان مقدونیه یا مگه  دونیا  خاک  مصر است.

سوال: آیا منظور شما این است که مقدونیه مصر بوده نه کشوری که ما درشمال یونان با پایتخت اسکوپیه سراغ داریم؟ اگر اینگونه است پس این کشور از کجا وچگونه تشکیل شده؟

پاسخ: آن نوشته نقل قول هاست که پردازش و نتیجه را شخص محقق از کلیه تحقیق های خود می گیرد،  جهت دانستن بیشتر به علم و آینده مراجعه نمایید.  زبانها در طول تاریخ با کمک و در کنار یکدیگر ساخته و پرداخته شده برای همین زبان هر سرزمین ترکیبی از زبان ها و یا لغات سرزمین های مجاور آن است.  پدر زبان عربی آرامی و مادر آن زبان نبطی است،  مقدونیه به زبان نبطی می باشد، که معنی آن را به زبان باستانی نمی دانم و تحقیق می کنم،  تا آنجا که می دانم این تنها نام به این زبان برای یک سرزمین در اروپاست.  در آثار هیرو گلیف به جای مانده مصری دو مقدونیه وجود دارد یکی استان صبا در مصر باستان به مرکزیت صبا که بعداٌ نام اسکندریه به خود گرفت و دیگری مقابل آن به فاصله دریایی 650 گره به مرکزیت مدنیه یا مدانیای کنونی در شهرستان سالونیک.  نام مدنیه خود گویای ورود تمدن به اروپا در زمان باستان است،  باید تحقیق کرد که این مقدونیه اروپایی ادامه استان مقدونیه مصر باستان بوده و یا استانی جداست،  که البته چیز غریبی نمی تواند باشد مانند کشور و استان های آذربایجان ایرانی که سر منشأ همه یکی است. برای دانستن بیشتر به کتاب های تاریخی پادشاهی پطالسه مراجعه نمایید،  ولی آن بخش هایی که مربوط به حمله اسکندر مقدونی می باشد با دقت و تحقیق دروغ های تاریخی مطالعه نمایید.  آیا می دانید مردم یونان باستان قبل از هخامنشی چه خط و زبانی داشتند؟

------------------------------------------------------

متن وبلاگ انوش راوید: (1)بنا به فکر و تحلیل بسیاری از اساتید ایرانی اسکندر اشکانی و موسس اشکانیان بوده.

باید جستجو کرد، که نام اسکندر و سکندر از کجا و در چه زمانی پیدا شده است.  در  آثار الباقیة  بیرونی  صفحه  145  نوشته شده است، که:  سر سلسله  ایشان (اشکانیان)  اشک بن اشکان،  که لقب  اوفـغـفورشاه  است، پسر  بلاش  بن  شاهپور بن  اس ایکتار  بن  سیاوش  بن  کیکاوس،  محسوب است. بیرونی از  حمزه  اصفهانی، نام  شاهان  اشکانی  را،  اسک بن بلاش بن شاهپور بن اشکان بن  اش جبار  آورده  است. (ص 147 آثار الباقیة).  اصلان غفاری ــ نویسنده کتاب قصه  سکندر و دارا  بر آ نست که، اش جبار، اس ایکنار و مانند اینها دگرگون شده اس گنتار، به معنی دلیر هستند، که اسکندر شده اند.  اش جبار یا اس ایکنار،  یا به گمان اصلان غفاری، اس کنتار، نام یکی از شاهان اشکانی ، در سالهای میانی سده سوم پیش از میلاد بوده باشد که، در  ورا رود، یعنی  ما ورا النهر  و خراسان بزرگ با شهر های نیشابور، هرات و مرو  و شمال افغانستان کشور گیری کرده، و به اسکندر، خلاصه یافته،  و این قدرت مدار اشکا نی، مورد سوء  استفاده ناشیانه و احمقانه، اسکندر مقدونی  نویسان روم شرقی وسپس، غربیان در جهت دشمنی با ایران بزرگ قرار گرفتند.

(2) آخرین ضربه به هخامنشیان توسط اسکندر اشکانی فرمانده پارتیزان های شاهنشاه وارد آمد،  و با سقوط تخت جمشید برای همیشه تاریخ فلسفه شاه خدایی دو هزار ساله تمام شد.

