راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir
راهبرد ملی

راهبرد ملی

منتخب نوشته های استراتـژی ملی انوش راوید از تارنمای ارگ ایران arq.ir

دروغ نامه هایی بنام کتاب تاریخ

دروغ نامه هایی بنام کتاب تاریخ

1 ـ کتاب تاریخ جهانگشا،  تالیف عطا ملک جوینی؟  ولی مطالب آن در مورد ده سال آخر عمر چنگیز و جانشینان او تا سال 1256  می باشد،  که می گویند،  توسط یکی از کارمندان عالی رتبه ایرانی دستگاه ایلخانان نوشته شده است.  جهانگشای جوینی را بویل (   J.A.Boylle ) در منچستر به سال 1958  در دو جلد ترجمه و منتشر کرده است.  اصل آن کتاب معلوم نیست و کسی نمی داند بروی چه کاغذی و با چه مرکبی و چگونه نوشته شده است،  فقط عده ای مطالب آنرا از روی نمونه هایی که شباحتی در نگارش و متن ندارند تکرار کرده اند،  و جالب است که کسی از آن جماعت طوطی درباره آن تحلیل نکرده و نپرسیده چگونه و چرا،  و آیا واقعیت است،  هیچ اشارات دقیق از اینهمه اتفاق و رویداد و جنگ مهم نمی کند و فقط سر سری و بی محتوا می گوید و می نویسد.  ولی ما باید بگوییم چگونه و چرا؟ تحلیل علمی و تحلیل و تحلیل.

نمونه مطالب این کتاب:

((خوارزمشاه این صوابدید را نپذیرفته،  آهنگ مازندران کرد.  اما وقتی مغول ها در ری شنیدند که وی به جانب همدان رفته و چه قصدی دارد،  پس از کشتار و غارت آنجا،  شتابان روی به عراق آوردند،  و هر جا رسیدند ویران کردند و خرد و بزرگ را از دم تیغ گذراندند.  سبتای بهادر به سوی قزوین و جبه نویان به سوی همدان آمدند.))

تمام مطالب این کتاب مانند مثال بالا پوچ و فاقد اعتبار علمی و تاریخی است و فقط استعمار گران احمق دشمن ملت ایران چون  بویل  می گویند این پرت و پلا ها تاریخ است.  امروزه بسیاری از آن جیره خواران استعمار خود به این همه مطالب بی اساس اعتراف دارند،  در قسمتهای دیگر وبلاگ گفته ام و در ادامه باز هم خواهم گفت. ادامه دارد

 علاقه مندان به تاریخ و سرگذشت و یا باز نویسی تاریخ و یافتن آهنگ رشد و حرکت تمدن ایران برای آینده نگری لطفاً مطالب وبلاگ های  انوش راوید  را با دقت بخوانند،  و پیگیری نمایند.  

حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ

 حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ

 قرن سنت گریزی

در وبلاگ انوش راوید بنام:  جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران

http://www.ravid.blogfa.com

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

                         منبعی سرشار از دروغ

تاریخ طبری،  ظاهرآ تاریخی عمومی است، (از آغاز آفرینش تا 302) به زبان عربی و تألیف ابوجعفر محمدبن جریر طبری است.  نام اصلی کتاب تاریخ الامم و الرسل و الملوک است،  اما به تاریخ طبری مشهور شده است.  این کتاب به سبب تفصیل،  قدمت و روش خاص مؤلف،  اثری منحصر به فرد و معتبر است.  تاریخ دقیق آغاز تألیف آن معلوم نیست،  ولی مسلّم است که طبری پس از نوشتن جامع البیان فی تفسیر القرآن به تألیف آن پرداخته است.  وی تفسیر خود را از 283 تا 290 بر شاگردانش املا می کرده و سپس اجازة روایت تاریخ خود را تا حوادث 294،  یعنی تا پیش از روی کار آمدن مقتدر (295ـ320)،  به شاگردانش داده است،  به نوشتة یاقوت حموی متوفی در قرن هفتم،  تألیف تاریخ طبری در 303 به پایان رسیده است.  

