راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir
راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir

فسیلها و روشنفکرها

 انقلاب دانایی نیاز امروز

      در قرن 21  نسل جدید دگرگونی در ایران عزیز شکل گرفته که بمراتب با هوش تر و داناتر از گذشته می باشند،  با امکانات و تکنولوژی موج جدید،  این نسل می داند که زمین دارد حرکت می کند و باید خوب این حرکت را بشناسد تا غافلگیر نشود.  جهان نو دگرگون شده است و ما نیز باید واژگون شده باشیم،  با عقلی جدید که در قرن سنت گریزی در  اینجا   گفته ام،  البته بی سواد ها اینها را درک نمی کنند و نخواهند کرد،  ولی امیدی به کم سوادها باقیست که توسط نسل نو راهنمایی شوند.  ایران ثروتمند است،  سابقه درخشان تاریخی دارد و سزاوار بهترین ها می باشد،  این بهترین ها نسل پویا جوانان ایرانند،  جوان خوب ایرانی، احساسات جا افتاده دارد امیدوار و  آینده نگر است،  می جنبد و می خروشد تا قافله جهانی را در یابد،  تدبیری خلاق دارد و به هم نوعش احترام می گذارد و او را بسیار دوست دارد به طبیعت عشق می ورزد و می داد وظیفه دارد آنرا حفظ کند،  با سواد و با شعور است و براحتی می تواند خوب را از بد تشخیص دهد.  می داند زندگی بر اساس دانش و علوم مختلف است و برای بهتر بودن، باید جغرافیای سرزمین زیبا و سیاست و اقتصادی که در آن زندگی می کند حفظ و خوبتر نماید هم وطن و هم کیش و هم مرام را می شناسد و همینطور دشمن پلید را خوب می شناسد دشمنی که در تمام تاریخ به او  دروغ  گفته و همیشه می خواسته بین مردم جدایی و خصومت بیندازد تا سوء استفاده نماید.

        تحولات شتابناک جهانی از چند دهه اخیر تاکنون بشر را در مسیر کاملاً نوین تاریخی خود قرار داده است.  این تحولات که از انقلاب ارتباطات آغاز شده بود،  امروز به انقلاب دیگری موسوم به انقلاب دانایی انجامیده است.  دانایی قرن 21  فراتر از دانایی موج دوم و در گذر موج سوم و جبهه های نو می باشد.  با این دانایی تغییرات ناپیوسته درک میشود،  دیدگاه سه بعدی در فضا شکل می گیرد،  سریع توانایی جذب چیزها برای سپردن به چرخه یادگیری را دارد،  که در  قرن سنت گریزی گفته ام.  دانایی قرن 21  بدلیل امکانات گسترده تکنولوژی نو  کاملاً متفاوت با دانش قرن 20  یا موج دومی است.  دانایی چون شمشیر لیزری است که براحتی می تواند همه چیز را بشکافد و آنرا به چرخه یادگیری بسپارد.  دانایی مستلزم شکل دیگر از فلسفه و منطق در مخ است،  که این درایت بسادگی میسر نمی شود،  هر شخصی می تواند هر چقدر عقیده و دانش و اطلاعات داشته باشد،  ولی اینها بتنهایی دانایی محسوب نمی شوند.  آیا واقعاً می دانید شعور چیست؟

دانایی اول همه

        در کامپیوتر و  اینترنت و وبها،  دانش و اطلاعات داریم،  ولی دانایی نداریم،  دانایی شامل مجموعه هایی از ایده و تجسم، روش و تجربه، منطق و فلسفه،  حکمت همراه دانش و اطلاعات است.  دانایی شکلی از آموزش و رشد  اندیشه در مراحل مختلف است،  که باید از ابتدا زندگی با آن آشنا شد،  ضریب هوشی و پتانسیل اجتماعی همراه همیشگی دانایی هستند.  برای شکوفا  گردیدن و حرکت دادن جامعه بسوی دانایی کارهای زیر بنایی لازم است،  در قرن 20 این کارها چندان میسر نبود.  مهمترین بخش رشد و تکامل دانایی فردی از وظایف آموزش و پرورش است،  که باید در تمام مراحل و به تفکیک، در آموزش افراد از علوم مربوطه بهره گیرد و  نهان و آشکار به دانش آموزان بیاموزند.  درصورتیکه نسبت به آموزش دانایی افراد در کلیه ساختار اجتماع پرداخته نشود،  جامعه  اشخاصی خواهد داشت که چون کامپیوتر،  دانش و اطلاعات دارند ولی فاقد دانایی هستند،  ایده ای شکل نمی گیرد،  تجسمی ابراز نمی گردد،  تجربه ای اندوخته نمی شود، منطق و فلسفه و حکمتی نخواهد بود. 