سوال: خوب میتوان به هرحال این نظریه(1) را درست پنداشت، ولی شما روی کدام سند اسکندر را فرمانده پارتیزانهایی میدانید که در خدمت هخامنشیان بود و بر آنان شورید(2)__(سند تاریخی ارائه دهید)؟

پاسخ:  این تحقیق ادامه دارد و بزودی تحت عنوان،  فراته داران، لینک آنرا قرار می دهم.

--------------------------------------------------------------

متن وبلاگ انوش راوید: عزیزانی نوشته اند چرا فردوسی از اسکندر نام برده ولی از شاهان هخامنشی نام نبرده. عزیزان فاصله  مکانی و زمانی و دانش آنزمان راحساب کنید، اسکندر اسکانی یا اشکندر اشکوری، سر سلسله اشکانیان بوده و از اهالی خراسان بزرگ و شاهان هخامنشی از پارس و در تاریخی دور تر.  بیشتر اطلاعات و دانش فردوسی از خراسان بزرگ است.  رمال های دوره گرد که خود را طبیب می نامیدند از بیزانس یا قسطنطنیه به تمام ایران می آمدند و خود را رومی و یونانی معرفی می کردند تا بیشتر استقبال شوند و اینها کم و بیش اطلاعات تاریخی و پزشکی و غیره داشتند و مهمان بزرگان میشدند و تبادل دانش می کردند.  تا قبل از پیدایش وگسترش استفاده از کاغذ دانش سطی وزبانی بود.

سوال: اگر فردوسی این مطالب را از غربی ها می گرفت پس چرا در شاهنامه اسکندر را از تخمه داراب و از نژاد ایرانی میداند، بر خلاف عقاید غربی ها – او اسکندر را دست پرورده روم(یا یونان) میداند درست مثل تاریخ. چرا نباید داستان او را باور کرد( به تاریخ ثبت شده نزدیک تر است)؟

پاسخ:  داستان در تاریخ زیاد است اگر بخواهیم هر کدام از آنها را تاریخ حساب کنیم،  تاریخ بشری کلی ضد و نقیض می شود،  در گذشته تاریخ نویسها امکانات کم و دور تر بسیار کم داشتند،  و نتیجه در معلومات آنها تأثیر می گذاشت.  برای همین تاریخ اجتماعی را کمک می گیرم تا بتوانیم واقعیت ها را تشخیص دهیم،  چیزی که هیچ کدام از تاریخ نویسان قبل از قرن 21 به آن توجه نکرده اند.  تاریخ اجتماعی گرایشات مختلفی دارد که مطالعه و تحقیق هر زمینه زمان و تجربه فنی خاص می خواهد،  و پاسخ به هر کدام بررسی های فراوان زمان بری می طلبد.  در زمان هخامنشیان یونانیان پیرو آیین های مختلفی بودند که همگی آنها از آیین باستانی هلنی سرچشمه می گرفت و کاملاً متفاوت و دشمنی آشکار با آیین مردم در هخامنشی داشت،  که آتش بازی های جنگی دلیل آن است، حال چگونه می توانیم حساب کنیم که اسکندر ایرانی نزد یونانی تربیت یونانی یافته و ایرانی باشد.  برای بهتر متوجه شدن این موضوع به کتابهای تاریخ ادیان یونان و هلنی مراجعه نمایید و تعدادی از کتابهای تربیتی را نگاهی بیاندازید.  آیا می دانید کاغذ چه زمان به گستردگی در اختیار بشر قرار گرفت؟

-----------------------------------------------------------

متن وبلاگ انوش راوید: آتش سوزی در تخت جمشید به دست اسکندر، و یا هر کس دیگر دروغ بسیار بزرگ است.  احمقها نوشته اند، که  پرس پولیس  پایتخت پارسیان را به غارت بردند، و آتش زدند!

سوال: اگر پارسه آتش نگرفت پس چرا کف تالار صد ستون از خاکستر پوشیده شده بود و سنگهای کاخ خشایارشا در حرارت بسیار شدید ذوب شده است؟ می گویید غیر ممکن است پارسه آتش بگیرد آن هم از نظر علمی که به خصوصیات سنگ آهک اشاره کردید ولی کتیبه ای موجود است که در آن اردشیر ادعا میکند که شوش آتش گرفت و من آن را بازسازی کردم. شوش هم با همان مصالح تخت جمشید ساخته شده بود.؟