 تاریخ طبری مانند بسیاری از منابع تاریخی دروغها و کارهای نشدنی بسیاری دارد و بعنوان کتاب تاریخ و منبع تاریخی نمی توان از آن استفاده کرد.  تحقیقات انجام گرفته روی تاریخ طبری نشان می دهد که تنها به شرح روایات نقل قول شده پرداخته و بدین ترتیب فقط امانت داری نویسنده تایید می شود.  روایات تاریخ طبری تفاوت مهمی با بسیاری از آثار هم نوع خودش دارد و این نشان میدهد که طبری امانت داری در نقل روایت ها را نگاه داشته است،  و اساسا به این نمی پردازد که این روایات که صد ها سال با او فاصله دارند،  تا چه حد به واقعیت نزدیکند و این امانت داری طبری در نقل روایات و احادیث بمعنای صحت مطالب تاریخی نمی باشد.
تاریخ طبری از دو بخش تاریخ جهان و تاریخ اسلام تشکیل می شود.  قسمت اعظم این اثر،  یعنی بخش تاریخ اسلام آن،  به ترتیبِ سالشمار هجری و منحصر به رویدادهای سیاسی و شرح جنگهاست.  بخش تاریخ جهان ترتیب سالشمار ندارد و ترتیب آن،  موضوعی است.   طبری گفته است که هدفش در این کتاب ذکر تاریخ شاهان،  و تاریخ پیامبران است،  وقوع  و زمان را به شب و روز تعیین کنند،  و درست به همین سبب،  کتابش را با بحث در بارة زمان و ماهیت و مقدار آن از ابتدای خلق آدم آغاز نموده و در این خصوص بعد از نقل گزارشهای مفصّل از راویان اخبار،  به عقاید ادیان و امتهای گوناگون و آرای زردشتیان استناد کرده است.  طبری مسلماً اولین کسی نبوده که وقایع نگاری را بر اساس سالشمار تنظیم کرده،  اما می توان گفت که این روش را به کمال رسانده است.

 طبری  نوشته هائی بجای گذارده  که مملو از داده های غیر عقلانی است،  و نمی توان بسادگی آنها را باور کرد.  بعنوان مثال صحبت از قلعه ای یا شهری می کند که همیشه  صد هزار سرباز بر دیوار های آن در حال نگهبانی بوده اما این قلعه بوسیله چند هزار سپاهی عرب فتح میشود،  او با سادگی خودش فکر می کرد و می پنداشت،  و هرگز هیچ تحلیل بکار نمی برد،  و شاید هم مزدور کسی بود،  و یا اصلاً طبری واقعیت ندارد.  در هر صورت انسان قرن  21  تحلیل دارد،  شعور و فهم  و اینترنت دارد و هرگز مهملات را باور نمی کند،  و انوش راوید هم مچ دروغگو ها را می گیرد و آنها را افشا می کند.  

به روایت زیر دقت کنید:

  معاویه قیساریه را چندان در محاصره داشت........ معاویه آن را به قهر بگشود و در آن هفتصد هزار سپاهی مزدور، سی هزار سامری و دویست هزار یهودی بیافت.  سیصد بازار در آنجا بدید که همه برپای بودند و هر شب یکصد هزار تن بر باروی شهر نگهبانی میکردند.

 نادرست بودن چنین روایت  تاریخی  آشکارتر از آن است که نیاز به توضیح باشد،  اما فرض کنیم که برای اینکه صد هزار نگهبان بر دیوار های شهری مثلا با فاصله ای 5  متری از یکدیگر بخواهند نگهبانی بدهند بنا بر این آن شهر پانصد کیلومتر دیوار دارد!، چقدر این تاریخ نگاری احمقانه است،  و اگر  قبول کنیم که هفتصد هزار سپاهی مزدور را در خود جای داده بود،  این تعداد سپاهی بعلاوه افراد خانواده و دویست هزار یهودی و سی هزار سامری باید شهری چند میلیون نفری بوده باشد که تنها هفده هزار سپاهی عرب آنرا تسخیر میکنند!؟ برای چنین تعدادی از ساکنان شهر چه مقدار زمین زراعتی و یا گله های گاو و گوسفند لازم است؟ روی این زمین ها چه تعداد زارع و چوپان باید مدام کار میکردند؟ این مجموع نگهبانان ، زارعین و چوپانان با زنها و بچه ها روی هم به چه تعدادی میرسیده اند؟

واضح است که چنین قلعه ای با امکانات امروزی نیز خودش بتنهائی یک کشور میشود.  از این نمونه ها بسیار است و نشان میدهد که ارقام ارائه شده در این مثلاً منابع تاریخی به هیچوجه قابل اعتماد نیستند.  عجیب تر اینکه این قلعه با هفتصد هزار سپاهی و صد هزار نگهبان دائمی بمدت هفت ماه در محاصره یک سپاه هفده هزار نفری از پای در می آید!؟  وقتی انوش راوید می گوید  دروغگو ها در تاریخ ما جولان می دهند بی دلیل نیست،  انسان قرن  21  هر چه را می خواند تحلیل می کند و می داند کسی که دروغ می گوید دروغگوست.
قسمت اعظم تاریخ طبری مجموعه ای از روایات گوناگون از راویان مختلف است که به شکلِ معمولِ روایتِ خبر،  نقل شده است،  بدین صورت که ابتدا سلسلة راویان و سپس خبر گزارش می شود.  بنابراین،  تاریخ طبری صرفاً نقلی است و مؤلف دخل و تصرفی در منابع خود نکرده و مطالب را بدون درنظر گرفتن صحت و سقم آنها ضبط نموده است.  وی روایات متعدد و متنوع راجع به هر واقعه را آورده،  و مطالب غیرواقعی و افسانه های حماسی و دینی با اشتباه های مهم در کتابش بسیار دیده می شود.  ازینرو باید محتوای هر روایت بررسی و با روایات دیگر مقایسه شود و مختصات و مسائل آن معلوم گردد.  