       در سالهایی که اینترنت نبود،  تکنولوژی و دانایی قرن 21 نبود،  و در قرن انبوه گرایی و موج دومی 20  چندان نمی توانستیم به این مهم فکر کنیم،  امروز که در دهه اول قرن 21 هستیم اگر سریع به جهت دانایی حرکت نکنیم،  نگرانی عمده ای در همه چیز خواهیم داشت،  از نان و آب گرفته تا سیاست های کلان.  شاید سئوالی پیش بیاید که چرا می گویم در قرن 20 دانایی قرن 21 چندان مهم نبوده،  در این باره در بخش تکامل تاریخ اجتماعی توضیح داده ام،  قرن 20 دوران امپریالیست و انبوه گرایی و در نهایت رشد جمعیت جهان تا 7 برابر بود و شکل تکاملی خودش را داشت،  در قرن 21 جهان بسرعت تحولاتی را سپری خواهد کرد که اگر از آن باز ماند دیگر برگشتی نخواهد بود،  این یک حقیقت است که نباید شوخی پنداشته شود.  بسیار و در همه جای ایران،  در تولیدات، تشکیلات و آموزشگاه ها،  وبها و همه جا دانایی کاملاً کمرنگ و در حدود صفر است،  دانش و اطلاعات خیلی خوب است ولی دانایی موجود نیست.  کپی کردن از دانش و اطلاعات داخلی و خارجی دانایی نیست،  فقط بخشی از آن است.  آیا ایده همان خلاقیت است؟

 نقش های ابزار  های دانایی

       در جامعه ها،  اطلاعات و نقش داده های علمی و دانش پرور در حیات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی تعیین کننده شده است.  انقلاب دانایی قرن 21  به انقلاب بهره وری منجر می شود،  ما باید بتوانیم تغییرات را درک کرده و تعدیل های لازم را در برنامه های اقتصادی و اجتماعی خود اعمال کنیم،  بی تردید این شرایط برای کشورهایی که قادر به درک آن نیستند معضلاتی را پدید خواهد آورد.  از این رو آینده شناسی یا آینده پژوهی دانش که ناظر به پیش بینی و طرح ریزی و ساختن آینده ای مطلوب بر پایه بیشترین دانایی است،  اهمیت بسزایی می یابد.  ما ایران ها با استعداد خاص خودمان در آستانه ورود به دوران و تاریخ جدید قرار گرفته ایم.  از این رو آینده ای فرا روی ما قرار گرفته که تا حدودی ابعاد آن برای ما ناشناخته است و پرسش های بی شماری در ذهن ما نقش می بندد که در پایان تعدادی را مطرح میکنم.  اما جوان های پرشور و شاد و پویای ایران می تواند دانایی را به تحلیل های درست بگیرند و ایران عزیز را سوی صحیحی بدهند.

        براثر ایجاد انقلاب دانایی که پیرو آن تحولات اجتماعی و اقتصادی خصلت تصاعدی پیدا خواهند کرد باید آمادگی های بیشتری نسبت به گذشته در خودمان فراهم کنیم تا به سوی آینده ای بهتر گام برداریم و سهم علم در خلق ارزش افزوده جدید را که لحظه ای زیاد میشود دریابیم،  مسئله ای که در آینده تشدید خواهد شد.  اما تا زمانیکه شخص اختلاف بزرگ میان عقیده و خلاقیت و دانش و اطلاعات و همچنین پدیده های اصلی سه موج اول و دوم و سوم را با دانایی قرن 21  تشخیص ندهد چگونه میتواند استراتژی بسازد و تاکتیکهای اصولی پیاده کند.  شتاب تاریخ در ارتباط با انقلاب دانایی نشان میدهد که فاصله بین اولین اختراع بشر در 4000 ق ـ م با دومین اختراع در  2500 ق ـ م  در  اینجا  نوشته ام،  چیزی حدود 1500 سال بود،  این فاصله در دهه گذشته به یک ثانیه رسیده است.  آیا ترفند در قرن 21 جایگاه ویژه ای و علمی دارد؟