پاسخ: آیا شما مدارک واقعی دارید که تخت جمشید آتش گرفته است؟  به هیچ عنوان مدرکی در دست نیست جز نوشته کتاب هایی که ارزش علمی ندارند،  و یا چند تکه پارچه و چوب سوخته که دلیلی بر عظمت تخت جمشید در آتش نمی باشد.   سال 1353 در نزدیکی تخت جمشید که منطقه کاملاً خلوت و کم جمعیت بود،  آزمایشی کردم که در نوع خود اولین و آخرین بود،   تکه هایی از نمونه سنگهای تخت جمشید را مشابه سازی نمودم و با چوب و پارچه و فرش آتش زدم،  سنگهای خاکستری رنگ آهکی که حجاری ها و دیوار ها را تشکیل می دهند و از کوه جنب تخت جمشید است و سنگ آهکی مشکی که شبیه مرمر می باشد و از مجد آباد 40 کیلومتری تخت جمشید می آوردند،  موقع آتش سوزی شبیه سازی شده،   ترکیدند و ترکش هایی به اطراف پرتاب کردند که من و هم راهم از نزدیکی آتش فراری شدیم،  و سطح بیرونی آن سنگها کاملاً از بین رفت.  شبیه سازی سنگهای ستون های آپادانا و صد ستون کاملاً خورد شدند،   بنا بر این نمونه هایی مانند،  تندیس کاملاً سالم سگ که در آپادانا یافت شده و در موزه ملی ایران است،  و گاو دوسر صد ستون نگهداری شده در موزه لور که کاملاً سالم هستند،  می بایست خورد شده و از بین رفته باشند،  و همچنین تمامی حجاری ها باید از بین رفته باشند که زمان بعلاوه نتیجه آتش سوزی مزید بر علت می شود.  کسانی که در باره تخت جمشید و آتش زدن آن می نویسند اینقبیل آزمایشات را نکرده اند تا دروغ هایشان افشا نشود،  برای ادامه تو ضیحات به مقاله تخت جمشید بروید.  آتش سوزی در شوش و یا هر جای دیگری می توانسته بوده و باز سازی گردیده باشد،  ولی هیچ گزارش و پرونده ای از نوع خرابی و باز سازی در دست نیست،  اما مصالح ساختمانی تاریخی در خوزستان از آجر و گل است نه سنگ.  آیا می دانید چند نوع سنگ و مصالح ساختمانی در ساخت تخت جمشید بکار رفته است؟

---------------------------------------------------------------

متن وبلاگ انوش راوید: این دروغ نویس ها یا چاخان گوها یا خالی بندها، میگویند اسکندر و چنگیزشان قبر ندارند! چون، خیلی مهم بودند!، ما میدانیم همه شاه ها و حاکمان و همه،  قبری دارند، غیر از سه  نفر اسکندر و چنگیز و هیتلر، یه چیزایی از هیتلر پیدا کردند ولی از آن دو تا چیزی نیست چون دروغند.

سوال: خوب مگر شاپور ساسانی با آن همه قدرت قبری دارد که امروزه به نام او بشناسیم؟ آیا در زمان اسکندر سوزاندن اجساد در یونان رسم نبوده؟ روایتی است که میگوید تیمور لنگ قبر فردوسی را گشود غرق در گل بود، قبر نیای خود چنگیز را گشود غرق در خون بود.؟

پاسخ:  تاریخ ساسانیان را به وقت خود رسیدگی می کنیم که شاپور ساسانی که بود.  زمان هخامنشیان در یونان اجساد بردها را که بسیار بودند،  و در واقع طبقه پایین دست جامعه را تشکیل می دادند،  می سوزاندند و یا به دریا می ریختند.  پادشاهان و بزرگان را در زیر زمین معابد همراه با نقش و نگار هایی که به درو دیوار می کردند،  درون تابوت می گذاشتند که به ارث گرفته از مصر باستان بود.  امروزه جویندگان گنج به دنبال این آثار می گردند ولی هیچ کدام چیز با ارزشی به دست نیاورده اند،  چون یونانیان فقیر بودند، و به تازگی فیلم مستندی در این باره دیده ام که با اطلاعات دیگری در ادامه مقاله هلنیسم دروغ غرب می نویسم.  درضمن علم جغرافی ـ تاریخ پرت و پلاهایی مانند روایات فوق که قبر گل یا خون داشت نمی پذیرد.  آیا می دانید متا فیزیک چیست؟

----------------------------------------------------------

متن وبلاگ انوش راوید: عزیزی نظر گذاشته،  اگر اسکندر به ایران حمله نکرده،  پس مجسمه هرکول در بیستون کار کیست؟

جواب: این مجسمه کنار جاده و در سطح پائین، و  وضعیت ضعیفی می باشد، و کار اسرا در نزدیکی های همان دوران می باشد،  و بزودی به آن می پردازم، اگر کار لشکر فاتح اسکندر بود، در سطحی بالا و بصورت واقعی هرکول می ساختند، و همچنین نقش و نگارها و کتیبه های ایلامی را، که در زیر کتیبه ساسانی قرار دارد، و همچنین بقیه نقش و نگار ها و کتیبه ها را در همه جا با پتک خراب می کردند.