آنچه بنام تاریخ بجای مانده است ، ملغمه ای از روایت هائی است که مملو از رجز خوانی و توجیهی جز تقدیر الهی در ذهن مؤلف نمی توانسته داشته باشد.  در واقعی بودن این روایتها باید تردید کرد و با بررسی های علمی و انتقادی،  تاریخ واقعی را از درونش استخراج کرد،  کاری که هنوز توجه کسی را جلب نکرده است ولی انوش اینکار را می کند.
 اگر ما تعداد کسانی را که به روایت تاریخ طبری یا تاریخ های مشابه از ابتدای شروع تجاوزات اعراب تا زمانی که تمام ایران بدست اعراب سقوط کرد را جمع بزنیم  به شماره های نجومی خواهد رسید که با توجه به میزان جمعیت در آن زمان نامعقول به نظر میرسند.  قبل از جنگ قادسیه چند برخورد دیگر نیز پیش آمده بود که تنها در یکی از آنها بنام  جنگ بویب  ما بین سپاهیان  مهران  سردار ایرانی و  مثنی بن حارثه  سردار عرب در میگیرد آمده است،  گوید:  کسانی که آنرا دیده اند تخمین میزدند که استخوان یکصد هزار کس بود.  این قبیل اعداد ارائه شده واقعی نیستند بلکه احمقانه است.  در رابطه با  هرقل  و سپاهیان روم نیز در جنگ های  شام  همینگونه است و هر چند ماهی  هرقل  صد،  دویست یا سیصد هزار سپاهی را در جنگ با چند هزار سپاهی عرب از دست میدهد.  در موارد زیادی ارقام نجومی نیز بسیار دیده میشود،  اعدادی مانند  هزار هزار هزار  (میلیارد)  و یا اعداد بزرگتری که همگی اغراق آمیزند خصوصا که این روایت ها از جانب اعراب داده شده اند و اعراب بنا به آنچه آمده بیشتر از عدد هزار،  آنهم به شکل  ده تا صد تا  را نمیتوانستند بشمارند و در میانشان بندرت کسی قادر به خواندن و نوشتن بوده است.
شیوة گزارش و شکل روایات در تاریخ طبری یکسان نیست که سبب آن ، میزان اهمیت و کثرت حوادث ، محتوای روایات و تأثیر زمان بر آنها بوده است.
 طبری هیچ تردیدی در اینکه گاو میتواند بخواست خدا حرف بزند ندارد،  سعد  در اثنای این اقامت  عاصم بن عمرو  را سوی  اسفل فرات  فرستاد و او تا میشان برفت به جستجوی گوسفند و گاو بود اما بدست نیاورد....پیش رفت تا بر کنار بیشه ای مردی را بگرفت واز او پرسش کرد و جای گوسفند و گاو می جست و آن کس قسم خورد و گفت نمیدانم اما او چوپان چهارپایان بود که در آن بیشه بود و گاوی بانگ برآورد که بخدا دروغ میگوید اینک ماییم.......بله ما این را شنیدیم و دیدیم و گاوان را براندیم،  حجاج گفت دروغ میگوئید،  گفتند اگر تو آنجا بوده ای و ما نبوده ایم چنین باشد،  گفت راست میگویید،....  

دشمنان تاریخی ایران بزرگ این قبیل پرت و پلاها را منابع تاریخ می دانند،  و می گویند:  انوش راوید  تو منابعت کدام است،  ما این منابع مهم احمقانه را داریم!.   عزیزان،   شما انسان قرن 21 هستید هر آنچه را که می خوانید تحلیل نمایید و به گردونه چرخ یاد گیری بسپارید،  ببینید آیا واقعیست یا از اساس دروغ است.  ما ایرانیان از گذشته های دور دشمنان بسیار داشتیم که با ترفند ها و رجز خوانی ها سعی در کوچک شمردن و نا بود کردن ما داشتند،  هوشیار باشید و با تمام وجود از ایران و ایرانی در مقابل این دروغها و دشمنان دفاع نمایید و  بازی با تاریخ توسط  استعمار را آشکار کنید. 

انوش راوید،    Anoush Ravid