تقسیم کار دانایی

      بنابر این وظیفه جوانان عزیز است که ابتدا دانایی را خوب بسناسند و سپس با برنامه هایی که از آن می یابند به آموزش لازم در سطح جامعه بپردازند.  با انقلاب دانایی انسان به جایگاه انسانی خواهد رسید و از دانایی افراد در بالاترین سطح استفاده خواهد شد.  دانایی مطلق و فردی در تمام زمینه ها وجود ندارد،  همچنین نمی توان از دانایی قرن 21  بدون برنامه و سیستم و تشکیلات استفاده کرد،  مگر بصورت فدرال،  که در باره فدرالیسم در  اینجا  نوشته ام.  وسعت این نگرش خیلی زیاد است و کار این وبلاگ نمی باشد،  به اندازه ای جهت یاد آوری جایگاه علمی و برای دریافت بهتر وبلاگ نوشتم.  قرن  21  است،  کارها شیو های نو می طلبد و شناختن ترفندهای موجود که در اشکال مختلف ارایه میشود بسیار مهم است.  امید است در آموزشگاه ها درسی بنام دانایی قرن 21  ایجاد شود تا بوسیله ای علمی به مبارزه با جهل و استعمار نو اقدام شود.

آیا ساز و کارهای لازم برای ورود به آینده را در اختیار داریم؟

امکانات ما برای ورود به قرن و هزار جدید کدام است؟

چالش ها و خطرات پیش روی ما چه می باشند؟  و صدها و هزارها سئوال دیگر.

تکامل اجتماعی و سرنوشتی دگر با جهل و خرافات یا جادو و غیب ایجاد نمی شود،  فقط با دانایی.

دانش بشری

       زمان قدیم فکر می کردند آنچه میدانند، آخر دانش است، یک زمانی می گفتند،  چهار عنصر آب و باد و خاک و آتش،  و حا لا  نزدیک به  100 عنصر پیدا کردند، و یک جدول  ساختند و باز هم  فکر میکنند، آخر  دانش است،  یه خانم  خانه دار  مربا و ترشی که درست می کند، میگوید، آخرشه.  ولی همیشه بشر در قدم اوله، این علم ودانش تا  بینهایت ادامه دارد.  شیمی و فیزیک و ریاضی که طبیعت را تشکیل میدهند،  فقط شامل این  جدولها و فورمولهای امروزی نیست، اینها هنوز مثل همان جدول چهار تایی اولیه اند، که آینده می خندند و می گویند، چقدر علمشان  کم بود، روزی  میرسد این  کهکشان را ذره ای و هر ذره ای را کهکشان  میابند.  من سعی می کنم با ایجاد این فکر، که  هنوز و  همیشه در قدم اول دانشیم، و هر لحظه سئوالی هست، و باید برای مردم عادی دائم ایجاد پرسش شود که همه چیز، چگونه و چه و چرا بوده وهست.  چون مطالعاتم تاریخیست، مثالهایم هم تاریخی است، یک تاریخ دان در تلویزیون می گفت،  یکی از حکام ایرانی با هفت هزار از نیرو هایش  به  مغول  پیوست، و این یک خیانت بزرگ است.  این شخص هر گز به  این موضوع  که میگفت فکر نکرده،  و پرسش و اجازه فکر کردن هم ایجاد نمی کند،  انگار آنچه از یک  کتاب  می خواند و می گوید آخر دانش است.  اگر ما از مردم و زندگی آنان در آن دوره  بدانیم، تصور چنین خیانت و وطن فروشی می کنیم؟ .               