سوال: این اسرا که بودند (توضیح دهید) ؟

پاسخ:  با حذف سلو کیان و جای گزینی اشکانیان مدت دو قرن غرب و شرق دریای اژه در اشغال تمدن و فرهنگ اهورایی و میترایی بود،  و در این مدت کارگران و اسرای زیادی از آن سرزمین های بت پرستی به ایران می آمدند.  نمونه آنرا در اسکندر نامه ها می خوانیم که اسکندر چند هزار کارگر و اسیر یونانی در تخت جمشید را آزاد کرد.  این عده برای ادای دین خود به پرستش گاه نیاز داشتند،  که در چند جا و سطح بی ارزش  پایین بر پا می کردند،  نمونه هایی از آن در چند شهر ایران می باشد.  بدلیل اهمیت و جلو گیری از تخریب توسط بیش ناسیونالیست های مکتبی و ملیتی فعلاً از ذکر آن مکان ها خود داری می کنم.  آیا تا کنون پرستشگاه بت پرستی در ایران دیده اید؟

----------------------------------------------------------

متن وبلاگ انوش راوید: نوشته اند،  که اسکندر با  سی هزار پیاده و چهل هزار سوار، از تنگه هلس پونت، داردانل امروزی، گذشت ودر کناره آسیای کوچک و پس از گذشتن از رودخانه تند و پر آب و گود و با دیواره های بلند، گرانیک،  با داریوش سوم جنگید.  رودخانه گرانیک که امروزه، بیغا چای نام داره، کوچک وکم آب وبدون دیواره و کم عمق است.  دروغگوها خجالت نکشید، تا احمق هست که باور کند دروغ بگویید،  کناره این رودخانه گنجایش آرایش جنگی حدود 150 هزار نیرو را ندارد.  اگه باور ندارید بروید ببینید.

سوال: من رودهایی را میشناسم که صد سال پیش عرضشان بیش از 200 متر و عمقشان بیشتر از 50/1 بوده است. ولی امروزه عرضشان 10 متر و عمقشان 5/0 متر است (مثل کرگانرود تالش) – حال شما از کجا میدانید وضعیت این رود(گرانیک یا بیغاچای) در 2300 سال پیش چگونه بوده؟

پاسخ:  با نگاهی به نقشه جغرافیای به راحتی متوجه می شوید که آن رود ها نمی توانسته در این مدت تغییر کند،  امر زمین شناسی و دوران های آن با دوره های تاریخی متفاوت است.

---------------------------------------------------------------

متن وبلاگ انوش راوید: ابوریحان بیرونی در آثار باقیه،  نوشته، که داریوش سوم در نزدیکی اربیل به دست فرمانده پاسدارانش  کشته شده.  در آن زمان او چیزی از اسکندر دروغی مقدونی نمی دانست، واقعیت همان  اشکانیان است.

سوال: طبق گفته ابوریحان چرا داریوش با پارتهای مقیم خراسان و گرگان کنونی باید در جبال اربیل (کردستان کنونی عراق) جنگ کند تا بدست فرمانده شان( و فرمانده یاغی خود) کشته شود؟ این محدوده جغرافیایی نه در مسیرهگمتانه- پارت، پارسه- پارت و نه شوش-پارت میباشد.؟

پاسخ:  همانگونه که قبلاً نوشتم این ها روایات تاریخی است و تاریخ دان خود باید به پردازش علمی تاریخ از میان انبوه اطلاعات اقدام کند.  در این متن مکان و چگونگی آن اهمیتی ندارد تکیه متن به روی اسکندر مقدونی است که ابوریحان چیزی از مقدونی نشنیده بود.

-----------------------------------------------------------

متن وبلاگ انوش راوید: یه  دروغ  دیگه  کاغذی اسکندر نامه نویسان  روی کاغذ،  در بند پارس،  ساخته و آنرا به دست  اسکندر گشودند تا  انتقام شکست خوردن یونانیها را در، تنگ ترمو بیل، از ایرانیان گرفته باشند، وگرنه در راه  شوش به تخت جمشید چنین تنگه ای نیست.  و باستان شناسان ایرانی و انگلیسی، در صد سا ل گذشته که در پی  این تنگه، چه برای گنج  و یا علم باستان شناسی گشته اند،  منجمله خودم، یک چیز هم نیست که نیست و پیدا نکرده اند و نشده،  کتابهای نوشته شده این کاوشها موجود است.

سوال: پس تنگ تکاب کهگیلویه چیست؟

پاسخ:  با توجه به متن نوشته متوجه می شوید صحبت از گنج و علم باستان شناسی است،  نه خود تنگه،  در آن مسیر تعدادی تنگه می باشد، دروغ گویان بدون تعیین مکان در بند پارس دروغی نوشتند.  پدر راه سازی ایران مرحوم احمد حامی روحش شاد،  برای جاده سازی آن چه که دروغ گویان نوشته اند گشته و چیزی نیافته است.

---------------------------------------------------------------

برای این سوالات هم متنی در وبلاگ انوش راوید دیده نشد.

سوال1: یافت مجسمه و سکه های اسکندر را چگونه توجیح میکنید؟ سکه هایی با نام فیلیپ اری ده ، برادر و جانشین اسکندر یافت شده. اینها از کجا آمده اند؟

سوال2: چرا فرهنگ و هنر روم و یونان به یکباره در ایران نمایان گشت و کتیبه هایی به زبان یونانی در دوره اشکانی و ساسانی نگاشته می شد؟ چرا در شوش و اقسا نقاط ایران گلدانها و اشیائی با نقش و نگار یونانی یافت شده؟ و همچنین ورود معماری روم و یونان به ایران به طور گسترده دلیل چیست؟ یافت اشیاء فلزی و مغرغی و مسی در ایران با نقش خدایان یونان به چه علت است؟ اگر تاثیر پذیری است چرا فقط از جانب غرب برای ایران است نه برعکس؟

پاسخ:  در این قبیل موراد در پستهای فصلی وبلاگ جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران نوشته ام.

 چند روز پیش خبری آمد مبنی بر اینکه کارگاه بزرگ ضرب سکه های تاریخ در سوئد کشف شده،  و سکه هایی تقلبی از هزار و دو هزار سال پیش بر اساس نوشته های تاریخی درست می کردند،  و با ترفند هایی می فروختند.  سال 1351 به اتفاق استادی در همدان به خانه یک یهودی رفتیم کار او ساختن سکه و اشیای قدیمی بود،  سکه هایی که می ساخت مدتی بنا به تخصص در چاه فاضلاب و یا زیر خاک باغچه قرار می داد،  و به جای زیر خاکی به خارجی ها می فروخت و می گفت این کار را از پدر و جد خودآموخته است.  در طول تاریخ ساخت سکه و اشیای تقلبی بدلیل سود خوب رواج داشت،  و تاریخ نویس ها آنها را به جای اصلی به تحلیل می گیرند و به کلی ضد و نقیض بر می خورند،  می توانید به کتاب های سکه شناسی تاریخی مراجعه کنید و این مشکل آنها را ببینید. شیئ یا سکه ای بدلی که هزار سال پیش به نام پانصد یا هزار سال گذشته تر تولید می کردند گاهی برای اثبات حقانیت دینی و یا تزئیین و یا فروش بود،  خود آنها امروزه داری ارزش کالای باستانی است ولی ارزش تاریخ نگاری ندارد.  در قرن 19 و 20  تولید کالا های تقلبی برای فروش به توریست ها رواج خوبی داشت،  به کتاب،  مگر تو مملکت شما خر نیست،  عزیز نسین مراجعه نمایید. 