مفهوم دانش (Knowledge)

      در مقابل  اطلاعات، از واژه اى دیگر و با نام "Knowledge" استفاده مى شود که مى توان آن را معادل  دانش  در نظر گرفت .   دانش،  بر خلاف اطلاعات ، داراى بار معنائى  مختص به خود بوده،  که توسط فرد و یا افرادى کارشناس و بر اساس بررسى، و مطالعه انجام شده بر روى اطلاعات معتبر،  حاصل مى شود.  اطلاعات معتبر، به خودى خود مفید و قابل استفاده مى باشند ولى قادر به پیشگوئى نتایج  نمى باشند.  برخى اطلاعات معتبر نظیر قیمت یک کالا و یا خدمات و یا برنامه زمانبندى پروازهاى هوائى،  مستقیماً  قابل استفاده مى باشد، ولى برخى اطلاعات دیگر نظیر داده هواشناسى،  و یا داده مربوط به آنتى بیویتک ها صرفاً زمانى مفید و معتبر مى باشند،  که در ابتدا توسط کارشناسان متخصص  داراى  دانش لازم  استفاده،  و پس از بررسى و آنالیز داده ها ى اولیه،  نتایج استخراج و در اختیار عموم علاقه مندان جهت استفاده قرار گیرد.  در بطن دانش همواره آنالیز و نتیجه گیرى نهفته است در حالى که،  اطلاعات در بهترین وضعیت پاسخ گشت علمی  را به دنبال خواهد داشت.  بنابراین حداقل از لحاظ فلسفى،  شایسته و منطقى است که ظهور "جوامع مبتنى بر دانش" را در مقابل "جوامع اطلاعاتى"،  ترویج نمود.  در جوامع مبتنى بر دانش،  آموزش و فراگیرى به عنوان فرآیند کسب دانش مطرح بوده تا در مرحله بعد، امکان ایجاد دانش فراهم مى گردد.  آیا ترکیب و آنالیز قیاسى می دانید چیست؟

  

بزودی در ادامه:  ایده و تجسم، روش و تجربه، منطق و فلسفه، حکمت و.....

 

  فسیلها و روشنفکرها

       آیا می دانید تفاوت این دو چیست؟.   یکی، دو دهه گذشته بیشتر میشنویم که میگویند،  شخصی فسیله یا مغزش فسیل شده،  تقریبا همه می دانند یعنی چه، حتی فسیلها هم می دانند،  فقط نمی دانند که فسیلند.  یا به معنی واقعی تر فسیل شدگان پای بند یک سری فکر و عقیده و دانش، چه درست یا غلط هستند، و حاضر نیستند قبول کنند که چیزهای دیگر و یا متفاوت یا بیشتر هم می باشد.  از دانش و زندگی هر آنچه که می دانند، می گویند آخرشه و دیگه نیست.  اما  روشنفکر سعی می کند، در جامعه ایجاد تفکر و حرکت بسوی علوم بیشتر در همه زمینه ها نماید و بگوید،  آنچه که میدانستید یا غلطه یا اول راه است،  و آنچه که همه می دانند، و بعضی قاطع در تمام علوم از آن می گویند، تازه  اول علم می باشد.

      فسیلها غیر از دانش  خودشان را تحمل نمی کنند، و بدلیل عدم توانایی علمی و منطقی و با مسخره و توهین و ایراد و حتی زور و یا زر،  بشدت هر بینشی در علم را رد می کنند،  گاهی با چند لغت من در آری و یا اصطلاح می خواهند وانمود کنند که با سواد هستند.  روشنفکرها چون دانش را اول راه می دانند، هر فکر، و حرکت در جهت شفافیت و رشد و شکوفایی علم و زندگی، و یا بر عکس آنرا به مباحثه و تبادل اندیشه می گذارند، و استقبال می کنند، و فسیلها را به دیگری نشان میدهند، و ترد میکنند.  اینترنت این امکان را به ما داده که تفاوت این دو را در وبلاگها و نظر ها بیابیم، و در اجتماع و ساختن آینده ای خوب برای ایران، آن دو طیف را بشناسیم.  دو سئوال،  در وبلگها و نظر ها فسیلها بیشترند یا روشنفکرها؟   کتابهای آموزشی تاریخی فسیلی یا روشنفکری است؟   

حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ

حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ

سنت گریزی و دانایی قرن 21 ــ در:

http://www.ravid.blogfa.com

انوش راوید،    Anoush Ravid