  2 ــ  وجود عوامل فرهنگی و مالی در جایی دلیلی بر اشغال و پیروزی نظامی نمی باشد،  امروزه بسیاری از ممالک در اشغال اقتصادی و فرهنگی دیگران هستند،  ولی از نظر سیاسی و ملی مستقل  می باشند.  مثلاً امروز در ایران شاهد 90 درصد وسایل و ارز خارجی هستیم که این دلیلی بر اشغال ایران نیست،  یا یکصد هواپیمای جنگی صدام در فرودگاه های ایران دلیل اشغال ایران بدست صدام نمی باشد،  بلکه ماجرایی جداست.  ایران در مسیر دو جاده مهم ابریشم و ادویه قرار داشت و همیشه به عنوان چهار راه از آن نام برده می شد.   بسیاری از آثار تاریخی و فرهنگی جنوب اروپا ایرانی است،  حتا دین مسیحی خود را از مهری و میترایی ایرانی دارند،  گشتی در شهر روم بقدری آثار تأثیر گرفته ایرانی می بینید که غیر قابل باور است،  در پانصد سال گذشته فرش ها و زربافت های ایرانی شکوه و عظمت کاخهای اروپایی را می رساند،  اولین حرف ماریا ترزا 1740 میلادی پادشاه اتریش به میهمانانش این بود که این فرش ایرانی است.  سال 1372 سری به موزه صوفیا زدم بقدری آثار از زمان های مختلف ایرانی که در بلغارستان کشف شده موجود بود،  که گفتم اینجا از موزه ایران بیشتر آثار تاریخی ایرانی دارد.

       پرسش:  تقابل با دشمنان یا تشویش اذهان؟

        امروزه یکی از مشکلات جوامع بشری پراکندگی و گستردگی علوم است،  که براحتی در اختیار همگان قرار گرفته است.  بسیاری از علوم که جنبه مادی و سود دهی سریع دارد،  به انحصار و در اختیار کمپانی های بزرگ سرمایه داری فرا ملی قرار گرفته است،  و با ساخت و تولید های کم دوام جیب مردم جهان را خالی می کنند.  علومی مانند تاریخ که سود آنی برای سرمایه داری ندارد توسط مردم در ملتهای مختلف تفسیر و تعریف و تمجید و تحریر می شود،  و عاملی شده است که هر کس چیزی بگوید،  مانند،  یکی در حق و صبر،  منکر تمدن و تاریخ ایران شود،  و دیگری در جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران،  آغاز تمدن جهان را از ایران می داند.  این اختلاف بزرگ نتیجه ای جز تشویش اذهان عمومی که توسط اینترنت و ماهواره بشدت گسترده شده است ندارد.  بنا بر این می بایست در مقابل این تهاجمات متضاد که در اولین گام مال و ثروت مردم به غارت می رود،  و در گام دوم دیدگاه ها را نسبت به تاریخ و جامعه خراب می کند،  باید ایستادگی کرد.   پرسش:  آیا باید در مقابل این دو نوع تهاجم ایستادگی کرد و آیا مقابله با دشمنان ایران چنین است؟

   پاسخ:  پاسخ در پست بهار 89 وبلاگ جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران.

   پرسش:  شما به علم باستانشناسی معتقدید؟!!! (فکر نکنم).

   پاسخ:  فکر کردن بدون تحلیل و تعلیل غیر واقعی است و چه بسا توهم باشد،  شما وقتی می توانید فکر کنید که تحقیق و بررسی نمایید،  چندین وبلاگ و چند صد صفحه در وبلاگ های من انوش راوید، و نیز چند هزار نظر و صد ها لینک وبلاگ جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران در وبلاگ های فعال تاریخ و باستان شناسی گویای بسیاری در علم جغرافی ـ تاریخ می باشد،  جهت یافتن روش فکر کردن به دانایی قرن 21 مرجعه نمایید.
  
پرسش:   وقتی علم باستان شناسی میاد میگه اسکندر و همچنین آثار یونانی در سرزمینهای مفتوحه به دست اسکندر، میگه اسکندر بوده ما باید چیکار کنیم. باید قبول کنیم. اگه مدرک وجود داشته باشه مجرم باید بپذیره.

   پاسخ:  در سرزمین هایی که می گویند اسکندر مقدونی رفته و فتح و حکومت کرده،  دروغ گو ها هیچ آثار واقعی تاریخی و باستان شناسی که دلالت بر وجود تاریخی اسکندر مقدونی باشد،  ارایه نمی کنند.  دروغ گویان استعماری مجسمه نیم تنه ای را که روی آن هیچ نوشته ای نمی باشد اسکندر نامیده و یا تصویر صحنه ای از جنگی که در مقبره ای زیر زمینی مانند مقبره های سلسله های 26 تا 30 مصر می باشد و در رومانی کشف شده است،  احمقانه نبردی از اسکندر مقدونی با داریوش هخامنشی نامیده اند.  کار گزاران و چهره های استعمار بر اساس خواسته استعمار و کلیسا و کنیسا که می خواستند همه تمدن و پیروزی را در طول تاریخ از خود بدانند برای آثار منتسب به اسکندر مقدونی داستان ها نوشته و تفسیر های بی پایه و مدرک کرده اند تا باعث اغفال مردم ساده شوند،  که بتوانند مقاصد شوم استعماری خود را پیش ببرند.

 عکس ها در گالری عکس ایران.
  
پرسش:  تاریخ ما هیچ... تاریخ مصر و سلسله پادشاهان اون و فتح اون به دست اسکندر چی؟ این خلا چند ساله اسکندر و سلوکیان پس چیه؟ کی به جای اون تو مصر حکم میرونده؟   یا هند؟... یا تو یونان که کل مورخها هم مال اونجا هستن. خلا اسکندر چگونه پر میشه؟ نباید به قضیه یکطرفه نگریست. ؟

   پاسخ:   آثار تاریخی بسیاری از آیین های تاریخی ایرانی،  مهر و میترائیسم در یونان و ایتالی و مصر باقی مانده است که دلیل برتری تمدن ایران می باشد،  برای پر کردن و یافتن واقعیت در این خلاء که باعث اصلی آن دروغ های تاریخ است،  وبلاگ جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران مقدمه ای است برای رفتن به مسیر یافتن تاریخ واقعی ایران و پر کردن زمان های تاریخی دروغ های دشمنان قاره کهن.  لازم به یاد آوری است،  در هند هم تاریخ نویسان نوین در راه زدودن دروغها از تاریخ کشورشان مشغول هستند،  همچنین در بقیه کشورها،  برای اطلاعات بیشتر می توانند به اینترنت،  و به پست بهار 89 وبلاگ جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران مراجعه نمایید.
  
پرسش:  در هیچ جای تاریخ ننوشته که در دنیای باستان اشکانی ها به مصر دست یافتند،  پس شهر اسکندریه که شما میگید به دست اسکندر اشکانی بنا شده چی؟  

   پاسخ:   ناپلئون بناپارت فرانسوی که در عشق استعمار دوره میانه بسر می برد مصر را اشغال کرد،  و بخاطر برتری تمدنی بورژوزی فرانسه به تمدن قبیله ای مصر،  و نیز داشتن اسلحه های آتشین در ارتش فرانسه،  و بستن مردم مصر به توپ و کشتار مردم،  مصر را اشغال کردد،  توجه نمایید با گاز اشک آور و باتوم به جان مردم نیافتادند با توپ کشتار کردند.   البته برتری تمدنی دلیل بر برتری فرهنگی نبوده و نیست.  آبادی های حوالی صبا از ممفیس مصر سفلا دریچه ای برای ورود نیرو های استعماری فرانسه به مصر و خاور میانه و شمال آفریقا بود.  بندر گاه شهر کوچک خمیس لنگر گاهی برای فرانسویان بود،  این بندر در کنار شهر تاریخی قرار داشت که بدلیل داشتن معابد میترایی و مهری آنرا اسکندریه می نامیدند،  فرانسویان با تحریف های تاریخی اسکندریه را بنا شده بدست اسکندر مقدونی گفتند،  تا تلقینی در تاریخ درست نمایند که این سرزمین ها در طول تاریخ در دست اروپاییان قرار داشته و متمدن شده است.   در این شهر هیچ سنگ نوشته و آثار تاریخی در هیچ کجا خبری از ورود اسکندر مقدونی و ساخته شدن این شهر بدست او نیست،  ولی مقدار زیادی آثار تاریخی ایرانی و آیین های ایرانی در آنجا می باشد.  یکی از ترفند های تاریخ نویسان استعماری بر چسب زدن پادشاهی های محلی به جانشینی اسکندر و چنگیز است،  در مصر پادشاهی پطالسه را که در واقع بر شده ورود میترائیسم به مصر بود، به عنوان جانشین یونانی گفته اند.
  
پرسش:   چرا باید مورخان روم و یونان چهره ی پلید از اسکندر به نمایش بگذارند.  مثل کشتن رفیق و مورخش که در برابر دعوی خدایی او اعتراض کرد.  یا کشتن چندین هزار نفر درشوش (یا بابل فکر میکنم).؟
من نمیتونم بدون هیچ سند و مدرک به جا مونده از دنیای باستان بگم اسکندر ایرانی بوده و به اسکندری هم که شما میگید فقط در چندجا و در کتاب های ایرانی که از قبل ساسانیان اطلاعات مخلوط و درهم ورهم و قاطی با افسانه و ... تحویل مردم دادند تکیه کنم.

   پاسخ:   برای شیرین کردن افسانه ها یشان مانند فیلم های سینمایی چند داستان هم در آن می نویسند تا به خورد ساده دلان دهند،  دروغ نویسان تاریخی،  ملیون ها کیلومتر مربع و ده ها ملیون انسان و و قرن ها را با چند داستان دروغی غیر واقعی بدون مدرک سر هم کرده اند.  کسی که می خواهد از تاریخ به درستی بداند باید ذهنیت گذشته را دور ریخته و به سوی واقعیت ها برود،  در غیر اینصورت وقت خود را بابت مطالعه وبلاگ های انوش راوید هدر ندهد.  آخرین اخبار از اکتشافات باستانی بازمانده آثار انبوه سربازان و پادگان های ایرانی را در نزدیکی اسکندریه نشان می دهد در اینجا.

   دلیلی ندارد هر شخص همه چیز را بدانید،  در قرن 21 هر کسی فقط در تخصص خودش باید بداند،  و این دانستن حافظه محوری نیست همانطور که قبلاً گفتم به دانایی قرن 21 مراجعه نمایید.  شما اگر در یکی از گرایشات علم جغرافی ــ تاریخ هستند و نمی خواهند چشم و گوش بسته دروغ های افسانه ای را بپذیرند،  با مطالعه و پبگیری وبلاگ های انوش راوید به نتایج خوبی خواهید رسید.

    پرسش:  چرا در دروغ حمله اعراب نامی از عمر و عثمان و دیگران سران عرب برده نشده است،  اگر دروغ است پس اینها چه هستند؟

   پاسخ:  در تاریخ دروغ های بسیاری نهفته است،  که بررسی همه آنها مجال و تحقیق می خواهد.   چون این موضوع مسئله ای اسلامی و دارای حساسیت ویژه است،  ظرافت خاصی لازم دارد.  اگر تخصص کار بردی شما یکی از گرایشات علم جغرافی ـ تاریخ است،  خود مستقلاً و بنا به دلایل محکم واقعی تحقیق نمایید و برای پویایی منتشر نمایید،  و اگر جهت اطلاع عمومی و یا بازگشت معنوی می خواهید از این تاریخ بدانید،  باید حوصله نمایید.  چند هزار سال تاریخ را در مدت چند صد سال دروغ به خورد ملتها داده اند،  بر طرف نمودن و زدودن دروغ ها و رفتن به روشنایی و واقعیت زمان لازم دارد.  بزودی مشروح را در وبلاگ جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران می نویسم.
  
پرسش:  نظرتون راجع به ((رپ فارس)) و خواننده های (اجتماعی) اون چیه؟

   پاسخ:  البته شاید این پرسش به موضوعات تاریخی مربوط نباشد،  اما زیر مجموعه تاریخ اجتماعی است. جامعه شکوفا و پویا اشکال مختلفی در خود دارد،  وظیفه روشنفکران است که در تخصص خود حرکات و تحولات اجتماعی را به تحلیل بگیرند و در باره آنها تحقیق نمایند و به نشر برسانند.  با پیشرفت های ارتباطی امروزی،  مردم دیدگاه های مختلف و سریع نسبت به موضوعات پیدا می کنند،  نباید از تحولات نگران شد و یا ترسید، بلکه آنها را باید به گردونه فرهنگ یاد گیری سپرد و با دید دمکرات به آنها نگاه کرد.
   
پرسش:  چرا برای پاسخ ما را به نوشته های دیگر می فرستید،  و یا می گویید به فلان روستا برو و ببین؟

   پاسخ:  با خواندن 5 یا ده کتاب تاریخی که تقریباً از روی هم نوشته شده اند،  کسی تاریخ دان نمی شود،  می بایست مطالعات فراوان و بازدید های بسیار داشته،  و موی را در انبوهی از تحقیق و کاوش سفید کرد تا بتواند حرفی برای گفتن داشت.  از نظر و یا نوشته افراد مشخص می شود که او چند نمره 20 گرفته و از والدین خود تشویق شده و احساس کرده که دانشمندی بزرگ و موفق است.  این چند سال پول نفت هم بساط تشویق و احساس پیروزی زیادی را بوجود آورده،  و کار و تلاش رفته و مدرک تحصیلی آمده.

ارگ ایران         http://arq.ir